شخصيت حضرت زهرا(س) در كلام وحي
12 صفحه - از 148 تا 159 )
نویسنده : علایىرحمانی، فاطمه
- سخن گفتن از شخصیتى که داراى عظمتى ویژه و پرورشى نمونه و حضورىهمه جانبه در تمام جهات انسانیت است، عشق و عجز را به همراه خودمیآورد. زنان مطرحدر قرآن، هریک شاخصهاى ویژهاى داشتهاند و فاطمه، خود به تنهایى همه آن شاخصهارا با خود به همراه دارد.
- فاطمه، بانویى است چون مریم، پاک و مطهر ـ داراى ارتقاى روحى ومعنوی؛ چون بلقیس، با علم و درایت؛ چون زنان معاصر با حضرت موسی، حاضر در تماملحظات حساس و سرنوشتساز؛ چون هاجر، صبور و با استقامت.
- فاطمه، نه تنها، تمامى اینها را در خود، جمع داشت، بلکه خود، حقیقتحُسن و تجسم عینى آن بود و از این بالاتر، او بهترین اهل زمین بود. و از این نیزفراتر، او محور هستى و انگیزه خلقت عالم، اعم از آسمان و زمین و جن بود:
- یا أحمد! لولاک لما خلقت الافلاک، لولا على لما خلقتک، لولا فاطمهلما خلقتکما.1
- سخن گفتن از فاطمه، فراتر از اندیشه بشرى است، لذا باید شناخت اورا در کلمات خدا و رسولش یافت. اگر معانى در قالب آن الفاظ بیان میشود، به منزلهتنزیل حقیقت بلند پایه اوست. از اینرو به بررسى آیات نازل شده در حق معرفتش
( 148 )
میپردازیم. اما قبل از ورود به بحث، نکاتى را یادآورمیشویم.
1. چون هدف، نشان دادن شمهاى از شخصیت فاطمه(س) در کلام وحى استاز پرداختن به مباحث جزئى و فنى ادبی، تفسیرى و فقهی، خوددارى کرده و به حداقل دراین زمینه اکتفا میکنیم.
2. دلالت همه آیات مورد بحث یکسان نیست. بر برخى از آیات، گذشته ازظاهر کلام، روایات متواتر از طریق شیعى و سنّى دلالت دارد. و برخى دیگر علاوهبرمعنا وتفسیر ظاهرى به حکم تفسیر باطنی، برآن حضرت منطبق است و برخى از آیات ازقبیل بیان یکى از مصادیق آیه و از باب تطبیق است نه تفسیر.
3. برخى آیات، تنها به شخصیت حضرت زهرا(س) دلالت دارد و بعضى ناظربه مقام و منزلت اهلبیت رسول خداست که حضرتش یکى از آنهاست.
آیاتى که دلالت برفاطمه(س) دارند ـ مطابق شاخصهایى که ذکرکردهایم ـ برطبق احادیث و اعتقادات شیعه بسیارند.
از جمله:آیه 6 از سوره فاتحه؛ 21 و37 از سوره بقره؛ 61، 101،103، 137، 195از سوره آلعمران؛ 69 از سوره نساء؛ 119 از سوره توبه؛ 24 از سورهابراهیم؛ 26 و 57 از سوره اسراء، 111 از سوره مؤمنون؛ 87 از سوره انعام؛ 35 از سورهنور؛ 115و 132 از سوره طه؛ 54 و 74 از سوره فرقان؛ 333 و 57 از سوره احزاب؛ 23 ازسوره شوری؛ 11 از سوره محمد؛ 17 از سوره ذاریات؛ 21 از سوره طور؛ 19 و 20 از سورهالرحمن؛ 8 از سوره حشر؛ 1 از سوره قدر، 38 و 39 از سوره مدثر؛ 3 تا 7 از سوره لیل؛ 9 از سوره مزمّل؛ 102 از سوره انبیاء؛ و 1 تا 3 سوره کوثر.
