پذیرش ولایت فقیه امتثال امر امام زمان(عج الله) هست ،حواسمون هست؟!!
سرسپاري به فرمان و فتواي فقيهان
نهان زيستي پيشوا هرگز به معناي وانهادگي پيروان او نيست.
غيبت امام زمان-عليهالسّلام- هرگز به معناي تعطيل امامت او نيست.
امام در غيبت هم، به لوازم امامت عمل ميفرمايد. ثمرات وجودي او هميشگي است، تأثيرات عملي او هم به دليل عقلي و هم به شهادت تجربههاي فراوان اثباتشدني است.
او اگر چه بنا به حکمتهاي الهي، پنهان از ديدگان مردم عادي زندگي ميکند، اما نشانههاي حضور او در نزد اهل بصيرت آشکار است.
«بنفسي انت من مغيّب لم يخل منّا، بنفسي انت من نازح ما نزح عنّا»(1).
«جانم به فداي تو! غايب شدهاي که بيرون از ما نيست، جانم به فداي تو! دور از وطني که از ما دور نيست».
«ان غاب عن الناس شخصه في حال هدنة لم يغب عنهم مثبوت علمه»(2).
«اگر چه در آرامش دوران غيبت، شخص او از ديدگان مردم پنهان است، اما دانش ثابت شدة او از ديدة بصيرت آنان پنهان نميماند».
هم او به حال مردم آگاه است و هم آگاهيهاي به وديعت نهاده شدة او در نزد مردم، حاضر است.
مردم اگر چه او را نميبينند،اما فرمانهايش را ميپذيرند.
و بدينگونه است که نقش فقيهان که نمايندگان امام زمان-عليهالسّلام- هستند، نمايان ميگردد.
مردم با فرمانبري از فقيهان، فرمان امام معصومِخويش را اطاعت ميکنند.
زيرا امام صادق-عليهالسّلام- فرمود:
«و امّا من کان من القفهاء، حافظاً لدينه، صائناً لنفسه، مخالفاً لهواء، مطيعاً لامر مولاه، فللعوام ان يقلّدوه»(3).
«هر کس از فقيهان که نگهدارندة دين و نگاهبان جان و مخالف هواي نفس خود و اطاعتکنندة فرمان مولاي خويش باشد بر مردم است که از او تقليد و تبعيّت کنند».
و خود فرمود:
«و امّا الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة حديثنا فانّهم حجتّي عليکم و انا حجةالله عليهم»(4).
«در پيشامدهاي روزگار به راويان حديث ما مراجعه کنيد زيرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنانم».
با چنين ديدگاهي است که «فقيه» استمراردهندة خط امامت امام زمان و پاس دارندة مرزهاي ولايت آن بزرگوار و منعکسکنندة فرمايشات و فرمانهاي او به پيروان و ارادتمندان او است.
——————————————————————————–
(1) . دعاي ندبه.
(2) . منتخب الاثر، ص272.
(3) . بحارالانوار، ج2، ص88.
(4) . بحارالانوار،ج53،ص181.