مدرسه علميه حضرت وليعصر (عج) بناب

مدرسه علميه حضرت وليعصر (عج) بناب

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حضورسرهنگ مصطفی عبد الجباری در مراسم بزر گداشت هفته دفاع مقدس حوزه عتمیه حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) بناب

به مناسبت هفته دفاع مقدس مراسمی روز سه شنبه 92/7/2 در مدرسه علمیه حضرت وی عصر(عج ال…) بر گزار شد.در این مراسم سرهنگ مصطفی عبدالجباری از فرماندهان دفاع مقدس سپاه ناحیه بناب به ایراد سخنرانی پرداختند.

جناب سرهنگ، با بزرگداشت یاد و اهداف شهدای دفاع مقدس وجانفشانی های رزمندگان اسلام در حفظ انقلاب اسلامی موقعیت استراتژیک ایران در منطقه خاور میانه را برای دشمن خیلی حساس ومهم قلمداد کرده وبیان نمودند:به دست آوردن کشور ایران بر ای دشمن از ابعاد مختلف سیاسی وحکومتی وتسلط بر کل منطقه خاورمیانه مهم می باشد و آنچه هدف دشمن را به بی هدفی و خاموشی خواهد برد چیزی جز ایمان و وحدت و ولایت طلبی مردم ایران نخواهد بود.ایشان افزودند:در هر زمان وظیفه شناسی امری مهم برای ملت مسلمان است. لذا قبلا اگر وظیفه ما دفاع نظامی از کشور و انقلاب اسلامی بود الان وظیفه ،دفاع فرهنگی از کشور است.

سرهنگ عبدالجباری در پایان بیاناتشان با ذکر خاطراتی از جبهه های جنگ و شهدای دفاع مقدس،ایمان بالا و ولایتمداری را رمز استقامت رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس بر شمرده،طلاب را به حفظ و ادامه راه این عزیزان سفارش نمودند.

شنبه دوباره شنبه دوباره ....

26 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

شنبه دوباره شنبه دوباره ….

 

اي آخرين توسل سبز دعاي ما

آيا نمي رسد به حضورت صداي ما؟

 

شنبه دوباره شنبه دوباره سه نقطه چين

بي تو چه زود مي گذرد هفته هاي ما

  

در اين فراق تا که ببيني چه مي کشيم

بگذار چشمهاي خودت را به جاي ما

  

موعود خانواده کي از راه مي رسي

کي مستجاب مي شود “آقا بياي ما” ؟

 

کي مي شود بيايي واز پشت ابرها

خورشيد هاي تازه بياري براي ما

 

آقا اگر نيايي وبالي نياوري

از دست ميرود سفر کربلاي ما

 

 نظر دهید »

ای وای بر او از آن روز بزرگ!

24 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

الإمام الباقر عليه السلام :يَابنَ الأيّامِ الثَّلاثِ، يَومُكَ الَّذي وُلِدتَ فيهِ، و يَومُكَ الَّذي تَنزِلُ فيهِ قَبرَكَ ، ويَومُكَ الَّذي تَخرُجُ فيهِ إِلى رَبِّكَ، فَيَا لَهُ مِن يَومٍ عَظيمٍ(تحف العقول /292)
امام باقر عليه السلام :اى فرزندِ روزهاى سه گانه : آن روز كه در آن زاده شدى ، آن روز كه در قبرت فرود مى آيى و آن روز كه به سوى پروردگارت بيرون مى آيى . اى واى بر او از آن روز بزرگ!(مراقب احوال خودتان باشید :1-قبل از تولد 2-در طول عمر 3-تا در روز قیامت رستگار شوید).

 

 نظر دهید »

خواهرصیغه ای...

24 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب


یادش بخیرچه شبی بود،میگم ماخیلی خوشبختیم می دونی چرا؟چون باخونه ی خدایعنی مسجداعظم بناب همسایه ایم.گفتم بهتون،حجره های مادورتادورمصلی قراردارندیعنی فاصله ماتاخونه ی خدایک سالن 3و4متریه،پرده روکه کناربزنی مسجدجامع با14ستون برافراشته شده به نیت چهارده معصوم(ع)دلتومی بره،ازایناکه بگذریم بایدبگم مابازم خوشبختیم می پرسی چرا؟آخه مابچه طلبه ها اگه هرکدوممون یه کوچولودلمون بگیره مثل یک کبوتر فوری می پریم تومصلی،مصلایی که مثل یه مادرمهربون بال وپرشوبازمی کنه دست نوازششوبه سرت می کشه به جرات می تونم بگم که اگرگوش دلتوبازکنی ازخشت به خشت این مصلی صدای سبحان الله،والحمدالله،ولااله الاالله والله اکبر میاد.مخصوصا شبهاکه خیلی آرومه.

عالمیه برای خودش.صبح وشب باانفاس قدسی نمازگذاران معطرمی شود وبا دعای توسل وکمیل آقاشیخ عبدالمجیدهم یک انس والفت دیرینه داره خلاصه عزیزم شنیدن کی بود مانند دیدن. فقط اینو بهت بگم الان که من چهارساله اینجام ازهرکسی که برای اولین باراینجااومده وباحالت شگفت زده نظرشوگفته این جمله روشنیدم:خوش به حالتون!!!

اینجاخیلی باصفاست،آرامش بخشه.این مقدمه چینی من به خاطرمطرح کردن خاطره یکی ازاین شب های دل تنگی من ودوستم بود.که بعدازساعت خاموشی که تقریبا11شب، چراغ هاخاموش میشه قصدرفتن به مسجدکردیم.رفتیم مسجدوکناریکی از این ستون ها نشستیم،مسجدآرام وتاریک بودداشتیم باهم حرف می زدیم ودردل می کردیم که یک دفعه دوستم رقیه گفت: مریم چندمدته رومسئله ای فکرمی کنم،گفتم چیه؟

گفت:تصمیم گرفتم باهات خواهرصیغه ای بشم.گفتم؛ مطمئنی.گفت:آره.وشروع کرد به هندونه بغل دادن ما، من که همین طورداشتم باهاش حرف می زدم یه دفعه چشم افتادبه یکی ازاین بچه های مثبت که داشت پشت منبرامام جمعه محترم عبادت می کرد بایک چادرسفید مشغول رکوع وسجودبود.امارقیه چون روش به من بود این صحنه رونمی دید.بهش گفتم باشه.حالاکه تو می خوای بامن خواهربشی فرض کن خواهرت ازت درخواستی می کنه وبهت میگه پاشوبروببین پشت اون منبرچه خبره؟رقیه فکرکردکه من می ترسم زودازجاش بلندشدوبایک حالت شجاعانه جلوی من ایستادوگفت:ببین مریم ازچی می ترسی؟اینجا مسجده، این ستونه،این پرده …..همین طورداشت نزدیک منبرمی شد،نگواین بچه مثبته می خوادقیام کنه، من که ازدور می دیدم ،گفتم رقیه نرو می ترسی؟گوشش بدهکارنشد.

بابارقیه برگردداین ور.تارسیدکنارمنبریه نفرباچادر سفیدمثل روح جلوش ظاهرشد حالا نترس کی بترس.یه هویی چندمترپریدهوا!!!!!!!منم داشتم ازخنده غش می کردم. باعجله اومدکنارم وهمین طورکه با تعجب نگام می کرد گفت:آقا ما دیگه  پشیمان شدیم خواهرصیغه ای نخواستیم!!!

 

 

 

تهیه وتنظیم:

مریم درستان

 

 

 

 5 نظر

شگفت نيست كه باران از زمين به آسمان مي بارد،باران اشك و......

24 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

 

شعر چشم هاي تو..