در این مقاله به بررسى چند نمونه از این آیات با در نظر گرفتننکاتى که قبلاً ذکر شد، میپردازیم:
1. سوره کوثر
إنّا أعطیناک الکوثر، فصلّ لربّک وانحر، إنّ شانئک هوالأبتر
در شأن نزول این سوره گفته شده:
زمانى که رسول(ص) دو تن از فرزندان خود به نامهاى عبداللّه وقاسم را از دست داد و دشمنان آن حضرت، براى تضعیف او، زبان طعن و شماتت، گشودند،عاص بن وائل او را «ابتر» خواند،2 که در لغت عرب به «مقطوع
( 149 )
کوثر از ریشه کثرت است و برچیزى اطلاق میشود که شأنیت کثرت در اوباشد و مراد از کوثر خیر فراوان است.4
البته آن خیر کثیرى که پیامبر در نتیجه اعطاى خداوند؛ مالک آن شدهاست، در آیه اول مشخص نشده و شاید بدین لحاظ باشد که با اطلاق و عدم تقیید آن، عظمتو شأن خاص، بدان ببخشد.
براى کلمه (کوثر) در این سوره، معانى متعدد مطرح شده است، علامهطباطبایى در المیزان با توجه به معناى آخرین آیه که دشمن آن حضرت را، ابتر معرفىکرده، مناسبترین معنا را «کثرت» ذریه پیامبر اکرم (ص) ذکر میکند.5 اگر خیر کثیرهم مراد باشد، یقیناً یکى از مصادیق آن، فراوانى نسل آن حضرت است.
کوثر، صیغه مبالغه است. یعنى اى پیامبر، به تو، دخترى دادیم کهمجسمه خیر است، استوانه برکت و اسطوره بالندگى است، به تو دخترى دادیم که اگر همهفضایل و سجایاى انسانى را مجسم کنند، زهرا میشود. اى پیامبر، به شکرانه این نعمتىکه به هیچکس داده نشده و نخواهد شد، نماز بخوان و در هنگام تکبیر، دستهایت را بلندکن که این یک حالت خضوع است براى بنده و جلالتى است برا ى خدا!
امام فخررازى در ذیل آیه مینویسد:
کوثر هشت معنا دارد که تمام آن معانى درباره حضرت صدیقه طاهره،فاطمه زهرا(س) است. آنگاه خودش میگوید: چگونه، فاطمه کوثر نباشد که چونعلیبنالحسین و محمدبنعلى باقرالعلوم و صادق المصدق، میوه و ثمرهدارد.6
آرى فاطمه، چگونه خیر کثیر نباشد که از این نهر کوثر، صدها و بلکههزاران جوى زلال و روشن، منشعب است.
حسن ختام این بخش،آن که نزول چنین سورهاى و چنین تعبیر بلندى (کوثر) درباره فاطمه در عهد جاهلیت عربى که «زن» نه تنها از کمترین حقوق انسانىبرخوردار نبود، بلکه تولد دختر مایه ننگ و سرافکندگى بود و دختران، زنده بگورمیشدند، نشانگر جایگاه ارزشمند زن در مکتب حیات بخش اسلام است. موجودى که میتواندمنشأ این مقدار خیر و برکت در تاریخ بشریت باشد. موجودى که بنده برگزیده خدا و
( 150 )
- اشرف مخلوقات عالم، باید به شکرانه برخوردارى از آن، در برابرپروردگارش، سربرخاک بساید. در کدامین مکتب میتوان چنین قرب و منزلتى براى زنیافت؟7
2. آیه تطهیر
إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهّرکم تطهیرا (احزاب،33/33)
این آیه به گفته بیشتر محدثان اهل سنّت و تمام علماى شیعه، در خصوصاهل کساء، نازل شده است.
