چگونه ميتوان اثبات کرد کهسفیران واقعا نايب امام بودند و دزد و شياد نبوده اند ؟
سيد بن طاووس مي نويسد: “امام زمان(عليه السلام) را بسياري از اصحاب پدرش امام حسن عسکري(عليه السلام) ديده و از وي اخبار و احکام شرعي روايت کرده اند
چگونه ميتوان ادعا کرد که نامه هايي که سفيران به عنوان نامه امام به مردم نشان ميدادند واقعا از طرف امام زمان (عج) بوده است و چگونه ميتوان اثبات کرد که آنها واقعا نايب امام بودند و دزد و شياد نبوده اند ؟
پاسخ :
1- از لحاظ اخلاقي و رفتاري سفيران اسوه کامل و شناخته شده براي شيعيان بودند که در آن هيچ ترديدي نيست
2- نايبان خصوصا دو سفير اول قبلا توسط امام هادي و امام حسن عسکري(عليه السلام) و خود امام زمان (عج)معرفي شده اند و مورد اطمينان بودن آنها و سفارتشان مورد تاييد قرار گرفته .
3- توقيعات کاملا مطابق دست خط امامان بود که مردم آن را مي شناختند و با جوهر مخصوصي نوشته مي شد. از اين طريق وکلا مى توانستند از طريق اين خط به صداقت ارتباط بين نايب با امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف ) پى ببرند. نامه و توقيعات بسيار بر صدق و امانت و درستي ادعاهاي آنها دلالت مي کند.
شيخ طوسى در اين باره مى نويسد:
«توقيعات صاحب الامر عليه السلام ، توسط او و فرزندش محمد به شيعيان و خواص پدرش مى رسيد. اين توقيعات شامل اوامر و منهيات امام و پاسخ مسائل شيعيان بود. دست خط توقيعات عينا مشابه دست خط نامه هاى امام حسن عسکرى عليه السلام بود. شيعيان بر عدالت هر دو نفر اتفاق نظر دارند».(1)
مردم دقيقا با دستخط امام آشنا بودند. به همين سبب، شيعيان در عدالت و امانت پدر و پسر ترديد روا نمي دارند.
لازم به ذکر است که نامه هاي که از طرف امام زمان (عج) به دست عثمان بن سعيد و فرزندش مي رسيد در کتب تاريخي متن کامل آنها آمده است.
در طول تاريخ هيچگاه امامان و وکيلان آنها پولي را به زور از مردم نگرفته اند و مردم با اختيار کامل و با عشق و علاقه کامل خود وجوهات را به عنوان نذر و خمس و زکات در راه اسلام به آنها ميدادند، و تمامي اين وجوهات در راه اسلام و براي مردم جامعه خرج مي شد
4- کرامات بسياري از آنها از جانب و دستور امام ديده مي شد که هرگونه شک و شبهه اي را برطرف مي ساخت .
کرامت ها و شواهد صدق در برخي موارد مستقيماً توسط امام مهدي(عج) و در برخي موارد با واسطه ي سفيران به شيعيان بيان مي شد؛ تا شيعيان افزون بر اين که به وجود امام مهدي (عج) ايمان داشته باشند، به نيابت نواب اربعه نيز مطمئن شوند.
سيد بن طاووس مي نويسد: “امام زمان(عليه السلام) را بسياري از اصحاب پدرش امام حسن عسکري(عليه السلام) ديده و از وي اخبار و احکام شرعي روايت کرده اند. از اين گذشته حضرت وکيل هايي داشت که اسم، نسب و وطن آنان معلوم بود و آنان معجزات، کرامات، پاسخ مسائل مشکل و بسياري از اخبار غيبي را که حضرت از جدش پيامبر(صلي الله عليه و آله) روايت کرده بود، نقل کرده اند(2) اکثرا اين کرامات در تاريخ ثبت شده است.
5- چه دليلي دارد در آن جو و فشار حکومت، شخصي بي دليل جان خود را به خطر اندازد و خود را نايب امام معرفي کند تا آنجا که مي دانيم نايبان زندگي ساده و بي آلايشي داشتند و به شيعيان کمکهاي فراواني مي کردند کدام ثروت را آنها براي خود اندوختند که بگوييم آنها دزد و شياد بودند و ادعايشان دروغي بيش نيست.
در آن دوران شيعيان ادعاي آنها را بادليل و مدرک قبول کردند و شکي به خود راه ندادند حال چگونه است که در زمان حاضر عده اي در مقام قاضي و کاردان که از همه جا خبر دارد نشسته اند و قضاوت مي کنند که چون نايبان از مردم پول مي گرفتند آنها دزدند !!
در طول تاريخ هيچگاه امامان و وکيلان آنها پولي را به زور از مردم نگرفته اند و مردم با اختيار کامل و با عشق و علاقه کامل خود وجوهات را به عنوان نذر و خمس و زکات در راه اسلام به آنها ميدادند، و تمامي اين وجوهات در راه اسلام و براي مردم جامعه خرج مي شد.
پي نوشت ها:
1. غيبة شيخ طوسي
2. الطرائف في معرفة مذهب الطوائف، ج 1، ص 183 184؛ زندگاني نواب خاص امام زمان(عج)، ص 93 و 94.