عجيب نيست که رودخانه هاي هر نقشه جغرافيا، راه دريا را گم کرده اند. عجيب نيست که درياهاي هر اقليم، ترک ترک به کوير شبيه شده اند. شگفت نيست که باران از زمين به آسمان مي بارد،باران اشک؛باران ناله؛ باران نفرين…وکوه ها حيران و سرگردانند وهر لحظه بيم فرو ريختن شانه هاي استوارشان خاک را به لرزه مي اندازد و همسايگي زمين پرفتنه را هيچ سياره هراساني تاب نمي آورد و هم صحبتي انسان خطاکار را هيچ مخلوقي آرزو نمي کند. درخت ها همه تر شده اند براي ريشه هاي خويش… ابرها همه آبستن صاعقه هاي آتشين اند. آسمان به روي خاک در فرو بسته و هر چه ستاره ، هرچه اختر فروزان، چشم نظاره اي است براي گناهان بي شمار زمينيان، چشمي که هر لحظه زبان به نفرين انسان مي گشايد.اينها هيچ يک عجيب نيست؛ اينها اشارات مختصري است به نبودن تو؛ اينها شرح کوتاهي است برغيبت موعود؛ اينها تفسير اندکي است بر آيه «تو نيستي»؛همين «تو نيستي» که تمام مردمان عالم او را از برند وتمام لب ها چون نغمه اي حزين مي خوانندش؛ همين«تو نيستي» که نان روز و شب سفره هاي اشک آلوده و خانه هاي ويران شده است.

«تو نيستي»، نفس بند آمده اي است که زمين را رو به قبله کرده است….«تونيستي»،بهانه خوبي است براي غم انگيز بودن شعرها و مردن شاعران بي مضمون….

شاعري هم سرنوشت تلخي است اگر انتظار،همه جا در شعرها پافشاري کند و سطرسطر نوشته ها را به دست خويش بگيرد. شاعري عقوبت لاعلاجي است براي به دوش کشيدن واژه هاي بي سرو سامان و دردهاي فراتر از حوصله زمين… .

چرا انتظار را اين گونه بي انتها با شاعران در ميان نهاده اي ؟ چرا درنبودنت اين چنين سهمناک به هستي شاعران شبيخون زده؟ چرا شاعر تو را ناله کند، اما صداي تغزلش را هيچ خانه اي در نگشايد؟ چرا شاعر تو را به روزگار تأکيد کند، اما هيچ چشمي غزل هاي از تو سرودن را به تماشا ننشيند؟

«عزيز علي ان ابکيک و يحذلک الوري…عزيز علي…».

                                           سودابه مهيجي

 2 نظر

آيا می خواهيد فرزندتان حرف شنو باشد؟

24 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

 اگر مجبوريد يك حرف را چندين مرتبه براي فرزند پيش دبستاني خود تكرار كنيد تا گوش كند، اين مطلب را مطالعه  كنيد. عده اي از پدر و مادرها وقتي مي بينند فرزند كوچكشان به حرفهاي آنها در لباس پوشيدن يا در جمع كردن وسايلش و … توجهي نمي كند و به تماشاي تلويزيون يا بازي ادامه مي دهد دائم صدايش مي كنند و فرياد مي كشند. آنها فكر مي كنند كه هر چه بيشتر حرفشان را تكرار كنند ، فرزندشان سريع تر گوش مي دهد. در حقيقت، قضيه بر عكس است. به طور معمول اگر قبل از انجام كاري گفته خود را 4 ، 5 يا 6 مرتبه تكرار كنيد، بچه مي آموزد كه نبايد گوش دهد.  بچه ها زرنگتر از آن هستند كه ما فكرش را مي كنيم. آنها ارزش زماني كه براي اولين مرتبه او را صدا مي كنيد و زماني كه واقعاً با او كار داريد را مي دانند و احتمالاً از 5 يا 10 دقيقه اضافي استفاده كرده و به بازي خود ادامه مي دهند.

 اگرچه هنگاميكه بچه، خود را به نشنيدن زده و يا حرفتان را جدي نميگيرد، بسيار ناراحت كننده است، ولي بچه هاي 4-3 ساله از اين كه ميتوانند با بي اعتنايي و گوش ندادن، والدين را عصباني نمايند، احساس قدرت ميكنند. پس با اين قضيه به طور شخصي برخورد نكنيد. بچه ها در اين سن نميخواهند كه بد و بي ادب باشند، آنها فقط ميخواهند استقلال خود را نشان دهند. البته اكنون، تشويق به عادت خوب گوش دادن، مشكلات گوناگوني را در آينده بر طرف خواهد كرد. به طور مثال فرزندتان در مدرسه مشكل توجه بر روي چيزي را دارد و نمي تواند در درسهايش تمركز كرده و يا دستورات را دنبال نمايد. چنانچه حرفهاي شما را ناديده مي گيرد، نبايد بگوييد اين مسئله به مرور زمان به خودي خود حل خواهد شد. دستورات زير به فرزند پيش دبستاني شما كمك مي كند تا بدون آنكه خود بفهمد، دقت و توجه بيشتري بر روي مسائل داشته باشد.

 «عصبانـــــي نشـــــويد»

تلاش كنيد تا آرامش خود را حفظ كرده و با صداي آرام صحبت نماييد ، حتي اگر مجبور شديد براي چند لحظه اي به خلوتگاهي پناه آوريد. هر قدر بلندتر صحبت كنيد، مطمئناً بچه ها نه متوجه صداي بلند شما و نه مفهوم كلماتتان خواهند شد.

 «مسائــــل را بــــراي فـــــرزندتان شــــــرح دهيد»

بچه ها هنگامي كه به آنها دستور داده مي شود سر به لجبازي مي گذارند. به جاي آن كه بگوييد، چطور جرأت نمودي سنگها را پرتاب كني!، بگوييد: سنگ براي پرتاب كردن نيست، توپ را پرتاب مي كنند. بدين طريق بر روي رفتارش تأثير گذاشته و راه چاره اي را بدون پرخاشگري به او ، يافته ايد.

 «مطالب را به سادگـــــي عنـــــوان نماييد»

به جاي سخنراني كردن به نرمي ولي با قاطعيت حرف بزنيد . به اين طريق او ياد مي گيرد كه راجع به هر كاري كه بايد انجام دهد، فكر كند بدون آن كه نيازي به سرزنش و ملامت براي فراموش كاري يا گوش ندادن باشد.

 «از فـــــرزند خود بخواهيد كه مطالب مهـــم را تكــــرار كند»

اين روش موقعي مفيد خواهد بود كه مي خواهيد فرزندتان نتيجه ي كاري را بفهمد. بگوييد : «بايد ماژيك هايت را قبل از نهار جمع كني بگو ببينم كي ماژيك هايت را جمع مي كني؟

 «ارتبـــاط واقعــــي بــــرقـــــــرار سازيد»

چنانچه فرزندتان جذب فعاليتي گرديده، به آرامي دست به شانه او زده تا متوجه شما گردد. از او بخواهيد موقعي كه صحبت مي كنيد به شما نگاه كند، اگر بچه تان با چشم ارتباط  برقرار مي سازد، برايش بسيار سخت است كه لجبازي نمايد.

 «جدولـــــي را تهيــــه نماييد»

چنانچه صبح ها  سخت ترين زمان در روز است. به او مسئوليت داده و با كمكش جدولي از تمام كارهايي كه بايد انجام دهد (مسواك زدن، شستن صورت، لباس پوشيدن، خوردن صبحانه و پوشيدن كفشها) تهيه كنيد. بسياري از بچه ها دوست دارند كه جدول را بررسي كرده و موفقيت خود را اعلام نمايند.