چنانچه در صحیح مسلم و ترمذى و تفسیر کشّاف و طبرى و درالمنثور،مستدرک حاکم، منتخب کنزالعمال و کتابهاى دیگر از عایشه و ام سلمه و انسبنمالک وابوسعیدخدرى و دیگران با مختصر اختلافى روایت کردهاند که چون آیه تطهیر نازلشد، رسول خدا (ص)، فاطمه (س) و على (ع) و حسن و حسین (ع) را خواندند و کساى خود رابر روى آنها انداختند و فرمودند: «اللهم إنّ هؤلاء أهل بیتی، فاذهب عنهم الرّجسوطهّرهم تطهیرا».
در انتهاى سوره واقعه،میفرماید: إنّه لقرآن کریم، فى کتاب مکنون،لایمسّه إلاّ المطهّرون؛ هیچکس به قرآن، مسّ وجودى پیدا نمیکند مگرمطهرون.
با توجه به این آیه، تنها اهل بیت، مسّ وجودى کتاب مکنون را دارندو این هم فضیلتى بزرگ براى حضرت زهرا (س) است.
با توجه به اینکه منظور از اراده حق تعالی، در این آیه، ارادهتکوینى است نه تشریعى و با توجه به احادیثى که معناى «رجس» را پاکى از گناه وآلودگى میداند ـ نه پاکى ازنجاسات ظاهرى ـ این آیه شریفه، بزرگترین دلیل بر عصمتفاطمه زهرا (س) از هرگونه گناه و آلودگى است، بلکه میتوان گفت: از بعضى جهات مقامصدیقه طاهره، از بسیارى از انبیا وائمه (ع) نیز برتر است. چنانچه این مطلب، ازسخنان تاریخى امام حسین (ع) در شب عاشورا در پاسخ به بیتابى خواهرش زینب، مشاهدهمیشود.
امام على (ع) با استناد به آیه تطهیر، عصمت و طهارت زهراى مرضیه رایادآورى میکنند . وقتى خلیفه اول با حضرت زهرا (س)، به منازعه برخاست و فدک را کهدر اختیار آن حضرت بود، مصادره کرد و دعوى آن حضرت را نشنید و شاهدانش را قبولنکرد، امام على (ع) خطاب به وى گفت:
( 151 )
- اگر کسى ادعا کند که {نعوذا بالله} فاطمه زهرا مرتکب منکر شده استو براى ادعاى خود، شاهدانى هم بیاورد و تو او را تصدیق کنی، کتاب خدا را تکذیبکردهاى زیرا آیه تطهیر، شهادت خدا بر طهارت زهرا (س) است.
آن بانوى بزرگ حد وسط و محور ارتباط اهل کساء بود.«هم اهل بیتالنبوه ومعدن الرساله، هم فاطمه وأبوها وبعلها وبنوها» آنان اهل بیت نبوت ومعدن رسالت هستند: فاطمه، پدر فاطمه، همسر فاطمه و پسران فاطمه.
محور اصلى ارتباط اهل بیت با رسول خدا، یک زن است، زنى که ذریهاىپاک از او، زاده میشود و اوست که تنها حلقه اتصال این فرزندان با رسول خداست.8
اگر به این نکته دقت کنیم که گوینده این کلام، اللّه، ذات مستجمعصفات جمالیه و جلالیه است، خدایى که پروردگار عالم وجود است و ارادهاش مساوى باتحقق و وقوع میباشد، حقیقت این تکریم را بهتر، احساس خواهیم کرد.
3. آیه (لیله القدر)
إنّا أنزلناه فى لیله القدر
این آیه از جمله آیاتى است که علاوه بر معنا و تفسیر ظاهری، به حکمتفسیر باطنى برآن حضرت منطبق است.
در تفسیر فرات کوفى با ذکر سند از امام صادق(ع) نقل شده است، کهحضرت در تفسیر «إنّا أنزلناه فى لیله القدر» فرمودند: «لیله» فاطمه و«القدر»، اللّهاست. سپس افزودند:
«فمن عرف فاطمه حق معرفتها، فقد أدرک لیلهالقدر وإنّما سمّیتفاطمه لأن الخلق فطموا عن معرفتها؛ پس هر کسى که فاطمه را به درستى و «کما هو حقه» بشناسد، لیله القدر را درک کرده است و فاطمه به این نام، نامگذارى شده، به خاطرآنکه مردم از شناخت او عاجزند.
