تفاوت هاي زن ومرد
زن ها عاطفي تر نسبت به مردها هستند.
جذابيت هاي جسمي و زيبايي زن براي مردها واستقلال مديريت مرد براي زن ها.
مرد ها به موضوعات كلي نگر و زن ها به جزئيات اهميت بيشتر مي دهند.
زن ها كلامي ونياز به گفتگو دارند ولي مردها اين نياز را احساس نمي كنند.
مسايل جنسي مرد و زن متفاوت است.
تفاوت هاي جسمى :
مرد بطور متوسط درشت اندام تر است و زن كوچك اندام تر , مرد بلند قدتر است و زن كوتاه قدتر ,
مرد خشن تراست و زن ظريفتر ,
صداى مرد كلفت تر و خشن تر است و صداى زن نازكتر و لطيف تر ,
رشد بدنى زن سريعتر است و رشد بدنى مرد بطى ءتر , حتى گفته مي شود جنين دختر از جنين پسر سريعتر رشد مى كند ,
رشد عضلانى مرد و نيروى بدنى او از زن بيشتر است ,
مقاومت زن در مقابل بسيارى از بيماريها از مقاومت مرد بيشتر است .
زن زودتر از مرد به مرحله بلوغ مي رسد و زودتر از مرد هم از نظر توليد مثل از كار مى افتد ,
دختر زودتر از پسر به سخن مى آيد ,
مغز متوسط مرد از مغز متوسط زن بزرگتر است , ولى با در نظر گرفتن نسبت مغز به مجموع بدن , مغز زن از مغز مرد بزرگتر است .
ريه مرد قادر به تنفس هواى بيشترى از ريه زن است , ضربان قلب زن از ضربان قلب مرد سريعتر است .
تفاوت هاي روانى :
ميل مرد به ورزش و شكار و كارهاى پر حركت و جنبش بيش از زن است .
احساسات مرد مبارزانه و جنگى و احساسات زن صلح جويانه و بزمى است .
مرد متجاوزتر و غوغاگرتر است و از زن آرامتر و ساكت تر .
زن از توسل به خشونت درباره ديگران و درباره خود پرهيز مي كند و به همين دليل خودكشى زنان كمتر از مردان است . مردان در كيفيت خودكشى نيز از زنان خشن ترند . مردان به تفنگ , دار , پرتاب كردن خود از روى ساختمان هاى مرتفع متوسل مى شوند , و زنان بقرص خواب آور و ترياك و امثال اينها .
احساسات زن از مرد جوشانتر است , زن از مرد سريع الهيجان تر است يعنى زن در مورد امورى كه مورد علاقه يا ترسش هست زودتر و سريعتر تحت تأثير احساسات خويش قرار ميگيرد
مرد سرد مزاجتر از زن است ,
زن طبعا به زينت و زيور و جمال و آرايش و مدهاى مختلف علاقه زياد دارد بر خلاف مرد ,
احساسات زن بى ثبات تر از مرد است ,
زن از مرد محتاط تر ,
مذهبى تر پرحرف تر و ترسوتر و تشريفاتى تر است ,
احساسات زن مادرانه است , و اين احساسات از دوران كودكى در او نمودار است ,
علاقه زن به خانواده و توجه ناآگاهانه او به اهميت كانون خانوادگى بيش از مرد است .
زن در علوم استدلالى و مسائل خشك عقلانى بپاى مرد نمى رسد ولى در ادبيات , نقاشى و ساير مسائل كه با ذوق و احساسات مربوط است دست كمى از مرد ندارد .
مرد از زن بيشتر قدرت كتمان راز دارد و اسرار ناراحت كننده را در درون خود حفظ مى كند و بهمين دليل ابتلاى مردان به بيمارى ناشى از كتمان راز بيش از زنان است .
زن از مرد رقيق القلب تر است و فورا به گريه و احيانا به غش متوسل مى شود .
از نظر احساسات به يكديگر :
مرد بنده شهوت خويشتن است و زن در بند محبت مرد است ,
مرد زنى را دوست مى دارد كه او را پسنديده و انتخاب كرده باشد و زن مردى را دوست مى دارد كه ارزش او را درك كرده باشد و دوستى خود را قبلا اعلام كرده باشد
مرد مي خواهد شخص زن را تصاحب كند و در اختيار بگيرد و زن ميخواهد دل مرد را مسخر كند و از راه دل او بر او مسلط شود , مرد مى خواهد از بالاى سر زن بر او مسلط شود و زن مى خواهد از درون قلب مرد مرد نفوذ كند ,
مرد مى خواهد زن را بگيرد , زن مى خواهد او را بگيرند ,
زن از مرد ،شجاعت و دليرى مى خواهد و مرد از زن ،زيبائى و دلبرى
زن حمايت مرد را گرانبهاترين چيزها براى خود مي شمارد ,
زن بيش از مرد قادر است بر شهوت خود مسلط شود شهوت مرد ابتدائى و تهاجمى است و شهوت زن انفعالى و تحريكى .
بهترين جمله اي كه يك مرد مى تواند بزنى بگويد : اصطلاح [( عزيزم ترا دوستت دارم ) است . زيباترين جمله اى كه يك زن به مرد مورد علاقه اش مى گويد , جمله [( من به تو افتخار مى كنم )] ميباشد .
مردها وقتى كه پير مي شوند احساس بدبختى مى كنند , چون تكيه گاه خود يعنى كارشان را از دست مى دهند . زن هاى مسن احساس رضايت مى كنند . چون بهترين چيزها را از نظر خودشان دارا هستند : يك خانه و چندين نوه . خوشبختى از نظر مردها بدست آوردن مقام و شخصيتى
قابل احترام در ميان اجتماع است .
خوشبختى براى يك زن يعنى بدست آوردن قلب يك مرد و نگهدارى او براى تمام عمر .
يك مرد هميشه مى خواهد كه زن مورد علاقه اش را بدين و مليت خود درآور .
براى يك زن همان قدر كه تغيير دادن نام خانوادگي اش بعد از ازدواج آسان است , عوض كردن دين و مليت نيز بخاطر مردى كه دوستش دارد آسان است .
اگر زن داراى جسم و جان و خلق و خوى مردانه بود محال بود كه بتواند مرد را بخدمت خود وادارد و مرد را شيفته وصال خود نمايد , و اگر مرد همان صفات جسمى و روانى زن را مى داشت ممكن نبود زن او را قهرمان زندگى خود حساب كند و عالى ترين هنر خود را صيد و شكار و تسخير قلب او بحساب آورد . مرد جهانگير و زن مردگير آفريده شده است .
آفرينش، مرد را مظهرطلب و عشق و تقاضا و زن را مظهر محبوبيت و معشوقيت قرار داده است , احساسات مرد نياز آميز و احساسات زن ناز خيز است . احساسات مرد طالبانه و احساسات زن مطلوبانه است .
زن از مرد شكيباتر است , گرچه شجاعت مرد در كارهاى خطير و بحرانى زندگى بيشتر است اما تحمل دائمى و روزانه زن در مقابل ناراحتى هاى جزئى بيشمار بيشتر است . . . جنگجوئى زن در وجود ديگرى است , زن سربازان را دوست دارد و از مرد توانا خوشش مى آيد , در مشاهده قدرت نوعى عامل عجيب خوشى فرودستانه ( مازوشيستيك ) او را تحريك مى كند , اگر چه خودش قربانى اينقدرت باشد .