 «به او تـــــوجه كامـــــل داشته باشيد»

چنانچه مي خواهيد او به حرفهاي شما گوش دهد، بايد به گفته هايش گوش دهيد. بنابراين هنگامي كه روزنامه در دستتان است و آن را مي خوانيد با او صحبت نكنيد. تمام توجه خود را به او داده و اگر امكان پذير نيست، علت آن را برايش شرح دهيد. (عزيزم، اكنون مشغول انجام كاري هستم اما دوست دارم كه به گفته هايت گوش دهم. در عرض پنج دقيقه پيشت مي آيم و به حرفهايت گوش مي كنم.) به علاوه، به آنچه كه او مي گويد اهميت دهيد. چنانچه مي گويد كه سردش شده است ، نگوييد : اينجا آنقدرها هم سرد نيست. به جايش بگوييد: سردت شده؟ بيا برويم و لباس گرمت را برداريم.

 «بــــي جهت نگـــــران نشويد»

اكثر بچه هاي كوچك كه در گوش دادن با مشكل مواجه بوده و بعضي اوقات بي قرار مي شوند با كمبود توجه روبرو هستند. افرادي با اين مشكل، اين رفتارها برايشان به صورت عادت در آمده است، بنابراين چنانچه اين بي توجهي در زندگي روزمره اش تأثير گذاشته، بايد مورد ارزيابي قرار گيرد. به خاطر داشته باشيد، در اين زمينه بچه ها با بزرگترها واقعاً فرقي ندارند. بچه ها مي خواهند مثل شما، هنگام انجام كاري، كسي مزاحمشان نشود. اين مسئله مانند اين است كه كتاب جالبي را در دست داريد و حاضر نيستيد لحظه اي آن را كنار بگذاريد . در اين شرايط شخصي مي خواهد شما را وادار به انجام كار ديگري كند. بنابراين اگر مي خواهيد فرزندتان به آنچه كه گفته مي شود دقت كرده و آن را انجام دهد، در حالي كه او را در «هنر گوش دادن» كمك مي كنيد، صبور و با توجه باشيد.

 

                             حرف شنوی در كودكان

  روشهای موثر برای حرف شنوی در کودکان

 همه ما مي خواهيم فرزندانمان حرف شنو باشند . وقتي فرياد مي زنيم كه بايست ! نرو وسط خيابان ؛ توقع داريم كودكمان اطاعت كند . يا اگر به او مي گوييم كه برو مسواك بزن ، يا بخواب ، توقع داريم بدون هيچ حرفي اين كار را انجام دهد. خيلي اوقات ، وادار كردن بچه ها به اين كه رفتار شايسته اي داشته باشند مشكل است . روش ” هر چه مي گويم همان است “  كه بيشتر والدين به آن متوسل مي شوند ، معمولاً بي فايده است . خوشبختانه روش هايي براي اداره رفتار بچه ها وجود دارد كه بدون برخورد ، بدون اشك و قهر ، فرياد ، كتك كاري ، يا توهين ِ زباني است . در اين مبحث سعي كرده ايم اصولي را ارائه دهيم كه عمل به آنها به شما و فرزندتان كمك مي كند تا به هدف مطلوب برسيد . شروع واقعي اين گونه تربيت ، از سال هاي آغاز كودكي است . به خاطر داشته باشيد كه در سنين پيش دبستاني ، بچه ها كارهاي عادي روزمره و مهارت نظم و انضباط را كه لازمه زندگي است ، به راحتي ياد مي گيرند. براي تسليم كردن كودكان روشي كلي وجود دارد كه در همه شرايط ، مفيد است. آنرا ياد بگيريد و بعد در زمينه هاي مختلف امتحان كنيد .

 1- بـــــرخورد مثبت داشته باشيد

به رفتار مناسب فرزند خود توجه كنيد و در همان لحظه از آن تعريف كنيد . سپس از او درخواست نماييد ( يا او را راهنمايي كنيد ) تا فعاليت بعدي را انجام دهد . در اين روش براي هر كاري كه كودك درست انجام مي دهد امتيازي قائل شويد ،  به نوعي كه گويي جادويي در كار است ، او به طور باور نكردني ، درخواست هاي بعدي را اجابت مي كند.  به طور مثال به او بگوييد :

- آفرين كه يك ليوان شير خوردي . حالا بيا كمي تخم مرغ بخور .

- خيلي خوب مسواك زدي . حالا بيا لباس خوابت را بپوش .

 2- بـــــراي كنتـــــــرل او به نرمــــي رفتار كنيد

هر گاه ازكودك خود خواهشي داريد ، به سمت او برويد و به نرمي او را لمس كنيد . به طوري كه حضور شما تقريباً  موافقت كودكتان را ضمانت كند . اكنون درست در جايي هستيد كه فرمان شما به يك عمل تبديل مي شود . شما مي خواهيد فرزندتان ميز را بچيند ، اگر با فرياد از او بخواهيد كه از آن طرف خانه بيايد و ميز را بچيند ، حتماً مؤثر نخواهد بود ؛ بهتر است نزد او برويد و آنچه كه مي خواهيد به او بگوييد ، سپس با او به آشپزخانه برويد . هنگامي كه خواهر و برادر مشغول نزاع و درگيري هستند ، نبايد با داد و بيداد دعوا را متوقف كنيد . به جاي آن  ، به طرف آنها برويد و صحبت كنيد . خيلي اوقات همين آرامش شما براي ساكت كردن بچه ها كافي است . اگر مي خواهيد موافقت كودك خود را جلب كنيد كمتر از ” نه مؤكد ” استفاده كنيد و حتي المقدور از حبس كردن او در اتاقش خودداري نماييد .

 3- فـــــرزند خود را دوباره راهنمايـــــي كنيد

فرزند خود را به سمت رفتار پسنديده هدايت كنيد . اگر او به چيزي دست مي زند كه  نبايد  دست بزند ، به او بفهمانيد كه دقيقاً چه چيزهايي را مي تواند لمس كند يا بردارد . اگر او روي مبل بالا و پايين مي پرد ، به جاي اينكه او را سرزنش كنيد ، جايي را كه مي تواند جست و خيز كند  به او نشان دهيد .

4- اشياء مخــــرب را از دستــــرس كــــودك دور كنيد

اگر فرزندتان روي ديوار رنگ آميزي مي كند ، مداد رنگي را از دسترسش دور كنيد و برايش توضيح دهيد كه چطور مي تواند از مداد رنگي به درستي استفاده كند .

 5- عــــزت نفس كــــودكان را از بين نبريد

اگر فرزند خردسالتان روي ميز ايستاده و مي خواهيد او را پايين بياوريد ، به او بگوييد ” اجازه نداري روي ميز بايستي ، خودت پايين مي آيي  يا من كمكت كنم ؟ ” در اين صورت شما به نوعي ناتواني هاي او را مهار مي كنيد و اعتماد به نفس از شما به فرزندتان انتقال مي يابد .

 6- فـــــرزند خود را بـــــراي حضـــــور در جمع آمـــاده كنيد

اگر فرزند شما در حضور ديگران بد رفتاري كند ، باعث خجالت شما مي شود و افرادي كه شاهد خرابكاري او هستند رنجيده مي شوند . در اين زمان اگر به او بگوييد ” ساكت بنشين ” ، معمولاً رفتارش بهبود نمي يابد . قبل از هر وضع جديدي همچون سوار شدن به هواپيما يا حضور در جشن تولد ، موقعيت را براي  او شرح دهيد و انتظارات واقعي خود را بيان كنيد . به طور مثال بگوييد : وقتي سوار هواپيما مي شويم ، در آنجا صندلي مخصوص خودت را داري و بايد كمربندت را ببندي . مي تواني كتاب بخواني ، چيزي بخوري يا با اسباب بازي كوچكي بازي كني . وقتي فردا به جشن تولد مي رويم ، از تو انتظار دارم شلوغ نكني و هنگامي كه دوستت كادوهايش را باز مي كند ، بنشيني و تماشا كني .