به راستى چرا فاطمه(س) لیله القدر نباشد و حال آنکه یازده قرآنناطق در این «لیله» نازل شده است.
فاطمه، لیله القدر است زیرا که:
1. در میان همه شبها، آنچه بینظیر و مطلوب است، شب قدر است. درمیان همه زنها نیز آنکه بینظیر و مطلوب است، فاطمه است.
( 152 )
- 2. از آن حضرت، تعبیر «لیل» شده است. زیرا همان گونه که شب همه چیزرا در برمیگیرد، ظلم و ستم بنیامیه آن حضرت را در برگرفت.
3. فاطمه، شب ولیل است زیرا شب، بیانگر پوشیدگى و مستورى و حجاب وعفت و حیاء است.
4. ویژگى شب قدر، توبه و نزدیکى به خدا و اطاعت و بندگى و حفظاحکام است. ویژگى فاطمه(س) و را ه و روش و سیره آن حضرت نیز، قرب به خدا و اطاعت وبندگى او و حفظ ارزشهاى الهى است.
5. مهمترین و ممتازترین عمل در شب قدر، علم و پرداختن به آن است. درمیان صفات و ویژگیهاى فاطمه، نیز علم و معرفت و آگاهى آن حضرت به خدا، دین خدا،تکالیف، وظایف و ارزشهاى انسانی، از همه مهمتر و بزرگتر است. ارزش سایر اعمال آنحضرت به همین آگاهى و شناخت و علم اوست و این از بزرگترین درسها و تعالیم براىهمه، بخصوص براى زنان است.
6. شب قدر از هزار ماه، بهتر است و یک لحظه و یک روز زندگى و سیرهحضرت زهرا(س)، از هزاران ماه و سال زندگى که در آنها خبرى از آن راه و روش و الگونباشد، بهتر است.
7. شب قدر، ظرف و جایگاه قرآن است.جایگاه حضرت زهرا و گفتار وکردار و زندگى آن حضرت هم درتفسیر عملى قرآن و تجسم و تبلور آیات آن است. همانگونهکه انسان در شب قدر به قرآن، نزدیکتر شده، و آن را بر سر مى نهد، با نزدیک شدن بهحضرت زهرا(س) نیز انسان به قرآن نزدیک شده و آن را نصب العین خود قرارمیدهد.
8. شب قدر همان لیله مبارکه یعنى شب نزول برکت و ارزشها است وچشمهاى است که این فضایل و سعادتها از آن جوشیده و نازل مى شود. فاطمه نیز محلنزول و صدور این اصالتها و ارزشها و مکارم است.
9. شب قدر، تجمع ملائکه اللّه است و بهره از عالم ملکوت، افزونترخواهد بود. آن کس هم که بیشتر با فاطمه، نزدیکتر شده و از آن حضرت بهره ببرد ازخوى و خصلت ملائکه، حظ فزونترى برده و به عالم فرشتگان و تجرّد و تقدّس، نزدیکترمیگردد بلکه از آنها نیز، برتر میرود.
10. ممکن است سالها بگذرد و کسى از شب قدر، جز ظاهری، بیش درکنکند،
( 153 )
- اما اگر از حقیقت آن، ذرهاى درک نماید، چنان آگاهى و تنبه بیدارىبه او میبخشد که مسیر زندگیش عوض میشود و سخت به خدا نزدیک میگردد. فاطمه، نیزچنین است.یعنى ممکن است فرد یا جامعهاى سالها به لیلهالقدر برسد و فاطمه(س) رااز خود بداند؛ اما حقیقت او را درک نکند و جز ظاهرى از آن نفهمد، اما با درک زندگىو ابعاد گوناگون حیات واقعى فاطمه، جرقهاى در دل آنان بدرخشد و مسیر سرنوشت آنانرا عوض نماید.