 7- به كـــــودك كمك كنيد كه كمــــي جلوتـــــر را ببيند

بچه ها در هر موقعيتي كه قرار دارند ، رويدادهاي بعدي را نمي بينند و فقط در لحظه زندگي مي كنند . براي همين ، هنگام گــذر از مرحله اي ديگر ، دچار مشكل مي شوند . بنا براين بهتر است هنگامي كه مي خواهيد او را از جايي كه دوست دارد به جاي ديگري ببريد ، ابتدا پنج دقيقه قبل او را مطلع كنيد كه تا چند لحظه ديگر بايد اينجا را ترك كنيد . اگر بي خبر دست او را بگيريد و به جاي ديگري ببريد باعث آزار او مي شويد .

 8- از جايـــــي كه بـــــــراي او مشكل ساز است دور شويد

اگر هر بار با كودكتان به سوپر ماركت رفتيد و با مشكلاتي روبرو شديد ، زماني به آنجا برويد كه كسي از او نگهداري مي كند. بهتر است مدت يك ماه به او فرصت دهيد و او را همراه خود به خريد نبريد ، اين مدت ، زمان مناسبي است كه اين چرخه منفي بشكند و به شما و فرزندتان اجازه  دهد كه روال عادي پيدا كنيد .

 9- كـــــودكتان را به جاي ديگـــــري ببريد

اگر در رستوران هستيد و او بهانه گيري مي كند ، كودكتان را برداريد و از آنجا خارج شويد . اغلب بيرون رفتن و انتقال او به جايي ديگر ، باعث آرامش او مي شود . كارهاي روزمره را به طور منظم انجام دهيد . لباس پوشيدن ، مسواك زدن ، باز كردن در ، تميز كردن اسباب بازيها ، رفتن به رختخواب ، همه اينها مجموعه اي هستند كه  رويدادهاي مهم روزانه محسوب مي شوند. شما مي خواهيد فرزندتان هر يك را با موفقيت پشت سر بگذارد و در گذر از هر مرحله ، رفتار مناسبي داشته باشد . اما ممكن است رفتارهاي منفي مثل فرياد زدن نيز به سرعت در روال عادي روزمره جاي بگيرد .

 10- در هــــر مـــــرحله او را راهنمايــــي كنيد

دقت كنيد كه هر يك از مراحل رشد كودكتان در كارهاي روزمره پنهان شده است . او به تدريج مي تواند كفشهايش را بپوشد و يا  به حمام برود . شما نخست بايد او را از لحاظ فيزيكي ( در هر مرحله انجام امور روزانه ) راهنمايي كنيد و بعد فقط نظاره گر باشيد . مثلاً به او بگوييد : ” من نمي توانم لباست را دربياورم ؛ اما تو را تماشا مي كنم كه چطور اين كار را مي كني .”

 11- گاهـــــي بعضي امـــــور را به كـــــودك يادآوري كنيد

بچه ها به راحتي ممكن است چيزي را فراموش كنند . اين وظيفه شماست كه بعضي موارد را به آنها تذكر دهيد . مثلاً اگر كودك شما فراموش كرد به دستشويي برود . بايد با مهرباني به او بگوييد ” وقت دستشويي” رفتن است . يك كلمه ي ياد آوري براي او بسيار مفيد خواهد بود .

 12-  هنگام فــــرمان دادن به كودك ، از دستورات واضح و روشن استفاده كنيد

به جاي اينكه بگوييد ” اتاقت را مرتب كن ” بهتر است به مورد مشخصي اشاره كنيد . يعني بگوييد كتاب ها را در قفسه آبي ، و اسباب بازي ها را در قفسه پاييني بگذار.  هر قدر فرمان هاي شما واضحتر باشد  پذيرفتن آنها براي كودك آسانتراست.

 13- علت انجام هــــر كاري را بــــراي كودك توضيح دهيد

همانطور كه شما و فرزندتان در حال مسواك زدن هستيد ، براي آگاهي او توضيح دهيد كه چه كار مي كنيد و چرا . مثلاً بگوييد : ” ببين من خمير دندان را به تمام دندانم مي رسانم . مي خواهم همه ي جوجوهايي كه آنجا زندگي مي كنند را در بياورم . حالا با آب ، دهانم را مي شويم ، غرغره مي كنم و بعد آب دهانم را بيرون مي ريزم . بيا با هم اين طوري مسواك بزنيم “.

 

 

 

 

 نظر دهید »

آداب صحیح دید وبازدید را هنگام عید به کودکان خود بیاموزیم !

23 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

به‌ دوران‌ گذشته‌ انسان‌ها كه‌ رجوع‌ می ‌كنیم، می‌ بینیم‌ بعضی‌ افراد از خاطرات‌ خوش‌ گذشته‌ خود صحبت‌ می‌ كنند و به‌ شرح‌ داستان‌هایی‌ می ‌پردازند كه‌ تصاویر بسیار خوب‌ و جالبی‌ را در ذهن‌ آنها به‌ وجود آورده‌ است؛ و هر زمان‌ آن‌ تصاویر را به‌ خاطر می ‌آورند احساس‌ مطلوب‌ و خوبی‌ به‌ آنان‌ دست‌ می ‌دهد. یادآوری‌ خاطرات‌ بد گذشته‌ و این‌ كه‌ صحنه‌های‌ نامطلوبی‌ در ذهن‌ متبادر می‌ شود نیز احساسی‌ نامطبوع‌ و آزار دهنده‌ در شخص‌ به‌ وجود می ‌آورد.

حافظه‌ درازمدت‌ انسان‌ وقایع‌ معنادار را در خود نگهداری‌ می‌ كند و حتی‌ قادر است‌ تا پایان‌ عمر آن‌ وقایع‌ و اطلاعات‌ را ثبت‌ و هر زمان‌ كه‌ اراده‌ كند دستیابی‌ به‌ آنها را مهیا سازد. برای‌ یادآوری‌ خاطرات‌ گذشته‌ كافی‌ است‌ كه‌ ما در محیط، شاهد یك‌ سرنخ‌ یا یادآورهایی‌ باشیم. این‌ یادآوری ها می ‌توانند اشخاص، زمان، مكان‌ یا هر چیز دیگر را كه‌ خاطرات‌ ثبت ‌شده‌ در ذهن‌ را یادآور می‌ شوند، زنده‌ سازند. عكس‌ها، شنیده‌ها، داستان‌ها، دیدن‌ مناظر خاص‌ و… همگی‌ از جمله‌ یادآورهایی‌ هستند كه‌ می ‌توانند خاطرات‌ شیرین‌ و لذت بخش‌ یا ناراحت‌ كنندهِ گذشته‌ را در ذهن‌ انسان‌ بیدار كنند. به‌ لحاظ‌ روان شناسی‌ و بهداشت‌ روانی‌ بسیار مهم‌ است‌ كه‌ تصاویر ذهنی‌ ما چه‌ هستند؛ و آیا بار مثبت‌ دارند یا منفی؟ چنانچه‌ انسان‌ ها از تصاویر ذهنی‌ خوشایند یاد كنند، نشانهِ آن‌ است‌ كه‌ كودكی‌ آنها - كه‌ دورانی‌ بسیار مهم‌ از لحاظ‌ رشد شخصیت‌ و پایه‌های‌ اولیه‌ رشد عاطفی‌ و اجتماعی‌ است‌ - بسیار مثبت‌ و تأثیرگذار بوده‌ است.

با فرا رسیدن‌ ایام‌ نوروز بسیاری‌ از خاطرات‌ برای‌ افراد زنده‌ می‌ شود. كودكان‌ نیز از این‌ قاعده‌ مستثنا نیستند. آنها با دیدن‌ تكاپوی‌ بزرگترها در خرید شب‌ عید و یا خانه‌ تكانی‌ها، همین‌ طور با دیدن‌ سبزه، ماهی‌های‌ قرمز  و… ، تمام‌ مراسم‌ نوروز را مجسم‌ می‌ كنند. تا می ‌توانیم‌ بایستی‌ خاطراتی‌ لذت بخش‌ برای‌ كودكان‌ بسازیم. توجه‌ به‌ این‌ نكته‌ بسیار مهم‌ است‌ كه‌ داشتن‌ خاطرات‌ خوب،‌ نظر افراد را نسبت‌ به‌ خودشان‌ مثبت ‌تر می‌ سازد. این‌ كه‌ كودكان‌ احساس‌ كنند موجوداتی‌ دوست ‌داشتنی‌ هستند و دیگران‌ برای‌ آنها ارزش‌ و اعتبار قائلند، در شكل ‌گیری‌  اعتماد به ‌نفس‌  و شخصیتی‌ قوی‌ در آنان‌ بسیار مؤثر است.

یكی‌ از خاطرات‌ بسیار جالب‌ افراد، گرفتن‌ عیدی‌ است. به‌ ویژه‌ بچه‌ها عیدی ‌گرفتن‌ را بسیار دوست‌ دارند و از آن‌ لذت‌ می‌ برند. به‌ علاوه، این‌ كار حكم‌ ابراز علاقه‌ و احترام‌ گذاشتن‌ را دارد و برای‌ هر فردی‌ مهم‌ است. وقتی‌ افراد به‌ یكدیگر كارت‌ تبریك‌ می ‌دهند به‌ این‌ معناست‌ كه‌ برای‌ هم‌ ارزش‌ و احترام‌ قائل‌ هستند. در عید نوروز ما ایرانیان‌ به‌ بچه‌ها گفته‌ می‌ شود كه‌ عمو نوروز برای‌ آنها عیدی‌ می‌ آورد و آن‌ را زیر بالش‌ آنان‌ قرار می ‌دهد. مسیحیان‌ نیز می ‌گویند كه‌ شب‌ كریسمس‌ بابانوئل‌ هدیه‌ هایی‌ به‌ درخت‌ كریسمس‌ آویزان‌ می ‌كند ؛ و آنان‌ نیز همچون‌ ما در سال‌ جدید به‌ یكدیگر هدیه‌ می ‌دهند و به‌ ویژه‌ به‌ بچه‌ها.

 یكی‌ از سنت‌های‌ زیبای‌ ایرانیان‌ این‌ بوده‌ است‌ كه‌ بزرگترها به‌ كوچكترها عیدی‌ می ‌دهند؛ و سنت‌ این‌ بوده‌ كه‌ از پول‌ نو استفاده‌ كنند؛ چه‌ به‌ صورت‌ سكه‌ و چه‌ پول‌ كاغذی؛ سعی‌ می ‌شده‌ كه‌ نو و براق‌ باشد؛ به‌ این‌ معنا كه‌ سال‌ نو، پول‌ نو و زندگی‌ نو.

 

البته‌ بعضی‌ افراد به‌ عنوان‌ عیدی‌ به‌ كودكان‌ كادو می ‌دهند كه‌ این‌ هم‌ رسم‌ بدی‌ نیست؛ به‌ هر حال‌ نباید هدیه‌ بسیار گرانقیمت‌ یا مبلغ‌ عیدی‌ بسیار زیاد باشد. زیرا در این‌ صورت‌ همه‌ از عهده‌ چنین‌ كاری‌ برنمی‌ آیند (ضمن‌ این ‌كه‌ اصلاً درست‌ هم‌ نیست)؛ و امكان‌ دارد همین‌ مسئله‌ رقابت‌ به‌ وجود آورد و تا حدی‌ باعث‌ قطع‌ ارتباط‌ بعضی‌ خانواده‌ها با یكدیگر شود. توصیه‌ می‌ كنیم‌ مقدار كمی‌ پول‌ با توجه‌ به‌ سن‌ و سال‌ بچه‌ها برای‌ عیدی‌ در نظر گرفته‌ شود؛ برای‌ بچه‌های‌ كوچکتر كمتر و برای‌ بچه‌های‌ بزرگتر بیشتر؛ در این‌ شرایط‌ كودكان‌ می ‌توانند حق‌ انتخاب‌ داشته‌ باشند و خودشان‌ با آن‌ پول‌ از مغازه‌ چیزی‌ را انتخاب‌ كنند. شاید هم‌ دوست‌ داشته‌ باشند كه‌ پول‌هایشان‌ را جمع‌ كنند و چیز مهمی‌ بخرند. كودكان‌ از این ‌كه‌ حق‌ انتخاب‌ داشته‌ باشند لذت‌ می ‌برند. در ادامه‌ به‌ نكاتی‌ اشاره‌ می ‌شود كه‌ لازم‌ است‌ بزرگترها و به ‌ویژه‌ پدر و مادرها در این‌ زمینه‌ در نظر داشته‌ باشند.

عیدی‌ كودكان‌ را از آنها نگیرید : بعضی‌ از والدین‌ پول‌های‌ عیدی‌ كودكان‌ را از آنها می ‌گیرند - حال‌ یا به‌ بهانه‌ این‌ كه‌ می‌خواهند برایشان‌ نگه‌ دارند و یا به‌ بهانه‌های‌ دیگر - به‌ هر حال‌ آنها را از لذت‌ عیدی‌ داشتن‌ و خرید كردن‌ محروم‌ می‌ كنند؛ و این‌ كار درستی‌ نیست. بایستی‌ عیدی‌ بچه‌ها را به‌ خود آنها بدهیم؛ و اگر سن‌ آنها كم‌ است‌ و هنوز نمی‌ دانند كه‌ با آن‌ پول‌ها چه‌ كنند، بهتر است‌ پدر و مادر آنها را به‌ مغازه‌ ببرند و ضمن‌ توضیحی‌ كه‌ برایشان‌ می‌ دهند از آنها بخواهند كه‌ اسباب‌بازی‌ یا چیز دیگری‌ را انتخاب‌ كنند.

 پول‌ یا هدیه‌ای‌ كه‌ دیگران‌ به‌ كودك‌ می‌دهند مورد تمسخر قرار ندهید : از دیگر وظایف‌ والدین‌ این‌ است‌ كه‌ به‌ كودكانشان‌ آموزش‌ دهند انسان‌هایی‌ قدردان‌ باشند. چنانچه‌ ما عیدی‌ كودك‌ را مورد انتقاد قرار ندهیم‌ و درباره‌ كم‌ یا زیاد بودن‌ ارزش‌ مادی‌ آن‌ صحبت‌ نكنیم‌ و نیز شخص‌ عیدی ‌دهنده‌ را قضاوت‌ نكنیم، بلكه‌ به‌ فرزندمان‌ فرهنگ‌ تشكر كردن‌ را بیاموزیم، این‌ مهم‌ انجام‌ می‌پذیرد.

 احترام‌ گذاشتن‌ به‌ بزرگترها، و تشكر كردن‌ را به‌ كودكان‌ بیاموزید : به‌ كودكان‌ آموزش‌ دهیم‌ كه‌ در ایام‌ نوروز حتماً به‌ دیدن‌ بزرگترها بروند، عید را به‌ آنها تبریك‌ بگویند و در صورت‌ دریافت‌ عیدی‌ تشكر كنند.