از این گذشته زمان غسل و کفن و دفن، بنابر وصیت حضرتش نیز در دل شبمتناسب با لیله القدر است و قرنها است که قبر مجهول و ناپیداى او نیز حاکى ازتناسب وجود مقدسش با لیله القدر دارد.
و «اللیله هى فاطمه والقدر هو اللّه»: فاطمه، اضافه تشریفى به خدادارد از حیث:
1. آنکه پس از پدر بزرگوار و شوهر گرانقدرش، بیش از تمام پیامبرانمرسل و غیر مرسل، ایمان به خدا داشته و در عالم انوار و اشباح و ارواح، خدا راتسبیح و تمجید و تقدیس و تحلیل کرده و سپاسگزار بوده است. نور مقدس او چندین هزارسال پیش از آفرینش آسمان و زمین آفریده شده است.
2. آنکه فاطمه زهرا، افضل تمام انبیا ومرسلین وملائکه و مقربین استو همه آنها نیازمند به شفاعت زهرا(س) طبق اخبار و احادیث مستفیضه صادره از مصادروحى و تنزیل میباشند.
3. آن که ملائکه حتى جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزائیل هم بیاذنبر او داخل نمیشوند. و از اطاعت او بیرون نبودند و خداوند عزّوجلّ، عهد ولایت اورا از آنها گرفته است.
4. زهراى مرضیه، علت وجود ائمه یازدهگانه، اوصیاى رسول خدا (ص) میباشد و ذریه پیامبر تا قیامت از نسل او هستند.
ارباب معرفت نیز در بعضى از تفاسیر، روایت امام صادق (ع) را نقلکرده و آن را پذیرفتهاند و براساس مبانى عرفان اسلامى «لیله مبارکه» را انسانکامل، تفسیر کردهاند. انسان کامل در این مکتب جایگاه محورى دارد. از نظر روایاتمسلّم است که جبرئیل امین به فاطمه(س) نازل میشده9، در حالى که جبرئیل امین، حتىبرائمه(ع) نیز نازل نمیشد. مصحف فاطمه، محصول شرفیابى فرشته وحى الهى بر حضرتزهراست که از افتخارات تشیع، شمرده میشود.
( 154 )
- امام صادق(ع) در ضمن مصحف فاطمه میفرماید: «فیه علم القرآن کماانزل»؛ علم قرآن همانطور که نازل شده در مصحف فاطمه(س) موجود است.
لذا آگاهى از قرآن و اسرار آن مربوط به حضرت زهرا و سایر معصومانمیباشد، چون قرآن در خانه آنها نازل شده است، آنها هستند که در سایه آشنایى با اینمنبع لایزال الهى توانایى شناخت و درک حقایق و معارف و دانشهاى گوناگون را پیداکردهاند.
در بعضى روایات آمده که مصحف فاطمه، سه برابر قرآن است. شاید تأویلو تفسیر قرآن مجید باشد زیرا ما معتقدیم که علم قرآن طبق فرمایش خود قرآن، در نزدصاحبان این علم است که آنها هم، همان ائمه طاهرین هستند که فاطمه(س) نیز جزوآنهاست. اما در اینجا مطلب بالاتر است زیرا مصحف با این خصوصیات، فقط، برفاطمه(س) قرائت شدهاست.
4. آیه مباهله
فمن حاجّک فیه من بعدما جائک من العلم فقل تعالوا ندع أبنائناوأبنائکم ونسائنا ونسائکم وأنفسنا وأنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه اللّه علىالکاذبین. (آل عمران،3/61) با کسانى که با تو در امر نبوت مجادله میکنند، بگوبیایید پسران و زنان و نفوس خویش را بخوانیم وتضرع کنیم. آنگاه لعنت خدا بر دروغگویان.
طبق احادیث متواتر و مشهور میان شیعه و سنى که قریب به اجماع واتفاق است در روز مباهله، مسیحیان نجران، پیامبر را مشاهده کردند در حالى که حسنینو فاطمه وعلی(ع)، همراه او بودند و به سوى مکان مورد نظر میآمدند.