 به‌ رقابت‌ و چشم‌ و هم ‌چشمی‌ میدان‌ ندهیم‌ : بایستی‌ به‌ كودكان‌ بیاموزیم‌ كه‌ دادن‌ عیدی‌ از طرف‌ بزرگترها جزو واجبات‌ نیست؛ و اگر بزرگتری‌ عیدی‌ می‌ دهد لطف‌ می ‌كند. از طرفی، عیدی‌ دادن‌ نبایستی‌ جنبهِ رقابت‌ به‌ خود بگیرد و هر كس‌ بخواهد پول‌ یا كادویی‌ كه‌ به‌ دیگران‌ می ‌دهد، ارزش‌ بیشتری‌ داشته‌ باشد، و به‌ بیانی‌ بخواهد توان‌ خود را به‌ رخ‌ دیگران‌ بكشد. بلكه‌ همان‌ میزان‌ كم‌ از ارزش‌ معنوی‌ برخوردار است‌ و لذت‌ را برای‌ كودكان‌ به‌ ارمغان‌ می‌آورد.

 

منبع: تبیان

 

 

 نظر دهید »

چگونه ميتوان اثبات کرد کهسفیران واقعا نايب امام بودند و دزد و شياد نبوده اند ؟

22 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

  

سيد بن طاووس مي نويسد: “امام زمان(عليه السلام) را بسياري از اصحاب پدرش امام حسن عسکري(عليه السلام) ديده و از وي اخبار و احکام شرعي روايت کرده اند

چگونه ميتوان ادعا کرد که نامه هايي که سفيران به عنوان نامه امام به مردم نشان ميدادند واقعا از طرف امام زمان (عج) بوده است و چگونه ميتوان اثبات کرد که آنها واقعا نايب امام بودند و دزد و شياد نبوده اند ؟

 

پاسخ :

 

1- از لحاظ اخلاقي و رفتاري سفيران اسوه کامل و شناخته شده براي شيعيان بودند که در آن هيچ ترديدي نيست

2- نايبان خصوصا دو سفير اول قبلا توسط امام هادي و امام حسن عسکري(عليه السلام) و خود امام زمان (عج)معرفي شده اند و مورد اطمينان بودن آنها و سفارتشان مورد تاييد قرار گرفته .

3- توقيعات کاملا مطابق دست خط امامان بود که مردم آن را مي شناختند و با جوهر مخصوصي نوشته مي شد. از اين طريق وکلا مى توانستند از طريق اين خط به صداقت ارتباط بين نايب با امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) پى ببرند. نامه و توقيعات بسيار بر صدق و امانت و درستي ادعاهاي آنها دلالت مي کند.

 

شيخ طوسى در اين باره مى نويسد:

 

«توقيعات صاحب الامر عليه السلام ، توسط او و فرزندش محمد به شيعيان و خواص پدرش مى رسيد. اين توقيعات شامل اوامر و منهيات امام و پاسخ مسائل شيعيان بود. دست خط توقيعات عينا مشابه دست خط نامه هاى امام حسن عسکرى عليه السلام بود. شيعيان بر عدالت هر دو نفر اتفاق نظر دارند».(1)

مردم دقيقا با دستخط امام آشنا بودند. به همين سبب، شيعيان در عدالت و امانت پدر و پسر ترديد روا نمي دارند.

لازم به ذکر است که نامه هاي که از طرف امام زمان (عج) به دست عثمان بن سعيد و فرزندش مي رسيد در کتب تاريخي متن کامل آنها آمده است.

در طول تاريخ هيچگاه امامان و وکيلان آنها پولي را به زور از مردم نگرفته اند و مردم با اختيار کامل و با عشق و علاقه کامل خود وجوهات را به عنوان نذر و خمس و زکات در راه اسلام به آنها ميدادند، و تمامي اين وجوهات در راه اسلام و براي مردم جامعه خرج مي شد

4- کرامات بسياري از آنها از جانب و دستور امام ديده مي شد که هرگونه شک و شبهه اي را برطرف مي ساخت .

کرامت ها و شواهد صدق در برخي موارد مستقيماً توسط امام مهدي(عج) و در برخي موارد با واسطه ي سفيران به شيعيان بيان مي شد؛ تا شيعيان افزون بر اين که به وجود امام مهدي (عج) ايمان داشته باشند، به نيابت نواب اربعه نيز مطمئن شوند.

سيد بن طاووس مي نويسد: “امام زمان(عليه السلام) را بسياري از اصحاب پدرش امام حسن عسکري(عليه السلام) ديده و از وي اخبار و احکام شرعي روايت کرده اند. از اين گذشته حضرت وکيل هايي داشت که اسم، نسب و وطن آنان معلوم بود و آنان معجزات، کرامات، پاسخ مسائل مشکل و بسياري از اخبار غيبي را که حضرت از جدش پيامبر(صلي الله عليه و آله) روايت کرده بود، نقل کرده اند(2) اکثرا اين کرامات در تاريخ ثبت شده است.

5- چه دليلي دارد در آن جو و فشار حکومت، شخصي بي دليل جان خود را به خطر اندازد و خود را نايب امام معرفي کند تا آنجا که مي دانيم نايبان زندگي ساده و بي آلايشي داشتند و به شيعيان کمکهاي فراواني مي کردند کدام ثروت را آنها براي خود اندوختند که بگوييم آنها دزد و شياد بودند و ادعايشان دروغي بيش نيست.

در آن دوران شيعيان ادعاي آنها را بادليل و مدرک قبول کردند و شکي به خود راه ندادند حال چگونه است که در زمان حاضر عده اي در مقام قاضي و کاردان که از همه جا خبر دارد نشسته اند و قضاوت مي کنند که چون نايبان از مردم پول مي گرفتند آنها دزدند !!

در طول تاريخ هيچگاه امامان و وکيلان آنها پولي را به زور از مردم نگرفته اند و مردم با اختيار کامل و با عشق و علاقه کامل خود وجوهات را به عنوان نذر و خمس و زکات در راه اسلام به آنها ميدادند، و تمامي اين وجوهات در راه اسلام و براي مردم جامعه خرج مي شد.

 

پي نوشت ها:

 

1. غيبة شيخ طوسي

2. الطرائف في معرفة مذهب الطوائف، ج 1، ص 183 184؛ زندگاني نواب خاص امام زمان(عج)، ص 93 و 94.

 

 نظر دهید »

کاش می دانستم که باید ما یه زینت شما باشم نه باعث شرمساری !

22 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

هيچ کس به من نگفت:

که رمز ديدار شما، پاکي و دوري از گناه است..

به ما نگفتند که در ديدار علي بن مهزيار اهوازي که بيست سال به انتظار ايستاد تا شما را ملاقات کند به او فرمودي که علت دوري شما از ما، چند گناهي بود که انجام مي‌دادي.1

و فرمودي که علت در پشت پرده بودن ما، اعمال بد شما شيعيان است و اگر شما پيمان پاکي که با امامان خود بسته بوديد را فراموش نمي‌کرديد، پرده‌ها کنار مي‌رفت.2

کاش به ما گفته بودند که چشم پاک، سزاوار سيماي پاک است نه چشمي که به هر کس و ناکس نگاهي انداخته و زلف پريشان ديگران را خيره شده، کجا اين چشم مي‌تواند خال مشکين صورت شما را مشاهده کند؟!!

  مگر اينکه با باران اشک، آن آلودگي‌ها را شستشو دهد و به کنترل در آورد چشمي را، که وظيفه اش کرنش است در هنگام روبرو شدن با نامحرم.

به ما نگفتند که سيد بن طاووس و شيخ مفيد و سيد مهدي بحرالعلوم ـ که به ديدارت نائل شدند ـ اهل گناه نبودند، يعني ما هم بايد اين چنين باشيم.