در این آیه، نسائنا، منحصر به حضرت فاطمه(س) شده است. با اینکهزنان و همسران پیامبر در حجرههاى آن حضرت بودهاند و زنان بزرگ دیگرى مانند: صفیهو ام هانى و دیگران، وجود داشتند، هیچکدام به این مباهله دعوت نشدند.
زیرا مباهله (ابتهال و نفرین کردن) با نصاراى نجران یک کار عادىنیست و تنها افراد معصوم، صلاحیت آن را دارند.
صحنه مباهله، از لحظات حساس تاریخ اسلام است و حضور در این صحنه،ایمان و اعتقاد خاصى را میطلبد.
پیامبر(ص) براى حضور در این صحنه از میان زنان، تنها، فاطمه راانتخاب میکند؛
( 155 )
- یا از آن روى که فاطمه به منزله امتى از زنان است، درست همان گونهکه ابراهیم خود به تنهایى یک امت بود.یا، اینکه او، محبوبترین افراد، در نزدپیامبر بود. و یا چون درمیان زنان مسلمان، تنها فاطمه بودکه مصداق زنى بود با یقینىتام که میتوانست قدم در این صحنه بگذارد. اما حق این است که فاطمه هم یک امت بود،هم محبوبترین زنان در نزد رسول خدا(ص) و هم تنها زنى بودکه میتوانست تکمیل کنندهگروهى باشد که به حقیقت و بر حق بودن مسلمانان، یقینى کامل دارند و نیز محور اصلىاتصال آن گروه به رسول خدا(ص) باشد. زیرا آنان شوهر و فرزندان اوبودند.
اینکه پیامبر، فاطمه را در این درگیرى اجتماعى ـ اعتقادی، احضارمیکند و او را در چنین مخاطرهاى قرار میدهد (خود) نمونهاى بارز و سرمشقى عینىاست، براى تمام زنان عفیفى که داراى اعتقادات حقند و پیرو صادق راه اویند، براینکه شجاعانه در چنین صحنههایى حاضر شوند.
و نیز این نمایش به منزله دلیل عینى و ملموس است بر جایگاه والاىزهراى مرضیه، نزد پیامبر خدا و عدم برابرى هیچ زنى با او درمقام و رتبه خاصى کهدارا بود.
5. آیه مودت
ذلک الّذى یبشّر اللّه عباده الّذین ءامنوا وعملوا الصّالحات قللا أسألکم علیه أجراً الاّ المودّه فى القربى ومن یقترف حسنه نزد له فیها حسناًإنّ اللّه غفور شکور. أم یقولون افترى على اللّه کذباً.(شوری،42/23و24) این هماناست که خداوند به بندگانش که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند؛ مژدهمیدهد، بگو براى آن کار از شما مزدى نمیطلبم مگر دوستدارى در حق اهل بیتم و هر کسکار نیکى کند در آن برایش جزاى نیک بیفزاییم چرا که خداوند آمرزنده قدردان است. یامیگویند پیامبر خدا دروغ بسته است….
ابن عباس درباره شأن نزول آیات فوق که به آیات مودت، شهرت یافته،گوید:
چون اسلام پس از هجرت پیامبر به مدینه، استحکام یافت، انصار گفتند: نزد پیامبر برویم و بگوییم در گرفتاریهایى که پیش میآید، اموال ما در اختیار تواست و میتوانى در جهت پیشبرد دین از آنها استفاده کنى. آیه شریفه، نازل شده وپیامبر آن را در پاسخ آنان، تلاوت فرمود. منافقان مانند همیشه که در صدد تضعیف رسولخدا(ص) بودند اظهار داشتند: او در همان مجلس
( 156 )
- این سخن را ساخت تا ما را پس از خود، نزد خویشانش ذلیل و خوار،گرداند.
آنگاه آیه دوم نازل شد که آیا بر خداوند دروغ و افتراءمیزنید؟10
از نظر ادبى تفاوتى بین اینکه استثنا در آیه (إلا المودّه فىالقربى) متصل باشد یا منقطع، وجود ندارد11 اگر استثنا متصل باشد بدین معناست که:« من پاداشى از شما نمیخواهم جز دوستى اهل بیتم.» و اگر منقطع باشد12، بدین معناستکه «دوستى اهل بیت پیامبر، اجرى براى پیامبر نیست. چرا که بهره این دوستی، نصیبمسلمانان و دوستداران اهل بیت آن حضرت است و بدین وسیله چنین خواستهاى از سوى رسولخدا(ص) در راستاى دعوت مردم به دین است.»13
باید دید این چه مودتى است که هم سنگ، هم کفه و هم وزن اجر رسالتاست. مودت گروهى که بر سر سلسله آنان زهراى مرضیه، محبوبه امت، است. همان بانویى کهپیامبر دربارهاش فرمود:
یا حسن و یا حسین انتما کفتا المیزان، فاطمه لسانه و لاتعدلالکفتان إلاّ باللسان، ولا یقوم اللسان إلاّ على الکفتین.14
اى حسن و حسین شما دو کفه ترازویى هستید که فاطمه، شاهین آن است وکفه ترازو در حال تعادل قرار نمیگیرد مگر به وسیله شاهین آن و شاهین، استوارنمیشود مگر بر دو کفه ترازو و…
در این کلام، زهرا، تنظیم کننده و برقرار کننده تعادل در این کانونمعرفى میشود.
6. آیات ابرار
إنّ الأبرار یشربون من کأس کان مزاجها کافوراً. عیناًیشرب بهاعباد اللّه یفجّرونها تفجیرا. یوفون بالنذر ویخافون یوماً کان شرّه مستطیراً. ویطعمون الطعام على حبّه مسکیناً ویتیماً وأسیراً. إنّما نطعمکم لوجه اللّه لانرید منکم جزاء ولا شکوراً. إنّا نخاف من ربّنا یوماً عبوساً قمطریراً. (انسان،76/5 ـ10)
ابرار در آخرت از جامهاى بزرگ لبریز بهشت که چون کافور، سرد ودلپذیر است، میآشامند و آن کافورها، خوشبوى و شیرین است. این آب، آمیخته است به آبچشمهاى که براى بندگان خاص خود خلق شده و هر کجا بخواهند، آن کاسهها حاضر است ودر قصرها مهیا است. این آب گوارا مثل این است که در عمارات و ابنیهبهشت،
( 157 )
- همیشه جریان دارد و در اختیار بندههاى وفادار خداست. اینان به نذرخود وفا کرده و اطاعت خدا کرده و از روزى که محنت آن، آشکار است، میترسند. ایناندر راه خدا به مسکین و یتیم و اسیر، اطعام میکنند و به زبان حال میگویند: ما براىخدا، اطعام کردیم، و از شما جزا و تشکرى نمیخواهیم. ما از پروردگارمان در روزى کهچهره برافروخته و در هم کشیده است، میترسیم.
از مسلمات فریقین است که این آیه در مورد حضرت زهرا(س) و شوهر ودو فرزندش نازل شده است. به اتفاق مفسّران، آیات این سوره در مدینه در هنگام کسالتحسنین(ع) نازل شد که درباره نذر فاطمه(س) و علی(ع) براى سلامتى حسنین(ع) بود. علامه امینی، در الغدیر، نام سى و چهارتن از کسانى که شأن نزول این سوره را داستانمذکور، دانستهاند، ذکر کردهاست.15
در این مختصر، مجال پرداختن به دقایق تفسیرى و جزئیات آنچه در اینسوره آمده، نیست و تنها به ذکر این نکته لطیف ازسوى آلوسی، مفسّر اهلسنت، اکتفامیشود که:
در این سوره، سخنى از «حورالعین» که در سورههاى دیگر از آن بهعنوان یکى از نعمتهاى بهشتى یاد شده، به میان نیامده است و چه بسا این ناگفتن، بهحرمت نور چشم رسول خدا(ص)، حضرت فاطمه زهرا (س) باشد که سوره در فضیلت اووخانوادهاش و نعمتهایى که در بهشت از آن بهرهمند خواهد شده، نازل شدهاست.16
7. آیه التقاء بحرین
این آیه از جمله آیاتى است که علاوه بر معنا و تفسیر ظاهری، به حکمتفسیر باطنى بر آن حضرت منطبق است:
مرج البحرین یلتقیان. بینهما برزخ لایبغیان. یخرج منهما اللؤلؤ والمرجان. (الرحمن، 55/19ـ22)
غالب مفسّران و محدثان و مورخان فریقین، معتقدند که شأن نزول اینآیات درباره تلاقى بحر نبوت و ولایت و درباره حضرت فاطمه(س) و علی(ع) است.
علامه بحرانی، دوازده روایت که بعضى از آنها از طریق اهل سنت نقلشده،
( 158 )
- ذکر میکند که مراد از «بحرین» على و فاطمه هستند که هیچ گاه بریگدیگر، بغى و سرکشى نمیکنند.17
در تفسیرى از ابن عباس نقل شده که:
برزخ میان آن دو، مهر و محبتى است که از بین رفتنى نیست و همین مهرو محبت، مانع سرکشى هر کدام، نسبت به دیگرى است.
دربار الهی، بر اساس نبوت و ولایت مطلقه، با بندگانش، تماس حاصلکرده و مشعل هدایت برافروخته است و این سلسله که فرد اتم و اکمل آنها، حضرت رسول وخاندان عترتند، دربار روحانیت ربوبى را تشکیل داده و واسطه فیوضات غیبىهستند.
همان طور که عالم طبع از ترکیب و تجزیه و تحلیل عناصر و موالید،دائماً در ایجاد وجود است، در عالم انسانیت و معنویت نیز این ارتباط در بین ارواحمجرده که در ابدان مختلفه بروز و ظهور میکنند، تجلى کرده، از آن تلاقیها، عناصرىممتاز به دست میآورد، از آن جمله، تلاقى اقیانوس محیط نبوت با دریاى عمیق ولایتاست که به وسیله مهد عصمت و طهارت، تلاقى کرده و از آن گوهرهایى گرانبها که براىهمیشه مورد استفاده بشر میباشد به وجود آمده است.
چنانچه در ابتداى این مقاله گفتیم آیاتى که در قرآن کریم، پیرامونوجود پنج تن و فاطمه زهرا(س) است، بسیار میباشد که ما در این مقال تنها به ذکرچند نمونه از آیات، پرداخته و بررسى کاملتر را به علاقمندانش واگذارمیکنیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. رحمانى همدانی، فاطمه الزهراء بهجه قلب مصطفی(ص).
2. ابوالحسن على بن احمد الواحدى النیشابوری، اسباب النزول/307؛جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور فى التفسیر بالمأثور، 6/204.
3. ابن منظور، لسان العرب/36.
4. طبرسی، مجمع البیان فى علوم القرآن، 5/549.
5. علامه طباطبایی، المیزان، 7/370.
6. امام فخر رازی، التفسیر الکبیر، 32/122.
7. سید جواد ورعی، کوثر، محبوبه است/63؛ ماهنامه پیام زن، سال ششمشماره68، آبان 1376ش.
8. منیره گرجی، نگرش قرآن به حضور زن در تاریخانبیا/172.
9. شیخ عزیز اللّه عطاردی، مسند فاطمه زهرا/281.
10. زمخشری، کشّاف، 4/230؛ اسباب النزول/251.
11. علامه سید عبدالحسین شرف الدین، کلمه الغراء فى تفضیلالزهراء/73.
13. کوثر، محبوبه است/65.
14. على بن عیسى أربلی، کشف الغمه، 2/129.
15. علاّمه امینی، الغدیر، 3/107؛ به بعد.
16. آلوسی، روح المعانی، 29/157.
17. علامه بحرانی، البرهان فى تفسیر القرآن، 4/265.