کاش مي‌دانستم که هر گناه، فاصله را دورتر مي‌کند و هر ترک گناهي، قدمي است براي رسيدن به رضايت شما.

کاش مي‌دانستم که بايد مايه زينت شما باشم نه باعث شرمساري.

گفتم شبي به مهدي اذن نگاه خواهم

گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم

 1. به نقل از ارتباط معنوي با حضرت مهدي (عليه السلام). ص61: علي بن مهزيار اهوازي، 20 سال به حج رفت تا به ديدار و ملاقات امام زمان (عليه السلام) برسد. در سفر آخر، قاصدي دنبال او آمد و او را از راه بيابان‌ها به سمت جان جانان امام زمان (عليه السلام) راهنمايي کرد … .

وقتي علي بن مهزيار در مقابل امام زمان (عليه السلام) در خيمه نشسته بود حضرت فرمودند: من شب و روز منتظرت بودم.

علي با تعجب گفت: قاصد شما دير آمد.

حضرت فرمودند: من مشتاق شما بودم ولي در وجود شما گناهاني بود که مانع از ديدار مي شد … (دلائل الامامه، ص297).

2. امام زمان (عليه السلام) فرمودند: اگر شيعيان ما … در وفاي پيماني که از ايشان گرفته شده، يکدل و مصمم باشند، البته نعمت ديدار، از آنان تاخير نمي‌افتاد. (نگين آفرينش، ص125)

 

 نظر دهید »

پيداست كه شما منتظر كس ديگريد!!!

21 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

  

براي او که وقتي بيايد ديگر بال‌هاي هيچ پروانه‌اي سنگيني گام‌هاي ناعادلان گزافه ‌گوي را ـ که فرياد دادخواهي سر داده‌اند ـ تجربه نخواهد کرد…

   بي‌مقدمه خود را جلو انداختم: « آن‌ها که مي‌گويند قرار است براي سرشماري بيايند شماييد»؟‌

بي‌آن‌که نگاه از کاغذها بردارد سرش را به آرامي تکان داد و راهش را ادامه. جلوتر رفتم: «آقا کي مي‌رسيد محل ما؟

«گذرا نگاهم کرد: «نمي‌دانم»

سماجت بيشتري نشان دادم: «خواهش مي‌کنم، من خيلي وقت است که منتظرم…»

با شنيدن اين جمله سرش را بلند کرد، سراپايم را براندازي کرد و قاطع جواب داد: «طرف شما نمي‌آييم، مسيرها مشخص است…»

همان جا خشکم زد. بهت زده نگاهش کردم.

راهش را گرفت و رفت…

ولي باز هم انگار کسي هلم داد که دنبالش بروم. مطمئن بودم اين بار ديگر عصباني مي‌شود:

… از کجا مطمئنيد؟ اصلاً مگر سرشماري عمومي نيست؟ … شما بايد من را هم بشماريد!

سرش را برگرداند: «اولاً بايدي در کار نيست… دوماً همه که حساب نمي‌شوند دخترجان! پس عمومي هم نيست. فقط بعضي‌ها را مي‌شمارند.»

ـ بعضي‌ها؟؟!

پاک گيج شده بودم. گفتم: اصلاً غير قانوني بودن کار شما از همين جا که روز جمعه آمده‌ايد، معلوم است… من حتماً شما را اشتباه گرفته‌ام…»

لبخندي زد و گفت: « ما هر جمعه مي‌آييم. سال‌هاست که قانون کارمان اين است . در ضمن اسم کار ما سرشماري نيست ما دل‌ها را مي‌شماريم…. تعداد محدود است، شرايط محدود‌تر! ما فقط منتظران را مي‌شماريم… شما هم … پيداست منتظر کسي ديگريد… حتماً اشتباهي شده!!!

 

رضوانه عرفاني - ماهنامه موعود شماره 72

 

 1 نظر

تفاوت راببين از صفر تا بيست!!!

20 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

 

 

يک آزمون اساسي با سه پرسش اساسي

1. اگر عزيزي را گم کرده باشيد، چه مي‌کنيد؟

آسوده و بي‌خيال مي‌نشينيد تا کم کم فراموشش کنيد؟

يا براي يافتن او همه تلاش خود را به‌ کار مي‌بريد.

شب و روزتان را به جستجوي او مي‌گذرانيد…

تا آن که او را بيابيد يا نشاني از او پيدا کنيد؟

کدام‌ يک؟

2. اگر کسي را دوست داشته باشيد و بدانيد که او نيز به شما بسيار علاقه‌مند است، آن قدر که از بيماري شما بيمار مي‌شود و از خوشحالي شما خوشحال، چه مي‌کنيد؟

تنها به زبان اين دوستي را ابراز مي‌کنيد؟

يا در عمل، محبت خود را به او نشان مي‌دهيد؟

پيوسته در پي جلب رضايت او هستيد، به مناسبت‌هاي مختلف براي او هديه مي‌بريد، لباسي را مي‌پوشيد که او دوست دارد، از عطري استفاده مي‌کنيد که او مي‌پسندد و …

کدام‌ يک؟

3. اگر بدانيد، که براي حل مشکلاتتان مي‌توانيد به کسي مراجعه کنيد که آماده کمک به شما مي‌باشد و براي ارتباط با او گفتن يک سلام کافي است، چه مي‌کنيد؟

آيا از کنار اين موضوع بي‌تفاوت گذر مي‌کنيد؟ يا تمام تلاش خود را براي استفاده از اين فرصت به کار مي‌بريد؟

کدام يک؟

اکنون ما که مي‌گوييم

در انتظار امام زمانمان نشسته‌ايم،

او را به جان دوست داريم،

گره مشکلاتمان به دست او باز مي‌شود،

چگونه‌ايم و چه مي‌کنيم؟

هر صبح با سلام بر او روزمان را شروع کرده و آمدنش را از خدا مي‌خواهيم؟

براي سلامتي او صدقه مي‌دهيم؟

و مهم تر آن که

آن گونه که او مي پسندد زندگي کرده و عمرمان را سپري مي‌کنيم؟

خوب است در اين آزمون اين سه پرسش ساده را از خود بپرسيم و به خودمان نمره دهيم.

از صفر تا بيست!

امام منتظران(عج): ما در رعايت حال شما کوتاهي نمي‌کنيم و ياد شما را از خاطره نبرده‌ايم…

بيائيد ما نيز ياد او را از خاطر نبريم و براي آمدنش دعا کنيم…

 

ماهنامه موعود شماره 72

 

 

 نظر دهید »

بیاین در آستانه سال جدید لیوان مشکلاتمان را زمین بگذاریم !

20 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

استادي قبل از شروع درس، ليواني پر از آب را به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببينند. بعد از شاگردان پرسيد: به نظر شما وزن اين ليوان چقدر است؟

شاگردان جواب دادند تقريبا400 گرم.

استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمي دانم دقيقا چقدراست .

اما سوال من اين است: اگر من اين ليوان آب را چند دقيقه همين طور نگه دارم، چه اتفاقي خواهد افتاد؟

شاگردان گفتند: هيچ اتفاقي نمي افتد.

استاد پرسيد خوب، اگر يک ساعت همين طور نگه دارم، چه اتفاقي مي افتد؟

يکي از شاگردان گفت : دست تان کم کم درد مي گيرد.

استاد گفت: حق با توست. حالا اگر يک روز تمام آن را نگه دارم چه؟

شاگرد ديگري جسورانه گفت: دست تان بي حس مي شود و به عضلاتتان فشار مي آيد و فلج مي شوند و کارتان به بيمارستان خواهد کشيد. از اين حرف همه شاگردان خنديدند.

استاد گفت: خيلي خوب است. ولي آيا در اين مدت وزن ليوان تغييرکرده است؟

شاگردان جواب دادند: نه. پس چه چيز باعث درد و فشار روي عضلات مي شود؟ من چه بايد بکنم؟

شاگردان گيج شدند! يکي از آن ها گفت: ليوان را زمين بگذاريد.

استاد گفت : دقيقا! مشکلات زندگي هم مثل همين است. اگر آن ها را چند دقيقه در ذهن تان نگه داريد اشکالي ندارد. اما اگر مدت طولاني تري به آن ها فکر کنيد، اعصابتان خرد خواهد شد. اگر بيشتر از حد نگه شان داريد، فلج تان مي کنند و ديگر قادر به انجام کاري نخواهيد بود.

 

فکرکردن به مشکلات زندگي مهم است. اما مهم تر آن است که در پايان هر روز و پيش از خواب، آن ها را زمين بگذاريد! به اين ترتيب تحت فشار قرار نمي گيريد و هر روز صبح سرحال و قوي بيدار مي شويد و قادر خواهيد بود از عهده هر مسئله و چالشي که برايتان پيش مي آيد، برآييد …

در آستانه سال جديد قرار داريم. چه خوب است که با خود قرار بگذاريم تا در اين سال ليوان هاي مشکلاتمان را  زمين بگذاريم. زندگي همين است …

 

 

 

 

 

 

 

 2 نظر

تو شهريار به راحت برو به خواب ابد

20 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

به خاک من گذري کن چو گل گريبان چاک              

که من چو لاله به داغ تو خفته ام در خاک

چو لاله در چمن آمد به پرچمي خونين                    

شهيد عشق چرا خود کفن نسازد چاک

سري به خاک فرو برده ام به داغ جگر                    

بدان اميد که آلاله بردمم از خاک

چو خط به خون شبابت نوشت چين جبين               

چو پيريت به سرآرند حاکمي سفاک

بگير چنگي و راهم بزن به ماهوري                        

که ساز من همه راه عراق ميزد و راک

به ساقيان طرب گو که خواجه فرمايد                   

اگر شراب خوري جرعه اي فشان بر خاک

ببوس دفتر شعري که دلنشين يابي                     

که آن دل از پي بوسيدن تو بود هلاک

تو شهريار به راحت برو به خواب ابد                       

که پاکباخته از رهزنان ندارد باک

 نظر دهید »

پذیرش ولایت فقیه امتثال امر امام زمان(عج الله) هست ،حواسمون هست؟!!

19 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

سرسپاري به فرمان و فتواي فقيهان

نهان زيستي پيشوا هرگز به معناي وانهادگي پيروان او نيست.

غيبت امام زمان-عليه‌السّلام- هرگز به معناي تعطيل امامت او نيست.

امام در غيبت هم،‌ به لوازم امامت عمل مي‌فرمايد. ثمرات وجودي او هميشگي است،‌ تأثيرات عملي او هم به دليل عقلي و هم به شهادت تجربه‌هاي فراوان اثبات‌شدني است.

او اگر چه بنا به حکمت‌هاي الهي، پنهان از ديدگان مردم عادي زندگي مي‌کند، اما نشانه‌هاي حضور او در نزد اهل بصيرت آشکار است.

«بنفسي انت من مغيّب لم يخل منّا،‌ بنفسي انت من نازح ما نزح عنّا»(1).

«جانم به فداي تو! غايب شده‌اي که بيرون از ما نيست، جانم به فداي تو! دور از وطني که از ما دور نيست».

«ان غاب عن الناس شخصه في حال هدنة لم يغب عنهم مثبوت علمه»(2).

«اگر چه در آرامش دوران غيبت،‌ شخص او از ديدگان مردم پنهان است،‌ اما دانش ثابت شدة او از ديدة بصيرت آنان پنهان نمي‌ماند».

هم او به حال مردم آگاه است و هم آگاهي‌هاي به وديعت نهاده شدة‌ او در نزد مردم، حاضر است.

مردم اگر چه او را نمي‌بينند،‌اما فرمان‌هايش را مي‌پذيرند.

و بدين‌گونه است که نقش فقيهان که نمايندگان امام زمان-عليه‌السّلام- هستند،‌ نمايان مي‌گردد.

مردم با فرمانبري از فقيهان، فرمان امام معصومِ‌خويش را اطاعت مي‌کنند.

زيرا امام صادق-عليه‌السّلام- فرمود:‌

«و امّا من کان من القفهاء، حافظاً لدينه، صائناً لنفسه، مخالفاً لهواء،‌ مطيعاً لامر مولاه،‌ فللعوام ان يقلّدوه»(3).

«هر کس از فقيهان که نگهدارندة دين و نگاهبان جان و مخالف هواي نفس خود و اطاعت‌کنندة‌ فرمان مولاي خويش باشد بر مردم است که از او تقليد و تبعيّت کنند».

و خود فرمود:

«و امّا الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانّهم حجتّي عليکم و انا حجةالله عليهم»(4).

«در پيشامدهاي روزگار به راويان حديث ما مراجعه کنيد زيرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنانم».

با چنين ديدگاهي است که «فقيه»‌ استمراردهندة‌ خط امامت امام زمان و پاس دارندة مرزهاي ولايت آن بزرگوار و منعکس‌کنندة‌ فرمايشات و فرمان‌هاي او به پيروان و ارادتمندان او است.

——————————————————————————–

(1) . دعاي ندبه.

(2) . منتخب الاثر، ص272.

(3) . بحارالانوار، ج2، ص88.

(4) . بحارالانوار،‌ج53،‌ص181.

 

 1 نظر

طلاب عزیز بناب دوباره گل کاشتند!

19 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

کسب رتبه های برترمسابقات قرآنی در مرحله کشوری ،توسط طلاب بزرگوار خانم ها ؛لیلا محمدی ،مریم عبدیلر و فاطمه عباسی را محضر صاحب و مولایمان امام عصر (عج)وحاج آقا بنابی(حفظه الله)و مدیریت محترم خانم موسوی وتمامی طلاب عزیزتبریک عرض نموده و آرزوی توفیقات روز افزون را برای ایشان خواستاریم .

 

 1 نظر

بیانیه محکومیت کج اندیشان مقدس مآب !

19 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

تجمع اعتراض آمیز طلاب حوزه علمیه ولیعصر (عج الله )بناب

در پی کشتار بی رحمانه شیعیان پاکستان ،حوزه علمیه بناب نیزضمن اعلام   تعطیلی کلاس های درس ومباحثه در تجمعی اعتراض آمیز این کشتار بی رحمانه را محکوم وخشم وانزجار خود را از مقدس مآبان یا به تعبیری از صهیون های اسلامی (سلفی ها)ابراز داشت.  

 

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 35
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مدرسه علميه حضرت وليعصر (عج) بناب

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • تجلیگاه عفت
  • اخبار مدرسه
  • خاطرات طلبگی و حجره نشینی
  • دلنوشته
  • در حریم یار
  • منحرفان تاریخ اسلام
  • با عشق بازان در سنگر عشق
  • معرفت انوار قدسیه
  • پاک سیرتان
  • خوان وحی
  • درسنگررهبری
  • همراه با امیر بیان
  • مقالات طلاب
  • دسته کلیدی برای طلاب
  • تلنگر
  • پیام ها
    • پیام تندرستی
  • درمحضر استاد
  • نيايش هاي سيدالساجدين
  • انتظار
  • محرم»
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

روز شمار عید غدیر

روزشمار غدیر

ذکر ایام هفته

ذکر روزهای هفته

تدبر در قرآن

آیه قرآن

اوقات شرعی

اوقات شرعی

عشق حقیقی

عشق حقیقی به خداوند
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس