مدرسه علميه حضرت وليعصر (عج) بناب

مدرسه علميه حضرت وليعصر (عج) بناب

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حضورسرهنگ مصطفی عبد الجباری در مراسم بزر گداشت هفته دفاع مقدس حوزه عتمیه حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) بناب

به مناسبت هفته دفاع مقدس مراسمی روز سه شنبه 92/7/2 در مدرسه علمیه حضرت وی عصر(عج ال…) بر گزار شد.در این مراسم سرهنگ مصطفی عبدالجباری از فرماندهان دفاع مقدس سپاه ناحیه بناب به ایراد سخنرانی پرداختند.

جناب سرهنگ، با بزرگداشت یاد و اهداف شهدای دفاع مقدس وجانفشانی های رزمندگان اسلام در حفظ انقلاب اسلامی موقعیت استراتژیک ایران در منطقه خاور میانه را برای دشمن خیلی حساس ومهم قلمداد کرده وبیان نمودند:به دست آوردن کشور ایران بر ای دشمن از ابعاد مختلف سیاسی وحکومتی وتسلط بر کل منطقه خاورمیانه مهم می باشد و آنچه هدف دشمن را به بی هدفی و خاموشی خواهد برد چیزی جز ایمان و وحدت و ولایت طلبی مردم ایران نخواهد بود.ایشان افزودند:در هر زمان وظیفه شناسی امری مهم برای ملت مسلمان است. لذا قبلا اگر وظیفه ما دفاع نظامی از کشور و انقلاب اسلامی بود الان وظیفه ،دفاع فرهنگی از کشور است.

سرهنگ عبدالجباری در پایان بیاناتشان با ذکر خاطراتی از جبهه های جنگ و شهدای دفاع مقدس،ایمان بالا و ولایتمداری را رمز استقامت رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس بر شمرده،طلاب را به حفظ و ادامه راه این عزیزان سفارش نمودند.

تا این عطش وشیفتگی نباشد آقانمیاد!

19 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

عطش و شيفتگي

انساني که براي رسيدن به سعادت و خوش بختي به هر دري زده و هر راهي را پيشِ رو گرفته، ولي هر چه بيش تر تلاش کرده، بسته بودن درها و بن بست بودن راه ها برايش يقيني تر گشته است، اشتياق به برپايي حکومت منجي موعود (عليه السّلام) در وجودش شعله ورتر مي شود. تداوم اين حالت، روح آدمي را به مرحله اي جديد مي رساند که آن، عطش و شيفتگي است. اگر در جامعه ي بشري، اين عطش پديد آيد، مرحله اي مهم از زمينه هاي اجتماعيِ ظهور، فراهم شده است.

شايد بتوان سبب تکرار جمله ي «يملا الارض قسطاً و عدلاً کما مُلِئت جوراً و ظلماً» را در همين نکته دانست؛ چرا که بشر، از روزي که پا به عرصه ي زمين گذاشته و در پرتو زندگي اجتماعي خود، براي پيشبُرد اهداف انساني خويش، سر به فرمان حاکمان و زمامداران نهاده است، اميدوار بوده که اين حاکمانِ زورمند جلو تعدّيات را بگيرند و جامعه اي صالح و به دور از هر گونه ظلم و ستمِ پيدا و پنهان بسازند، امّا نه تنها به اين خواسته ي برخاسته از عمقِ جانِ خويش نرسيده، بلکه روز به روز شاهد گسترش ظلم و ستم هاي گوناگوني بوده است. از اين رو، هر گاه که با پديده ي ناروايي روبه رو مي شود، از اعماق وجود آرزوي درک روزگاري را مي کند که با روي کارآمدن مردي الهي، روحِ عدالت در کالبد جامعه ي بشري دميده شود. اين، همان زمينه ي مساعد و بستر مناسب براي پذيرش حکومت جهاني حضرت مهدي موعود (عليه السّلام) است که بايد در وجود تمامي جامعه ي بشري رسوخ کند.

هر چند که روبه رو شدن با پديده ي نابه هنجار ظلم و جور، انسان را از سويي آزرده خاطر و رنجور مي کند، امّا از سوي ديگر، نور اميد و عطش زندگي در آينده اي حتمي و موعود که اثري از ظلم و جور نخواهد داشت را در دل او فروزان مي کند و همين امر سبب مي شود تا لحظه به لحظه، محبّت و دوستي و اُنس با حضرت مهدي (عليه السّلام) و حکومت او در جانِ آدمي شدّت يابد، و رفته رفته اين شدّت به عطش و شيفتگي مبدّل شود.

در روايتي از رسول خدا (صلّي اللّهُ عليه وآله وسلّم)، چنين آمده:

«ينزل باُمّتي في آخِرالزمانِ بَلاءٌ شديدٌ مِن سُلطانِهِم لم يُسمَع ببلاءٍ اشد منه حتّي تضيق عليهم الارض الرحبه حتّي تملاء الارض جوراً و ظلماً، لايجدالمؤ من ملجاءً يلتجيء اليه مِن الظلم، فيبعث اللّهُ عزوجلّ رجلاً مِن عترتي فيملا الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً يرضي عنه ساکن السماء و ساکن الارض (1) ؛ در آخر الزمان، بر امّت من، بلاي شديدي - که تا آن زمان بلايي شديدتر از آن شنيده نشده - از جانب سلطان و حاکم ايشان وارد مي شود، به حدّي که زمين با آن همه گستردگي اش بر آنان تنگ مي شود و مالامال از ستمِ آشکار و پنهان مي گردد. انسان مؤ من، پناهگاهي پيدا نمي کند که بدان پناه برد. در اين وقت است که خداوند عزّوجلّ، مردي از خاندان مرا بر مي انگيزد تا زمين را پُر از قسط و عدل سازد، همان گونه که لبريز از ظلم و جور گشته بود، به طوري که ساکنين آسمان و زمين، از وي راضي مي شوند.

اين روايت، به روشني، نشان مي دهد که دوري جامعه از رهبر الهيِ عادل، و گرفتار آمدن آن در چنگال سردمداران بيدادگر، موجب بروز ظلم و فساد در همه ي زمينه ها مي شود و همين فساد، باعث سختي و مشکلي و پديد آمدن تنگناهاي غير قابل رفع در زندگي بشر مي گردد. در نتيجه، سبب تشنگي انسان هاي مؤ من به ظهور مصلح واقعي مي گردد.

از حديفه، درباره ي وضعيّت جامعه ي بشري در هنگام قيام حضرت مهدي (عليه السّلام) چنين رسيده:

… انّه لايخرج حتّي لايکون غايب احب اِلي الناس مِنه مِمّا يلقون مِن الشّر؛ (2) به درستي که (مهدي موعود (عليه السّلام)) قيام نمي کند تا زماني که هيچ غايبي نزد مردم محبوب تر از وي نباشد، و اين به خاطر شرارت ها و ناروايي هايي است که به مردم رسيده است.

 

پاورقي

(1) عقدالدرر، ص 73.

(2) عقدالدرر، ص 94.

 

 1 نظر

اقتصاد مقاومتی در سیره علما

19 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

آية اللّه شهيدصدر، در طول زندگى، اجاره نشين بودند و در خانه محقرى زندگى مى‏كردند.

تاجر صالحى، مبلغى جهت خريد منزل به ايشان مى‏دهد، اما قبول نمى‏كنند و مى‏گويند:

 «مرجعيت با اجاره نشينى هم ممكن است». تاجر مى‏گويد: «پس با اين پول براى فرزندانتان خانه بخريد»، در پاسخ مى‏فرمايد: «فرزندانم به من تاسى كنند كه اجاره نشينم، پدرم هم منزل شخصى نداشت!».

در اوايل زندگى ايشان كه بسيار به عسرت گذشت كه حتى نقل مى‏كنند عبايشان وصله داشت، يك نفر ايرانى، عباى نائينى بسيار گرانى برايشان هديه مى‏آورد، ولى از آن استفاده نكرده مى‏فروشند و از قيمت آن ده عباى معمولى مى‏خرند و بين طلاب نجف توزيع مى‏كنند. اين سيره مستمره ايشان بود كه هرگاه برخى از تاجران كه مقلد او بودند، پارچه و لباسى مى‏آوردند، به طلاب مى‏دادند و به مفاد اين آيه عمل مى‏كردند: «و يؤثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة».  

                        هزار و يك نكته، ص: 114

 

 

 نظر دهید »

قابل توجه جاهلا! چرا این همه دست پازدن ؟عاقل را اشارتی کافیست!

18 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

رهبر معظم انقلاب فرمودند:بنده یک رأی دارم وکسی هم از آن مطلع نخواهد شد.

 1 نظر

مسلمانان باید در مقابل دشمنی ها با پیام اسلام، بایستند

18 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

رهبر انقلاب در ديدار مسوولان نظام و سفیران كشورهاي اسلامي بمناسبت عید مبعث:

مسلمانان باید در مقابل دشمنی ها با پیام اسلام، بایستند

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه امروز نیز در مقابل ندای اسلام معارضه و دشمنی وجود دارد، خاطرنشان کردند: بعد از آنکه دعوت های غیرالهی اعم از دعوت مکاتب مارکسیسم و لیبرالیسم، نتوانستند سعادت بشریت را تأمین کنند، امروز دلها و نگاهها متوجه اسلام است، بنابراین دشمنی با اسلام به عنوان کانون اندیشه عدالتخواهی و کرامت انسان، سنگین است.

 

 

 1 نظر

حکومت مهدوي و گسترش رحمت محمدي

18 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

حکومت مهدوي و گسترش رحمت محمدي

حسن ملائي*

 

در آن هنگام که خداوند رحيم، بهترين انسان تمام تاريخ را به رسالت مبعوث نمود، فلسفه رسالتش را اينگونه تبيين فرمود که: «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ؛1 ما تو را به رسالت برنگزيديم مگر براي رحمت بر جهانيان». حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم ، نيز تمام مأموريتش را بر پايه رحمت فراگير بر تمام عالميان قرار داد و مهر و قهر او در تمام مدت پيامبريش، جلوه‌هايي از نگاه رحيمانه او بر انسان بود.

آن وجود آسماني و مقدس، تمام تلاش خويش را براي گسترش رحمت و مهرباني در سراسر دنيا، به کار برد؛ و اگرچه دشمني و کينه توزي‌هاي دشمنان و جهل مردمان، مانع از تحقق جهاني آن شد، ولي اين مأموريت بر زمين نماند. ائمه معصوم عليهم السلام ، نيز يکي پس از ديگري، در اين جهت سعي و کوشش بي‌نظيري نمودند و البته اشاعه کامل آن توسط فرزند امام حسن عسکري عليه السلام ، حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف  بشارت داده شده است: «اُکمِل ذلک بِابْنِه م ح م د رحمةً لِلعالمَين».2

خداوند متعال در تعظيم مقام حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم ، فرمود: «لقد کان لکم في رسول الله اسوة حسنة؛3  به درستي که رسول خدا براي شما الگوي خوبي است» و همگان را به تأسي از پيغمبر اسلام فرا خواند. يک جلوه آن، پيروي از صفت مهرباني و رأفت پيامبر عظيم الشأن است. فرزندان معصوم و امامان پس از وي، سزاوارترين افراد به تأسي به اين ويژگي رسول‌الله صلي الله عليه و آله و سلم ، بودند؛ از اين جهت، حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ، نيز بهترين نمونه کساني است که به صورت کامل در اين خصلت به حضرتش اقتدا نموده‌اند؛ به گونه‌اي که خود، مظهر صفت رحمة للعالمين گشته و گسترة رحمت وي در عصر غيبت و به ويژه در زمانه ظهور، جهان شمول خواهد بود، چنانکه در زيارت آل‌ياسين، خطاب به ايشان مي‌خوانيم: «السلام عليک ايها… الرّحمةُ الواسعة».4

اگر او در زمانه غيبت و غربت، دستان پر مهر و آغوش گرمش همچون پدري دلسوز، براي همگان گسترده است، در هنگامه ظهور که اسباب و ابزار در اختيارش قرار خواهد گرفت، وسعت رحمتش چقدر خواهد بود؟

آن امام غائب از نظر، کسي است که «همچون رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ، عمل خوهد نمود»5 و با خُلق و خوي محمدي، چنان با جهانيان برخورد مي‌کند که به فرمايش حضرت رسول‌ صلي الله عليه و آله و سلم ، «مردم مثل زنبور‌هايي که پيرامون امير خود هستند گردا گرد او خواهند بود»6 و اين شتاب مردم به سوي آن امام همام، خود، دليل وسعت مهرباني وي است. چنانکه در وصف او آمده: «المهديٌّ جوادٌ بالمالِ، رحيمٌ بِالمساکِينَ».7

 

در قسمتي از بيان نوراني امام رضا عليه السلام  ـ که دربارة ويژگي‌هاي ممتاز امامان معصوم صادر شده ـ چنين سخن رفته است که: «امام، ابري است بارنده؛ باراني است سرشار؛ آفتابي است فروزان و آسماني است سايه بخش. او زميني گسترده، چشمه و برکه‌اي جوشنده و باغي پر محصول است. امام، انيس، همراه، پدري مهربان، برادري دلسوز و همچون مادري است خوش سلوک با فرزند کوچکش؛ که در پيشامدهاي بد، پناهگاه بندگان خواهد بود».8

اين بشارتها، نويدي است بر آنکه در روزي ـ که آن روز، دير نباشد ـ فرزند رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم ، که هم نام اوست، وصف «رحمةللعالمين» وي را به تمام و کمال، بر سراسر جهان، گسترده خواهد کرد و عطر دل‌‌انگيز رحمت محمدي را به شامه همه عالميان خواهد رساند.

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

*. فارغ التحصيل کارشناسي ارشد مهدويت.

1. انبيا/7.

.2 کافي، ج1، ص527.

3. احزاب/21. 

4. بحار الانوار، ج53، ص171.

5. غيبت نعماني، ص230.

6. العدد القوية، ص90.

7. بشارة المصطفي، ص207.

8. کافي، ج2، ص123.

 نظر دهید »

آنتي ويروس زنانه

18 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

آنتي ويروس زنانه

جواد اسحاقيان*

 

ـ جديدترين ويروس‌هاي اعتقادي، شما را کن‌فيکون مي‌کند، با قابليت به روز رساني!

ـ بشتابيد، هر چقدر خواستيد تکثير کنيد. آتش زديم به حق کپي‌رايت خودمان!

ـ جنسِ خراب شده پس گرفته مي‌شود؛ حتي از شما دوست گرامي!

ـ با تمام حساسيتي که در وسايل الکترونيکي وجود دارد، باز هم اشکال ندارد؛ فداي سرتان، ما پس مي‌گيريم و همه چيز را از سر شروع مي‌کنيم.

شايد به نظر شما، اين جملات در دنياي وارونه کنوني، رؤيايي بيش نباشد اما بنده چون برخي از اين جملات را در بازار شهرمان ديده‌ام؛ پس مي‌توان اميدوار بود.

الغرض چند خطي سياه کردم تا خاطر شريفتان باز هم به ياد ويروسمان بيفتد تا با هم همت کنيم و با کار مضاعف، به جان ويروس‌هاي معلوم الحال بدفال بيفتيم.

با يک کليک آرام به صفحه ذهنمان، به ياد دستان مهربان مادرمان مي‌افتيم که مراقب بود کارت واکسن ما به خوبي و سر موقع پرشود؛ بماند که ما آرزو مي‌کرديم اين کارت ناپديد شود تا از درد و سوزش آمپول خلاص شويم! شايد اين‌ها بهانه بدي نباشد براي اين که روز مادر را از ياد نبريم؛ اما نبايد فراموش کنيم تمام مادراني که با لحظه لحظه عبادت و صفاي معنوي خود بر صفحه قلب ما مُهر ضمانتي زدند تا وقتي که ما آن را به اشتباه در لباسشوي متلاطم زندگي نيندازيم، و اگر اين حادثه اتفاق افتاد استاندارد معنوي‌اش پا برجاست و پاک نخواهد شد.

اين دختران ديروز و همسران و مادران امروز و فردا، شايد لحظه‌اي هم به کلاس عرفان نرفته باشند اما صدها هزار عارف از کلاس آنها فارغ التحصيل شدند تا کشور خود را بر بال ملائک بنشانند.1 اين بانوان بزرگوار، به احتمال قريب به يقين، اصول تمرکز و مديتيشن را حتي يک‌بار هم به زبان نياورده‌اند، اما آن‌قدر تمرکز داشتند که در اوج داغ شهادت فرزندشان، با دست خود، او را غسل شهادت دهند و تقديم دين کنند. آنها براي احضار ارواح هم وقت نگذاشتند، اما آ‌ن‌قدر روح را به خدمت در آورده بودند که در برابر وسوسه‌ها و فيلم‌ها و آهنگ‌ها و تجملات نَپَرند! واقعاً آدم اگر روح خود را مهار کند تا در فضاي مجازي هوس‌ها، وب‌گردي نکند، کلي هنر کرده است!

شايد همين خانم‌هاي هنرمند و هنرپرور، يک‌بار هم نشده باشد که ديگران را خواب، حساب کنند و با ادعاي ارتباط ملاقات و کشف و کرامت، جمعي را به طواف خود مشغول کنند، اما با فريادهاي انقلابي خود و ولايت‌مداري هميشگي‌شان، هم خواب را از سر شبکه‌هاي فراماسونري و استبدادي و استعماري ربودند و هم خواب تحقق تمدن اسلامي جديد را به بيداري مبدل کردند؛ و چه کرامتي بالاتر از آن‌که طلسم نهضت‌هاي فمينيستي و زن‌سالاري چند صد ساله غرب و شرق را شکستند و بخت بسته عقب ماندگي زنان و حتي مردان مسلمان را گشودند و نشان دادند که با بازکردن قرآن و احياي ظرفيت‌هاي احيا نشده کتاب و سنت، مي‌توان از تفأل زدن بي‌نياز شد و خوب دانستند که فال انسان در گرو رفتار و عمل خود او است2 و سرنوشت زنان و مردان و جوامع هم غير از اين نيست.3

بنا شد که ديگر به ويروس برنگرديم، ولي خُب، ترکِ عادت موجب مرض است. شايد هم شما دلتان براي ويروس تنگ شده باشد! پس بي‌خيال! کمي هم از ويروس، ذکر خيري کنيم! دشمنان نابکار، امروز به خوبي فهميده‌اند که از کجا خورده‌اند و سُر خورده‌اند! تصادفي نيست که ذکر «يا حسين» و «يا ابالفضل» ـ که ديروز و همه روز، عالم و مجاهد و شهيد پرورش مي‌داد ـ امروز گاهي در گره زدن نخ‌هايي به يک درخت خلاصه مي‌شود يا به تبرک جستن از شَبَحي ميان‌تُهي روي ديوار سياهي محدود مي‌گردد. تصادفي نيست که ياد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف  ـ که منتظر تربيت مي‌کرد و نهضت تنباکو و مشروطه و انتفاضه‌ها و انقلاب‌ها را مي‌آفريد ـ امروز، گاه‌گاهي به دست خلوت‌نشينان توهّم‌زده‌اي مي‌افتد که مريدانشان را از هر قيام و انقلابي دور مي‌کنند و بساط ملاقات‌زدگي و مريدپروري را پهن مي‌کنند.

خداوکيلي آيا آن‌همه دختران و بانوان رنج‌کشيده و ستم‌ديده و داغ‌ديده، مشکلات مالي و اقتصادي و ناامني و نيازهاي روحي و رواني نداشتند؟ با منطق خانم‌هاي ويروس‌زده امروزي، قديمي‌ها ـ که بايد خيلي بيشتر به دام سِحر و فال و خواب و نيمه گمشده(!) و عشق و مشق مي‌افتادند؛ و از اين که نيفتاده‌اند ـ معلوم مي‌شود که نيازهايشان را به شيوه ديگري تأمين کرده‌اند.

… مي‌دانم، مي‌دانم که الان بعضي‌ها زود مي‌خواهند برچسب بزنند که: «شکاف نسل‌ها را از ياد بُردي و اقتضاي دوران و فرزندان زمان را ناديده گرفتي»… لطفاً زود قضاوت نکنيد که همچنان تحقيقات پرونده ادامه دارد.

تشنه شدن، قديم و جديد ندارد و سيراب شدن، هم! شاد شدن و به آرامش رسيدن و… که مدرن و کهنه ندارد. انسان هزاره‌هاي بعد هم که به فضا برود باز هم مي‌گويند انسان را فرستاديم، نه موجودات آزمايشگاهي را! آنتي ويروس مظلوم، فريادش بلند است و داد و هوار مي‌کند که خانم‌ها، مادران و دختران! نگذاريد شما را به بهانه آزمايش روش‌هاي جديد، به قتلگاه روحي بفرستند، همه مي‌دانيم که آرامش خوب است، شادي و شادمانگي، زيبا و مطلوب است، رسيدن به خواسته‌ها، محبوب است، اما اگر در مسيري قدم گذاشتيم که با يک آرامش و شادي موقت، فرصت آرامش و شادي را براي هميشه از دست بدهيم، آنوقت چه؟! شما را بالاي يک تپه مي‌برند و در حالي که، خسته و نفس زده و عرق ريخته از سختي‌هاي ارتفاع دنيا و رنج کشيده از خَس و خاشاک کوه مشکلات هستيد، مي‌گويند براي رهايي و نجات از رنج، خود را از بالا به پايين پرت کنيد تا در راه، هم عرقتان خشک شود و هم نفس عميق بکشيد! حالا آزاد مي‌شويد، رها هستيد و شجاع و بي‌پروا!

پس از خواندن اين خطابه طولاني، مي‌توانيد به آنتي ويروس بخنديد؛ خميازه بکشيد يا برق را قطع کنيد تا ديگر اتاق تاريک شود و نتوانيد آنتي ويروس را بخوانيد؛ مي‌توانيد گريه کنيد و زار بزنيد؛ اما اين، خيلي بهتر از آن است که ما به سرنوشت افراد نه چندان معدودي گرفتار شويم که با گرفتار شدن در چنين ويروس‌هايي، تنها چيزي که از آنها مانده است، چهره شطرنجي آنها در صفحه تلويزيون است؛ در حالي که گريه مي‌کنند و سرشان پايين است و اشک مي‌ريزند و در ندامت مي‌سوزند.

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

*. کارشناس ارشد مهدويت.

1. اشاره به جملات حضرت امام در مورد رزمندگان و شهدا.

2. اشاره به آيات قرآن: «کل نفس بما کسبت رهينة» مدثر/38، «طائرکم معکم» يس/19.

3. اشاره به آياتي مانند «ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم» رعد/11.

 

 1 نظر

به یاد یار سفر کرده ...

16 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

به یاد یار سفر کرده

با همت معاونت فرهنگی و بسیج طلاب ، طبق روال هرسال ،عصر روز سه شنبه مصادف با 14 خرداد،مراسمی با حضور بانوان شهرستان بناب و طلاب حوزه علمیه ولیعصر (عجل الله تعالی ) جهت بزرگداشت سالگرد رحلت بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.

مراسم باتلاوت سوره مبارکه الرحمن شروع شده و با سخنرانی سرکار خانم مدنی آذر با عنوان “عقلانیت در سیره امام خمینی (ره):ادامه پیداکرد .ذکر فاتحه دسته جمعی وقرائت زیارت عاشورا وتقدیم آن به روح مطهر امام موسی کاظم (ع)و امام خمینی (ره)ازدیگر بخشهای این مراسم بود.

 

 

 1 نظر

در مواجهه با هر مشكلى بگو...

16 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

امام علی (علیه السلام)

 «اى كميل: در مواجهه با هر مشكلى بگو: «لا حول و لا قوّة الّا باللَّه» خداوند كفايت آن مشكل را مى‏كند و هرگاه نعمتى به تو رسيد بگو: «الحمدللَّه» تا سبب فزونى نعمت گردد، و هرگاه روزى تو به تأخير افتاد، «استغفار كن» كه باعث گشايش روزى است!».

 

 4 نظر

الیک اشکو یا رسول الله....

16 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

سيماوشخصيت امام كاظم(ع)

1. مادر آن حضرت

1) مادرش حميدة امّ ولد بود. امام باقر(ع)وقتي براي اوّلين بار او را ديد فرمود: نامت چيست؟ گفت: حميده. فرمود:حَمِيدَةٌ فِي الدُّنْيا مَحْمُودَةٌ فِي الْآخِرَةِ[كافي، ج1، ص476].

2. وجه تسميه آن حضرت به كاظم

نامش كاظم(ع)بود. آن حضرت جنايات خلفا را مي ديد و خونِ دل مي خورد، امّا به دلايلي غيظش را فرو مي برد و ابراز نمي كرد.

3. نقش خاتم آن حضرت

نقش خاتم آن حضرت، “حسبي الله” و يك گل بود و بالايش هم هلالي بود. شايد گل رمز پيروزي و هلال رمز اميد به تكامل حركت كه بعد از 14 شب بدر مي شود باشد. جعفر مرتضي، نقش الخواتيم الأئمّة(عليهم السّلام)،[ص35].

4. سيره آن حضرت

1. سيره عبادي آن حضرت

محدّثين نقل كرده اند كه بارها شب ها در مدينه امام كاظم(ع)داخل مسجد پيامبر(ص)مي شدند و سر بر سجده مي گذاشت و با صداي حزين و چشمان اشك بار اين كلمات را عرض مي كرد:عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك يا أهل التقوي و يا أهل المغفرة[دلائل الإمامة، ص149].

و تا نيمه هاي شب همين كلمات را بر زبان جاري مي كرد. در بيشتر اوقات دعاي آن حضرت(ع)با اين كلمات شروع مي شد:

عَنْ أَبِي جَرِيرٍ الرَّوَّاسِي قَالَ:سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَي (ع) وَ هُوَ يقُولُ:” اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُك الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسَابِ يرَدِّدُهَا"[كافي، ج3، ص323].

بارها پياده به مكه رفت.

2. سيره اخلاقي آن حضرت

در مدّت عمر خود بيش از هزار نفر را خريداري و در راه خدا آزاد ساخت.[حيات موسي بن جعفر(عليهما السّلام)].

شخصي از دودمان عمر در مدينه از مخالفان امام بود. به علي(ع)ناسزا مي گفت. اصحاب حضرت(ع)تصميم به قتل او گرفتند، امّا حضرت(ع)آنها را به شدّت نهي فرمود و آدرس آن مرد را پرسيد. روزي به سراغش در محل كارش در خارج مدينه رفت. وقتي به زمين هاي زراعتي او رسيد با الاغش وارد زمين ها شد. فرياد او بلند شد. حضرت(ع)نزد او نشست. احوال پرسي كرد و فرمود:"غرامتش چقدر مي شود؟” گفت صد درهم. فرمود:” چقدر اميدداري بگيري؟". گفت: نمي دانم. فرمود:” حدس بزن". گفت: دويست درهم. حضرت 300 درهم به او داد و خداحافظي كرد. آن مرد گفت:الله يعلم حيث يجعل رسالته[اعيان الشّيعه]

روزي حضرت به مردي سياه چهره و زشت رسيد؛ بر او سلام كرد و پايين آمد و پهلوي او نشست و مدّتي با او حرف زد و فرمود: اگر كاري داشتي من در خدمت حاضرم. اصحاب عرض كردند او به شما محتاج بود؛ امّا شما مثل محتاجان رفتار مي كرديد. فرمود:عبد من عبيد الله و أخ في كتاب الله و جار في بلاد الله يجمعنا و إياه خير الآباء آدم (ع) و أفضل الأديان الإسلام و لعل الدهر يرد من حاجاتنا إليه فيرانا بعد الزهو عليه متواضعين بين يديه[تحف العقول، ص413].

بُشر حافي سال ها عمرش را به گناه كاري و شهوات غيرمشروع گذراند. روزي حضرت از درب خانه اش عبور مي كرد. از كنيزش پرسيد: “صاحب اين خانه آزاد است يا بنده؟” پاسخ داد، آزاد. حضرت(ع)فرمود:"چنين پيدا است است، زيرا اگر بنده بود به شرايط بندگي عمل مي كرد". كنيز، اين سخنان را براي بُشر بازگو كرد و گفته امام(ع)در وجود او طوفاني به پا كرد و با عجله بلند شد و با پاي برهنه از خانه بيرون آمد و در كوچه امام(ع)را پيدا كرد و توبه كرد و به عشق اين لحظه سعادت بخش، چون در اين لحظه پابرهنه بود، تا آخر عمر با پاي برهنه راه مي رفت و به همين دليل به بُشر حافي معروف شد و او يكي از مردان نامي و معروف تاريخ شد.[تتمة المنتهي، ص329، از آية الكرسي فلسفي، ص191].

خطيب بغدادي درتاريخ خود از قول يكي از علماء آن عصر مي گويد! شهر بغداد عاقل تر و متين تر از بُشر را در خود نپرورانده است. گويي كه درهر موي او عقل و تدبيري نهفته است.[تاريخ بغداد، ج7، ص73].

ـ به پيروانش دستور داد، ميوه ها را انبار نكنيد:

ـ در مزرعه با بردگان مشورت و گاهي طبق نظريه آنها رفتار مي كرد.[مكارم الأخلاق، ص335].

امام كاظم(ع)شخصا كشاورزي مي كرد. حسن بن علي بن ابي حمزه مي گويد: ديدم حضرت(ع)سخت مشغول فعّاليت هستند. عرق تا قدم هاي مبارك او رسيده. گفتم: فدايت شوم كارگران كجا هستند؟ امام فرمودند:” بزرگوارتر از من و پدرم با دست خودشان در زراعت تلاش مي كردند". پرسيدم آنان كيانند؟ فرمود:"جدّم رسول خدا(ص)و اميرالمؤمنين علي(ع). كشاورزي از كارهاي پيامبر است".

3. سيره سياسي

ابوحنيفه مي گويد: به خانه جعفر بن محمّد(عليهما السّلام)رفتم. اجازه ورود خواستم. بر در خانه با كودكي برخوردم از او سؤالاتي كردم. احساس كردم يك كودك عادي نيست و جواب هاي علمي مي دهد. پرسيدم نامش را. فرمود: موسي بن جعفر.[تحف العقول، ص411].

روزي هارون به امام عرض كرد: بيا فدك را بگير. امّا حضرت(ع)چيزي نمي گفت. هارون اصرار كرد. حضرت(ع)فرمود:” من نمي گيرم مگر با حدودش". گفت: حدودش چيست؟ فرمود: “اوّل عَدَنْ". رنگ هارون پريد. “دوم؛ سمرقند". سرخ شد. “سوم؛ آفريقا". سياه شد. “چهارم؛ سيف البحر". هارون با عصبانيت گفت: پس براي ما چه مي ماند و از مجلس بيرون رفت.

3. شهادت امام كاظم(ع)

1. دستگيري امام(ع)

1) دلايل دستگيري:

الف) شخصيت امام ب) حقد و كينه هارون ج) حرصه الي الملك د) بغضه للعلويين به جوري كه زنده زنده آنان را زير خاك مي كرد.

ه) سعايت كه از اطراف اموالي براي امام(ع)مي آيد و قصد تشكيل حكومت دارد. و) استدلال هاي امام(ع)بر حقّانيت خودش ز) تعيين فدك

ح) قاطعيت و تحريم امام كه كمك به هارون گناه است.

2) نحوه دستگيري:

در مسجد پيامبر اكرم(ص)بالاي سر مشغول نماز بود كه مأموري هجوم آورده و نمازش را قطع كرد و با دست بند امام را گرفت و امام(ع)با حال خاصّي مي فرمود:إليك أشكو يا رسول الله[المناقب، ج4، ص326].

3) نحوه حركت امام(ع):

هارون دستور داد دو قبّه به راه اندازد؛ يكي به سوي كوفه، يكي بصره. تا مسأله بر مردم مشتبه شود كه نفهمند امام(ع)را به كجا بردند. ولي عملاً امام(ع)را به زندان بصره فرستاد.

مردم با جيغ و فرياد در حزن فرو رفتند.

2. امام(ع)در زندان

1) دائما در عبادت

2) بعضي از خواصّ كه فهميدند امام(ع)در زندان بصره است به نحوي به ديدن او رفته و سؤالاتي مي كردند. هارون كه فهميد به مسئول بصره دستور اعدام امام(ع)را داد، امّا او نپذيرفت.

3) امام(ع)را به بغداد برده و در منزل يكي از وزراء زنداني كردند، كه مبادا ساير زندانيان تحت تأثير قرار گيرند.

4) وزير از پشت بام سجده هاي دائمي امام(ع)را مي ديد.

5) هارون به وزير هم شك كرد. خودش امام(ع)را از بام خانه وزير، زير نظر داشت.

6) همين كه هارون مي فهمد كه فضل بن ربيع مسئول زندان عاشق امام(ع)شده و نسبت به وي احترام مي گذارد، دستور داد او را عريان كرده و صد ضربه شلاق زدند.

7) امام كاظم(ع)از درون زندان به هارون مي نويسد:” هر روز يك روز از عمر من كم شده و يك روز نيز از تو و هر دو به سوي خدا و قيامت مي رويم. تبهكاران در آن روز زيان كارند".

8) امام كاظم(ع)مهره هايي را در مواردي منصوب كرده بود كه هارون هر لحظه مي ترسيد بساط حكومت او به هم بريزند.

9) جاسوساني براي امام(ع)قرار مي دادند، كه امام(ع)در سجده هاي خود چه نوع دعايي مي كند.

3. شهادت امام (ع)

چرا جنازه سه روز روي پل بغداد باقي ماند؟

1) شناسايي شيعيان فعّال  2) تقرّب به هارون 3) اهانت و تهمت به امام(ع)، زيرا شعار مي دادند:هذا موسي بن جعفر الذي تزعم الرافضة أنه لا يموت فانظروا إليه فنظر الناس إليه ميتا.[إرشاد مفيد، ج2، ص240]. 4. كلمات حكمت آميز امام كاظم(ع)

—————————خاطرات

1) عبدالله بن يحيي مي گويد: خدمت امام(ع)رسيدم. فرمود: “امسال كار خوب زياد انجام بده چون سال آخر عمر تو است". شروع كردم به شدّت گريه كردن. فرمود: “چرا گريه مي كني؟” عرض كردم بر حال خودم. فرمود: “مژده باد بر تو، تو از شيعيان ما هستي". راوي مي گويد: عبدالله خوشحال شد و پس از چندي از دنيا رفت.

عن عبد الله بن يحيي الكاهلي، قال:حججت فدخلت علي أبي الحسن (ع) فقال لي:"اعمل خيرا في سنتك هذه فإن أجلك قد دنا"، قال: فبكيت، فقال لي: و ما يبكيك؟” قلت: جعلت فداك نعيت إلي نفسي، قال:” أبشر فإنك من شيعتنا و أنت إلي خير". قال، قال أخطل فما لبث عبد الله بعد ذلك إلا يسيرا حتي مات.[رجال الكشي، ص448].

2) هشام بن سالم مي گويد: بعد از رحلت امام ششم(ع)با محمّد بن نعمان به مدينه رفتيم. در آنجا ما را به خانه عبدالله افطح راهنمايي كردند. به خانه او رفتيم. سؤالاتي فقهي از او كرديم. وقتي ديديم اشتباهي جواب مي دهد فهميديم او امام نيست. از خانه او بيرون آمديم. در كنار كوچه نشستيم و شروع كرديم به گريه كردن. تا اين كه پيرمردي به سراغ ما آمد و با اشاره ما را به سوي خود خواند. ما ترسيديم از جاسوسان باشد. با احتياط و اضطراب به دنبالش به راه افتاديم تا به خانه اي رسيديم. پيرمرد رفت. غلامي آمد و ما را دعوت كرد و گفت: رحمت خدا بر شما باد. وارد خانه شديم. موسي بن جعفر(عليهما السّلام)در آنجا بود. فرمود: نه معتزله، نه قدريه، نه زيديه و نه هيچ طايفه ديگر، بلكه به سوي من بياييد". از شوق مي خواستم فرياد بزنم. عرض كردم: عبدالله، برادرت، خود را جانشين امام مي داند. فرمود:عبد الله يريد أن لا يعبد اللهعرض كردم: ما شاگردان مكتبي هستيم كه كوركورانه اطاعت نمي كنيم. بفرماييد امامت شما را چگونه بفهميم؟ بالاخره با سؤالاتي امامت حضرت(ع)برايمان ثابت شد. عرض كردم: ممكن است كساني را كه اهل گمراهي هستند هدايت كنم و امامت شما را اثبات كنم. فرمود:” اوّل آنها را آزمايش كن، بعد اين راز را بگو".[ارشاد مفيد، ج2، ص221]

3) عليّ بن يقطين مخفيانه توسّط دو مأمور خمس و اموالي را به مدينه مي فرستاد، ولي در منطقه اي كه براي استراحت نشسته بودند سواره اي را ديدند جلو آمد. ديدند امام كاظم(ع)است. پول ها را گرفت. نامه هايي داد و فرمود:” اينها جواب هاي شماست.برگرديد و به مدينه نرويد و از اينكه از زيارت پيامبر اكرم(ص)محروم شده ايد ناراحت نباشيد، زيرا شما در واقع رسول الله(ص)را زيارت كرده ايد و غذاي شما هم براي شما تا مدينه كافي است، نگران نباشيد".

2) به شريك بن عبدالله نخعي از طرف خليفه عبّاسي پيشنهاد قضاوت يا معلّمي فرزندان يا صرف نهار داده شد. او نهار لذيذي صرف كرد، هم قضاوت را پذيرفت و هم معلّمي را. آري، لقمه حرام در شيعه اين چنين دگرگوني ايجاد مي كند.[زندگاني امام كاظم(ع)، مروج الذّهب]

 

 

 

 نظر دهید »

یادت جاودان ...

14 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

تا تو بودی رخنه‏ای برغم نبود / زخم دل را حاجت مرهم نبود

با زلالی‏هایت ای تفسیر عشق / عشق‏ورزی سخت بر آدم نبود

رحلت امام خمینی بر عاشقانش تسلیت باد

 نظر دهید »

این روزا این جور سوالهارو خیلی ها می پرسن!

13 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

رحلت امام خمینی و انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری انقلاب اسلامی

 حضرت امام (ره) در ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 به وصال محبوب خويش شتافته و رحلت مي نمايند . و در صبح روز بعد يعني 14 خرداد ساعت 7 صبح اولين خبري كه از راديوي سراسري ايران با صداي حياتي گوينده راديو به جهان مخابره شد به شرح زير بود : «انا لله و انا عليه راجعون .روح بلند پيشواي مسلمانان و رهبر آزادگان جهان ، حضرت امام خميني به ملكوت اعلا پيوست».
روز چهاردهم 1368 , مجلس خبرگان رهبري تشكيل گرديد و پس از قرائت وصيتنامه امام خمينى(ره) توسط حضرت آيه الله خامنه اى كه دو ساعت و نيم طول كشيد , بحث و تبادل نظر براى تعيين جانشينى امام خمينى و رهبر انقلاب اسلامى آغاز شد و پس از چندين ساعت سرانجام حضرت آيه الله خامنه اى ( رئيس جمهور وقت ) كه خود از شاگردان امام خمينى سلام الله عليه و از چهره هاى درخشان انقلاب اسلامى و از ياوران قيام 15 خرداد بود و در تمام دوران نهضت امام در همه فراز و نشيبها در جمع ديگر ياوران انقلاب جانبازى كرده بود , به اتفاق آرا براى اين رسالت خطير برگزيده شد .
جهت آشنايي كامل با موضوعات مختلفي كه پيرامون انتخاب آيت الله خامنه اي به رهبري نظام اسلامي در اجلاس فوق ‏العاده‏ خبرگان بعد از رحلت حضرت امام (ره) اتفاق افتاد و مسائل مرتبط با آن ، بخشي از كتاب « پرسش ها و پاسخ هايي درباره مجلس خبرگان رهبري، تهيه شده توسط دبيرخانه مجلس خبرگان» ارائه مي شود:

اجلاس فوق العاده و چگونگي انتخاب مقام معظم رهبري:
براساس ماده 18 آيين‏نامه داخلى مجلس خبرگان«به منظور آمادگى خبرگان، براى اجراى اصل يكصدوهفتم و شناخت حدود و شرايط مذكور در اصل پنجم و يكصدونهم قانون‏اساسى، كميسيونى مركّب از پانزده نفر از نمايندگان، تشكيل مى‏شود تا درباره همه مسائل مربوطه تحقيق كند و درباره همه كسانى كه در مظان رهبرى قرار دارند، بررسى به عمل آورد و در اختيار دبيرخانه قرار دهد تا مورد استفاده و بررسى خبرگان واقع شود»،اما اين كميسيون  به علت فاصله كوتاه زماني بين بركنارى قائم مقام رهبرى(آقاي منتظري) و رحلت حضرت امام (ره) فرصت آن را نيافتند كه به بررسى و شناخت افرادى كه در مظان رهبرى هستند، بپردازند(1)

 

نخستين اقدام رسمى خبرگان، در اجلاس فوق العاده، براى تعيين رهبر

نخستين مسأله بررسى مسأله، استعفاى آقاى منتظرى از سمت قائم‏مقامى بود. هر چند در اين باره، حضرت امام‏(قدس سره) نظر قطعى خود را بيان فرموده بودند و ديدگاه ايشان براى اعضاى خبرگان، محترم و معتبر بود؛ اما براي جلوگيري از شبهه پراكنى هاي آينده مسأله را از طريق رسمى خود، كه اصل شكل‏گيرى آن از آن‏جا بود، انجام دادند. اين موضوع به بحث گذاشته شد و اكثريت قريب به اتفاق اعضاى حاضر در جلسه، استعفاى آقاى منتظرى را كه طى نامه‏اى (7/1/68) به حضرت امام اعلام كرده بود، پذيرفتند.(2)
پس از آن، مذاكرات درباره چگونگى تشكيل منصب رهبرى و اين‏كه به صورت فردى باشد يا شورايى (در قانون اساسى پيش از بازنگرى، شوراى رهبرى نيز پيش‏بينى شده بود )، آغاز شد و حدود دوازده نفر (نيمى در موافقت با رهبرى فردى و نيمى در دفاع ازشورايى بودن آن) به سخنرانى و طرح ديدگاه‏هاى خود پرداختند كه سرانجام، با رأى آوردن رهبرىِ فردى و سپس تعيين شخص آيت اللّه خامنه‏اى - دام ظله العالى -، اين مذاكرات به‏پايان رسيد.ازجمله دلايل موافقان شوراي رهبري: شرايط حساس كشور و نوپا بودن نظام، نبودن فردي مانند حضرت امام(نافذ در كلام ، قاطع در رهبري و جامعيت)بود.طرفداران

رهبري فردي هم تجربه مديريت شورايى در مناصب گوناگون و آثار و تبعات ناموفق آن، شرعي بودن رهبري فردي، وحدت، قدرت، قاطعيت و توانايى بيش‏تر و سريع‏تر در حل بحران‏ها و اداره امور از جمله دليل خود ذكر كردند. افزون بر اين، رهبر مى‏تواند از بازوهاى مشورتى متخصص در امر اداره كشور، در امور مختلف بهره بگيرد.                                                                                                   موافقان شوراي رهبري تركيب‏هايي با افراد مختلفى را براى شوراى رهبرى پيشنهادكردند كه عبارت بودند از:                                                                                                                           پيشنهاد اول: حضرات آقايان خامنه‏اى، مشكينى و موسوى اردبيلى.
پيشنهاد دوم: افراد ياد شده به همراه حضرات آقايان هاشمى رفسنجانى و سيد احمدخمينى.
پيشنهاد سوم: حضرات آقايان خامنه‏اى، مشكينى، موسوى اردبيلى، فاضل لنكرانى وجوادى آملى        .                       افراد مورد پيشنهاد موافقان رهبري فردي عبارت بودند از : آيت الله خامنه اي دام ظله العالي، آيت الله گلپايگاني. محور استدلال مؤيدين آيت اللّه العظمى گلپايگانى‏قدس سره ، قيد مرجعيت در قانون اساسي بود ضمن آن‏كه همين عده، به علت ضعف جسمانى آيت اللّه العظمى گلپايگانى و اين‏كه ممكن است ايشان توان اداره اين گونه امور را نداشته باشد، آيت اللّه خامنه‏ اى دام ظله العالى را به عنوان معاون و جانشين ايشان معرفى مى‏كردند تا ايشان مسؤوليت‏هاى مربوط را عهده دار شوند.(3)
سرانجام، پس از مذاكرات نسبتاً طولانى، اصل شورايى يا فردى بودن منصب رهبري به رأى گذاشته شد كه پس از رأى‏گيرى، رهبرى فردى رأى آورد.(4)
از مجموع 74 عضو حاضر در جلسه، شصت نفر(5) در موافقت با رهبرى آيت الله خامنه اي قيام كردند؛ يعنى بيش از3/2 (دو سوم) اعضاى حاضر در جلسه، كه 9/80 درصد حاضران و 72 درصد كل اعضا بودند، به رهبرى ايشان رأى دادند.

دلايل رأى آوردن بالاى ايشان:
  1. تكرار نام ايشان در تمام تركيبات پيشنهادي شوراي رهبري                                                                       2.پيشنهاد ايشان براي رهبري فردي و نيز به عنوان جانشين آيت الله گلپايگاني از توسط طرفداران رهبري فردي                                                                                                                      3.آيت اللَّه هاشمى رفسنجانى مى‏گويد: اول اين‏كه اوضاع خطرناك بود و خبرهايى هم از جبهه رسيده بود كه نيروهاى صدام حركت كردند و به جلو مى‏آيند. همه نگران بوديم كه خلأ وجود رهبرى، آن هم پس از رحلت امام، مشكل آفرين شود. دوم، همين حرف‏هايى را كه پنج نفرى از امام شنيده بوديم، مطرح كرديم. سوم، نقل نظر امام، كه مجتهد كافى است و احتياج به مرجع نيست {منظور از كلمه«مرجع» در قانون اساسى ، شخصى است كه بالفعل نزد مردم، مرجع تقليد شناخته شده‏باشد.(6)
اما باتوجه به بيانى كه حضرت امام‏قدس سره در پاسخ به نامه آيت‏اللّه مشكينى (رئيس شوراى‏بازنگرى قانون اساسى) در اين باره داشتند، فرمايش ايشان به عنوان حكم حكومتى،سندمحكم و دليل متقنى براى انتخاب خبرگان به شمار آمد و خبرگان با وجودآن‏چه درقانون اساسى ذكر شده بود، مبادرت به انتخاب رهبر كردند كه از صلاحيت‏مرجعيت وويژگى اجتهاد برخوردار بود؛ اما مرجع بالفعل نبود. حضرت امام‏قدس سره درآن نامه مى‏فرمايند:
من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم كه شرط مرجعيت لازم نيست. مجتهد عادل مورد تأييد خبرگان محترم سراسر كشور، كفايت مى‏كند.[22]
بنابراين، مجلس خبرگان، در زمان انتخاب مقام معظم رهبرى، به واسطه حكم حكومتى حضرت امام‏قدس1 سره نه شرعاً و نه قانوناً ملزم به رعايت شرط مرجعيت بالفعل درباره رهبر نبودند}.                                                                  چهارم، آن حرف‏هايى هم كه نقل كردند امام پاى تلويزيون گفتند، مؤثر بود. پنجم كه مهم‏تر از همه است، شخصيت وصلاحيت‏هاى خود آيت اللّه خامنه‏اى دام ظله العالى است كه براى خبرگان شناخته شده بود واصلح از ايشان كسى را نمى‏شناختند.[9                                                                                                           تأييدات از حضرت امام‏قدس سره: آقاى هاشمى رفسنجانى در اين باره چنين مي گويد:
در جلسه‏اى كه با حضور رؤساى سه قوه و برخى از آقايان، خدمت امام رسيده و نگرانى خود را از خلأ رهبرى بعد از عزل آقاى منتظرى توسط ايشان ابراز كرديم، امام‏قدس سره فرمودند: «خلأ رهبرى پيش نمى‏آيد، شما آدم داريد». گفتيم: چه كسى؟ ايشان در حضور آقاى خامنه‏اى فرمودند: «همين آقاى خامنه‏اى» كه بعد از آن، آقاى خامنه‏اى خدمت امام عرضه داشتند كه نقل مطالب اين جلسه را بر ما تحريم كنيد و حضرت امام نيز چنين كردند.
بعدها در جلسه‏اى كه تنهايى خدمت امام رسيدم، مطالب خود را با صراحت بيش‏تر بيان كرده و گفتم: آقا با وضعيت به وجود آمده، درباره رهبرى چه كنيم؟ ما كه كسى را نداريم و… حضرت امام‏قدس سره فرمودند: «با وجود آقاى خامنه‏اى چرا اين قدر ترديد به خود راه مى‏دهيد؟».[10]
حجت الاسلام و المسلمين مرحوم حاج سيد احمد خمينى نقل مى‏كند:
وقتى كه آيت اللّه خامنه‏اى در سفر كره (شمالى) بودند، امام گزارش‏هاى آن سفر را از تلويزيون‏مى‏ديدند. منظره‏ى ديدار از كره، استقبال مردم و سخنرانى‏ها و مذاكرات آن سفر، خيلى جالب بود. امام بعد از آن‏كه اين‏ها را مشاهده كردند، فرمودند: «الحق ايشان شايستگى رهبرى را دارند».[11]
خانم زهرا مصطفوى، دختر گرامى حضرت امام‏قدس سره مى‏گويد:
من مدت‏ها قبل از بركنارى قائم مقام رهبرى، شخصاً از محضر امام درباره رهبرى پرسيدم و ايشان از آيت اللّه خامنه‏اى نام بردند و پرسيدم كه آيا شرط مرجعيت و اعلميت، در رهبرى لازم نيست؟ ايشان نفى كردند. از مراتب علمى ايشان پرسيدم. صريحاً فرمودند كه «ايشان اجتهادى را كه براى ولى فقيه لازم است، دارد».[12]
با توجه به ادله فقهى و قانون اساسي ، راه شناخت ولى فقيه، معرفى خبرگان بيان شده است. با وجود اين، اظهار نظر رهبر قبلى به علت اشراف بر امور و شناخت گسترده‏تر و بهترى كه از اشخاص دارد، مى‏تواند شاهد و بيّنه‏اى مفيد علم يا اطمينان كافى براى هر يك از اعضاى خبرگان باشد و مستند رأى آنان قرار گيرد.[13] بيانات و تأييداتى كه حضرت امام‏قدس به عنوان فقيه‏شناسى عادل سره درباره رهبرى آيت اللّه خامنه‏اى دام ظله العالى ايراد فرموده بودند، نيز اين گونه بود و چه بسا براى برخى از اعضاى مجلس خبرگان، به صورت حجتى شرعى و تكيه گاهى اطمينان‏بخش، در رأى و انتخاب آنان مورد استناد قرار گرفته بود

معيارهاي مجلس خبرگان براي انتخاب حضرت آيت الله خامنه اي:                                            عملکرد خبرگان رهبرى در انتخاب مقام معظم رهبری ، بر اساس احراز دقیق و کامل شرايط و صلاحیتهای مذکور در اصل پنجم و اصل يكصدونهم قانون‏اساسى ، صورت پذیرفت . در اينجا به صورت خلاصه به پاره‏اى از ويژگى‏ها و صلاحيت‏هاى حضرت آيت‏اللّه خامنه‏اى براى احراز منصب رهبرى نظام، که مد نظر خبرگان رهبری در شناسایی و معرفی ایشان به عنوان ولی فقیه جامع الشرایط وشایسته ترین فرد برای رهبری بود ، اشاره مي شود:
يك. صلاحيت علمى‏
يكم. اجتهاد آيت‏اللَّه‏خامنه‏اى از سوى بسيارى از مراجع و بزرگان -از جمله حضرت امام(ره)- از قبل تصديق شده بوده است. چنانکه حضرت امام‏قدس سره بارها صلاحيت‏ها و صفات والاى شخصيت ايشان را در تعابيرى مختلف بيان كرده بودند؛ و می فرمایند: « … جناب عالى را يكى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مى‏دانم و شما را چون برادرى، كه آشنا به مسائل فقه و متعهد به آن هستيد و از مبانى فقه مربوط به ولايت مطلقه فقيه جداً جانب‏دارى مى‏كنيد، مى‏دانم و در بين دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، از جمله افراد نادرى هستيد كه چون خورشيد، روشنى مى‏دهيد. »[1] و آيت الله فاضل لنكرانى(ره)، از مراجع عظام تقليد نیز می فرماید : «بنده به عنوان كسى كه هم عضو مجلس خبرگان هستم و هم اين كه آشنايى با آيت الله خامنه‏اى دارم، عرض مى‏كنم كه ايشان اهل نظر و اهل اجتهاد هستند…به نظر من ايشان يك فقيه و يك مجتهد است.»[2]
دوّم. همه رساله‏هاى عمليه نوشته‏اند كه اگر دو نفر عادل خبره به اجتهاد كسى شهادت دهند، اجتهاد او قابل قبول است؛ اين در حالى است كه جامعه مدرسين حوزه علميه قم -كه مركب از ده‏ها مجتهد مطلق و چندين مرجع تقليد است ايشان را به مرجعيت پذيرفتند. همچنين در اساسنامه جامعه مدرسين آمده است: چيزى به عنوان نظر آن جامعه معتبر است كه حداقل شانزده تن از اعضا آن را امضا كرده باشند. بنابراين اعلاميه جامعه مدرسين به اين معنا است كه حداقل شانزده تن از مجتهدان و خبرگان در فقه، ايشان را مرجع مى‏دانند.
سوّم. درس خارج مقام معظم رهبرى -كه در آن بسيارى از فضلا شركت كرده و همگى به وزانت علمى آن شهادت مى‏دهند دليل بر بنيه علمى نيرومند و ملكه اجتهاد ايشان است. اين توان علمى سابق بر رهبرى و حتى رياست جمهورى ايشان است.
دو. صلاحيت اخلاقى (عدالت و تقواى لازم)
صلاحيت اخلاقى مقام معظم رهبرى نيز از امورى است كه در رفتار و عملكردهاى فردى و اجتماعى ايشان -از زمان كودكى، جوانى و مبارزات سياسى و نيز مسؤوليت‏هاى متعددى كه در بعد از انقلاب در شرايط حساس داشته‏اند به روشنى قابل اثبات بوده و تمام اشخاصى كه از نزديك با معظم‏له در ارتباطاند، گواه بر اين مدعا هستند. چنانکه آيت الله العظمى بهاء الدينى (رضوان الله عليه) از علما و عرفای بزرگ معاصر می فرمایند: « …از همان زمان، رهبرى را در آقاى خامنه‏اى مى‏ديدم، چرا كه ايشان ذخيره الهى براى بعد از امام بوده است.بايد او را در اهدافش يارى كنيم.بايد توجه داشته باشيم كه مخالفت‏با ولايت فقيه، كار ساده‏اى نيست.»[3]
سه. توانايى‏هاى شخصى‏
در بند سوم اصل يكصد و نهم «بينش صحيح سياسى و اجتماعى، تدبير، شجاعت، مديريت و قدرت كافى براى رهبرى» از جمله شرايط و صفات رهبر دانسته شده است.
يكم. مقصود از «بينش صحيح سياسى و اجتماعى» آن است كه رهبر، آن چنان از مسائل و موضوعات و قضاياى سياسى آگاه باشد كه بر آن اساس، هم قادر به اداره امور جامعه باشد و هم در جهت‏گيرى‏هاى ظريف بين‏المللى، تصميمات بجا، شايسته و مفيد به حال جامعه اتخاذ كند.
دوّم. «مديريت و تدبير» عبارت از مجموعه استعدادهايى است كه در شرايط خاص، در رهبرى بارز و ظاهر مى‏شود و او را در اجراى وظايف سنگين خود يارى مى‏كند. كشف اين استعدادها از جمله مواردى است كه در تعيين رهبر، به يقين بايد مورد توجه خاص قرار گيرد.
سوّم. «قدرت و شجاعت» نيز از جمله شرايطى است كه يا از برجستگى‏هاى علمى و اخلاقى ناشى مى‏شود و يا آنكه در زمره استعدادهاى درونى رهبر به شمار مى‏رود. به هر حال مقام شامخ رهبرى چنين مراتبى را مى‏طلبد و به هنگام تعيين و انتخاب رهبرى، بايد به اين موضوع توجه جدى داشت. پيشينه مديريتى و سوابق درخشان ايشان در شوراى انقلاب، مجلس خبرگان رهبرى، مجلس شوراى اسلامى ، دوران رياست جمهورى، سخت‏ترين شرايط ناشى از جنگ و محاصره‏هاى بين‏المللى به خوبي بيانگر وجود شرايط مذكور در ايشان است

ü     مقام معظم رهبرى تاكنون توانايى‏هاى فوق‏العاده‏اى در راستاى رهبرى و مديريت جامعه ، خصوصاً در مواقع بحرانى و سرنوشت‏ساز ، از خود بروز داده‏اند. از ديگر سو ايشان از بينش صحيح سياسى و اجتماعى و قدرت و شجاعت بالايى برخوردار مى‏باشند. اين مهم ، بيش از دو دهه رهبرى نظام و با موفقيت بيرون آمدن از فراز و نشيب‏ها و مشكلات متعدد داخلى و بين‏المللى به خوبى قابل اثبات است و مبیّن كارآمدى، شجاعت، صلابت در سخن و پايدارى در هدف ، تدبير و مديريت توانای ايشان در مسؤوليت‏هاى خطير می باشد .[4]
آخرين مرحله‏اى كه شايسته است مورد توجه قرار گيرد، انتخاب قانونى ايشان از سوى خبرگان رهبرى است. اين انگاره خود متأثر از دو عامل است كه هر كدام به تنهايى، مهم‏ترين دليل بر شايستگى ايشان براى رهبرى نظام اسلامى است:
1.
دارا بودن شرايط لازم براى رهبرى در حضرت آيت الله خامنه‏اى و احراز اين شرايط از سوى خبرگان، به عنوان بهترين و شايسته‏ترين فردى كه قدرت و توانايى رهبرى نظام را دارد. اين مسأله از سوى اكثريت قاطع اعضاى مجلس خبرگان تأييد شد.
2.
تأكيد امام خمينى(ره) بر شايستگى آيت‏الله خامنه‏اى براى رهبرى نظام؛ حضرت امام در موارد متعددى به شايستگى ايشان تصريح كرده‏اند. حجت‏الاسلام و المسلمين هاشمى رفسنجانى در مجلس خبرگان رهبرى در سال 68 در حضور شاهدان اين قضيه را نقل كرد: در قضاياى مهدى هاشمى همراه با آقايان خامنه‏اى، موسوى اردبيلى و ميرحسين موسوى خدمت امام راحل رسيديم و سيد احمد خمينى نيز حضور داشت. در آنجا به امام گفتيم: شما با اقدامات خود ما را درباره رهبرى آينده در بن‏بست قرار مى‏دهيد. امام با اشاره به آقاى خامنه‏اى فرمود: «در ميان شما كسى است كه شايسته رهبرى است و شما در بن بست قرار نخواهيد گرفت». همچنین مرحم سيد امد خميني خطاب به مقام معظم رهبری می گویند : « حضرت امام بارها از جناب عالى به عنوان مجتهدى مسلم و بهترين فرد براى رهبرى نام بردند.»[5] .موارد ديگري هم هست كه در مباحث قبلي ذكر شد.
                                                                                                                                                    واکنش علما و شخصیت ها
پس از اين انتخاب، مراجع بزرگوار تقليد، علما و شخصيت‏های مذهبی ، سیاسی ، فرهنگی و…، هر يك در پيام‏ها، سخنرانى‏ها، مصاحبه‏ها ، با تمجيد فراوان از اين انتخاب، آن را «هدايتى الهى»، «انتخابى شايسته»، «مايه دل‏گرمى و اميدوارى ملت ايران و يأس دشمنان» شمرده، از ايشان با عنوان «شخصيتى ممتاز»، «واجد همه شرايط رهبرى» و «صالح‏ترين فرد براى اين منصب» نام بردند.[6]به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي شود:                                                                                                                              آيت اللّه العظمى گلپايگانى‏(ره) در بخشى از پيام خود خطاب به ايشان چنين می نگارد: « از خداوند متعال مسألت دارم كه تأييدات خود را بر شما در منصب حساس رهبرى جمهورى اسلامى ايران مستدام بدارد»[8]
آيت اللّه العظمى اراكى‏قدس سره: … انتخاب شايسته حضرت عالى، مايه دل‏گرمى و اميدوارى ملت قهرمان ايران است ….[25]

آيت اللّه العظمى بهاءالدينى‏قدس سره: … از همان زمان، رهبرى را در آقاى خامنه‏اى مى‏ديدم؛ چرا كه ايشان ذخيره الهى براى بعد از امام بوده است. بايد او را در اهدافش يارى كنيم. بايد توجه داشته باشيم كه مخالفت با ولايت فقيه، كار ساده‏اى نيست.[26]
آيت اللّه يوسف صانعى:
آيت اللّه خامنه‏اى، نه تنها مجتهد مسلّم مى‏باشد، بلكه فقيه جامع الشرايط واجب‏الاتباع مى‏باشد.[28]
آيت اللّه هاشمى رفسنجانى:
تمامى مناصبى كه آيت اللّه خامنه‏اى قبول كردند، با اصرار فراوان ديگران بوده و در قلب اين مرد، غير از اطاعت خدا و
خدمت و اداى فريضه الهى، چيز ديگرى وجود ندارد.[29]
آيت اللّه صالحى مازندرانى: حضرت آيت اللّه خامنه‏اى، بهترين، پاكيزه‏ترين و گواراترين ثمره‏اى است كه شجره طيبه مجلس خبرگان، به امت اسلامى تقديم كرده است. كسى انتخاب شد كه مرد ديانت و سياست و مرد جهاد و اجتهاد است و از شجره طيبه رسالت و ولايت مى‏باشد.[30]
موارد بسيار ديگرى نيز در اين باره وجود دارد كه نقل همه آن‏ها مجال ديگرى رامى‏طلبد.
جناح‏ها و احزاب سياسى داخل كشور نيز، با وجود تفاوت‏هايى كه در مواضع خود درباره مسائل مختلف داشتند، در برابر اين تشخيص شايسته و به حق خبرگان، موضعى كاملاً متفق و هماهنگ با يكديگر داشتند و با رهبر معظم انقلاب، به عنوان ولى‏فقيه واجب الاطاعه بيعت كردند.[32]

موضع دشمنان و مخالفان جمهورى اسلامى ايران درباره انتخاب مقام معظم رهبري:                     

ü     آنان ادعا كردند كه مراجع تقليد، رهبرى آقاى خامنه‏اى را نخواهند پذيرفت و به زودى اختلاف و درگيرى ميان ايشان و ديگر مراجع تقليد شدت خواهد گرفت.                                                                                                             تايمز لندن در اين باره چنين نوشت:
گزينش آيت اللّه‏خامنه‏اى آشكارا اقدامى مصالحه‏آميز براى پر كردن خلأ قدرت، در دوران عزادارى بود.جدال واقعى قدرت ، به بعد موكول شده است.[33
راديو اسرائيل در تاريخ 27/2/68 چنين گفت:
جدال قدرت، در ايران احتمال دارد به گسترش عمليات تروريستى بينجامد.
روزنامه لوموند، چاپ فرانسه نيز طى مقالاتى ادعاهاى ياد شده را تكرار كرد و مطبوعات و رسانه‏هاى گسترده‏اى كه در سراسر جهان، تحت سلطه دشمنان انقلاب اسلامى بودند، به بيان اين گونه تبليغات بى‏اساس پرداختند؛ اما به فاصله اندكى، همه آرزوهاى پوشالين آن‏ها نقش بر آب شد. مراجع، علما، شخصيت‏هاى كشورى و لشكرى، اقشار مختلف مردم، احزاب، مطبوعات و… حمايت و پشتيبانى بى دريغ خود را از رهبر معظم انقلاب اعلام كردند و ايشان را، هم‏چون بنيان‏گذار كبير انقلاب اسلامى‏قدس سره، امام و مقتداى خود دانستند.                                                                                                                   
——————————————————-                                                                                                                                                 
1.برداشتي از مصاحبه با آيت اللّه امينى (نوار موجود در دبيرخانه(
2. ازبرداشتي مصاحبه با آيت اللَّه هاشمى رفسنجانى و آيت اللَّه امينى، نواب رئيس وقت مجلس خبرگان (نوار موجود در دبيرخانه مجلس خبرگان(.                                                                                                                  3.مصاحبه با آيت اللَّه هاشمى رفسنجانى و آيت اللَّه امينى (نوار موجود در دبيرخانه)                                     4.مصاحبه با آيت اللَّه هاشمى رفسنجانى و آيت اللَّه امينى (نوار موجود در دبيرخانه مجلس خبرگان)؛ قدرت اللّه رحمانى، بى‏پرده با هاشمى رفسنجانى، ص‏121 - 133؛ اكبر هاشمى رفسنجانى، روزنامه كيهان، 20/3/68؛ روزنامه رسالت، 19/7/76 و روزنامه قدس، 19/7/77.                                                                                                                   5.مجله مشكوة، ش‏23 و 24، ص‏275.                                                                                                        6. مصاحبه با آيت الله اميني(نوار موجود در دبير خانه
. بى پرده با هاشمى رفسنجانى، ص‏131.
7.روزنامه كيهان، 23/3/68.
8.روزنامه رسالت، 16/3/68.
9.روزنامه جمهورى اسلامى، 2/9/76.
10.مصاحبه با آيت‏اللّه امينى (نوار موجود در دبيرخانه).
11.صحيفه نور، ج‏20، ص‏173.                                                                                                           12.روزنامه رسالت 22/3/68 ؛ و جهت آشنایی بیشتر با سایر دیدگاهها ر. ک : زندگينامه مقام معظم رهبرى، مؤسسه فرهنگى قدر ولايت، ص 242 .                                                                                                                           13.كتاب آيت‏بصيرت، ص 131.
14.احمد جنتى، نشريه دانشگاه امير كبير، ويژه مجلس خبرگان دوره سوم، ص‏38.


1315.روزنامه رسالت 16/3/68.
16.پرسش‏ها و پاسخ‏هايى‏ در باره‏ مجلس خبرگان رهبرى‏ ، پیشین .
17.على مؤمن، قيادة آيت اللّه الخامنه‏اى، ص‏91.
18مصاحبه با آيت‏اللّه امينى(نوار موجود در دبيرخانه)
19.صحيفه نور، ج 21، ص 129.
20.زندگى نامه مقام معظم رهبرى، ص‏242.
21.همان.
22.حكايت‏نامه سلاله زهراعليهاالسلام، ص‏225.
23از جدايى تا رويارويى، ص‏218 و 219.
24.روزنامه كيهان، 8/7/69.
25مجله مشكوة، ش‏23 و 24، ص‏295 - 304.
26.بولتن خبرى، ش‏16، 68/3/20.
آدرس اينترنتي : http://www.nezam.org/


 

 



 

 

 

 

 

 1 نظر

آیا پروانگی آموخته ایم ؟

09 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

ترسید «چراغ دوازدهم» را هم بشکنند

جایش یک «شمع» داد تا ببیند چه می کنند با او،

پروانگی آموخته اند؟


 2 نظر

چه بد مهمان نوازی کردیم...چه راحت قضاوت میکنیم...!

08 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

این روزها شکستن دل آدم ها افتخار شده است

این روزها اگر بی خیال باشی وسکوت کنی

ودر خفا بر بی خیالی ات بخندی… آرام میشوی!کیف میکنی!

این روزها دیگر از مرگ ارزش ها نمی میری

یادمان رفته است هنوز یک نیم نسل کامل هم از عروج پروانه ها نگذشته است

که ما گستاخانه لرزش شانه های نخلستان های جنوب را از یاد برده ایم

بوی خون را می فهمی؟

هنوز بوی خون از خاک شلمچه ،طلائیه وجزیره مجنون به مشام میرسد

هنوز قلب نخلستان های خوزستان با اضطراب میزند

اما دریغ از دل آدم ها،از نگاه بی تفاوت آدم ها…

از خستگی هایی که دوباره احساس نمی شوند

دوباره گوش کن!میشنوی…؟

سکوت افکار پریشانت را صدایی میشکند:

اگر عقل تو کله شان بود نمی رفتند!

راست میگویی….راست میگویی!

اگر عقل زمینی ما در سرشان بود،اگر عقل خاکی ما در سرشان بود…

حتی خیال رفتن هم به سرشان نمیزد

چه بد فهمیدیم…چه بد میزبانی بودیم

چه بد مهمان نوازی کردیم…چه راحت قضاوت میکنیم…!

چه راحت از دنیای پوشالی غرور هایمان آنها را راندیم!

ودر عوض آنها چه زیبا لبخندشان را حتی تا آخرین لحظات عروجشان از ما دریغ نکردند

رفتند و ما را گذاشتند

تا غرق شویم در دنیای خیالی بازی هایمان…

 

 نظر دهید »

معیارهای ناگفته ازدواج

08 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

برخی ازمعیارهای ازدواج که کم تر به آن ها توجه می شوند

 

آیا تا به حال از خود یا فرزندانتان سوال کرده اید کهمعیارهای واقعی ازدواج برای برخورداری از یک زندگی واقعی چیست؟ یا زندگی ایده آل ولذت بخش چگونه شکل می گیرد؟

اغلب پدر و مادرهای ایرانی علاقه بسیار وافریبه فرزندان خود و آینده آن ها دارند و به همین جهت تمامی تلاش خود را از همان دورانکودکی برای رشد و تربیت فرزندان به کار می گیرند. آن ها فرزندان خود را تحت شرایطمطلوب اقتصادی و اجتماعی رشد می دهند و از مدارس پیشرفته و توانمند برای تحصیلاتبدون نقص آنها بهره می برند. بهترین کلاس های آموزش هنر، تکنولوژی، زبان و ورزش رابرای آمادگی همه جانبه عزیزانشان محیا می کنند و همه این ها مستلزم زحمات و مشکلاتمتعددی است که والدین برای تربیت بی نظیر فرزندانشان با آغوش باز متحمل میشوند.

اما برخی از این پدر و مادرها علیرغم این که حساسیت فوق العاده ای بهتربیت صحیح فرزندان خود دارند، بازهم مهم ترین قسمت زندگی آن ها را نادیده می گیرندیا دست کم آن طور که باید مورد توجه قرار نمی دهند. آن ها فراموش می کنند که ازدواجو شروع زندگی مشترک فرزندانشان بیش از هر موضوع دیگری اهمیت دارد و نیازمند آموزش وانتقال تجربه است.

ازدواج و شروع یک زندگی مشترک از مواردی هست که به علتاستمرار و پیوستگی ممتد در زندگی افراد موجب می شود تا زن و شوهر به صورت مشترک هرموضوعی را با هم تجربه کنند. انواع مشکلات، موفقیت ها،شادی، غم و قصه ها، حوادث واتفاقات خوشایند یا تاسف بار و اختلافات و تفاهم ها. این تغییر وضعیت در طول یکزندگی مشترک مستلزم قابلیت ها و تفکرات مشترکی بین زن و مرد است تا از برخورد موجشدید این نا همواریها با پایه های زندگی، اساس آن دچار لرزش و شکافنگردد.

اهمیت دوران پیش ازازدواج(نامزدی)

زندگی زناشوییمتشکل از تجاربی است که با آزمون و خطا صورت می گیرد اما این آزمون و خطا تاریخ ومهلت مشخصی دارند که اگر از زمان آن ها بگذرد تبدیل به نفاق و درگیری و درنهایتجدایی خواهد شد.

زمان به موقع اینآزمون و خطاها قبل از شروع زندگی مشترک و در دوره آشنایی یا نامزدی است که هر دوطرفبا در نظر گرفتن عقاید و آداب مرسوم خانوادگی ارتباط کنترل شده ای را بایکدیگر آغازمی کنند.

در اصل این رابطه تنها برای شناخت خصوصیات و رفتارهای دوطرف نسبت به یکدیگر است و هرگز نباید این باور را به وجود بیاورد که این دوره مرحلهمقدماتی ازدواج است و خواسته و ناخواسته باید ادامه راه به همین منوال صورت پذیرد. باید پذیرفت که این دوره فقط برای آشنایی، شناخت و محک یکدیگر است نه بیشتر. بهزبانی ساده تر، یعنی هر جا که دو طرف احساس کردند که واقعا شکاف و اختلافات اساسیبین آن ها وجود دارد بهتر است که از ادامه راه خودداری کنند و بر عقاید و باورهایغلط خود و خانواده که مبنی بر بی آبرویی یا نگون بختی دختر و ضربه روحی هر دوطرفاست یا مایه ننگ و حقارت خانواده است دست بردارند.زیرا این بهانه ها تنها یک باور غلط است که وجود منطقی وخارجی ندارد و از اساس اشتباه است. ضمن اینکه تحمل چند وقت ناراحتی و روحی و شکستعشقی خیلی راحت تر، معقولانه تر و واقع بینانه تر از یک عمر زندگی اشتباه و نابه جابا انواع مشکلات کوچک و بزرگ است.

اشتباهبزرگ

پدر و مادری که یک عمرزندگی خود را وقف تربیت صحیح و آموزش موفق فرزند خود کرده اند نباید به خاطرباورهای غلط و عقاید اشتباه خود هرچه رشته اند را پنبه کنند. بله دوران نامزدیهزینه دارد، جشن و میهمانی دارد، دلبستگی دارد و خیلی موضوعات دیگر. اما این ها بههیچ عنوان دلیل خوبی برای ادامه راهی نیست که عاقبت خوشی ندارد. درست است باید بهفرزندان آموخت که سنگ صبور مشکلات باشند و با هر اتفاقی که به نظرشان ناخوشایند نمیآید، شانه خالی نکنند امااختلافات عمیق، عقایدمتضاد، عدم علاقه قلبی به یکدیگر و مواردی از این قبیل مشکلات کوچکی نیستند که باگذشت زمان مرتفع شوند یا در زندگی های امروز نادیده گرفته شوند. باید اینواقعیت را پذیرفت که فرزندان ما در شرایط و روزگازی غیر از ما زندگی می کنند و بیندوران عشقی ما و دوران عشقی آن ها دست کم چندین دهه فاصله است.

معیارهای ناگفته ازدواج

در ابتدا باید به فرزندان آموخت که معیارهای مهم و اساسیزندگی مشترک خود را دریابند. البته به این علت که فرزندان قبلا تجربه این چنینینداشته و اطلاعات و آگاهی کافی در این زمینه ندارد، نمی توانند وجوه مختلف یک زندگیایده آل را بشناسند و اهمیت یک به یک آن ها را درک کند. به همین خاطر لازم است تاوالدین هرکدام در جای خود نکات مهم و اساسی یک زندگی مشترک را صادقانه،‌صریح و بدونکاستی برای آن ها متذکر شوند و مزایا و معایب هرکدام را به روشنی یادآور گردند تافرزندشان با آگاهی نسبی بتواند معیارهای خود را تقویت و هدایت نماید.

برخیاز نکاتی که در زندگی زناشویی زمینه ساز یک زندگی ایده آل و لذت بخش است و بایدموردتوجه قرار بگیرد و بهتر است که جوانان به آن نظری داشته باشند، از این قرار است.

- عدم اختلاف در عقاید مذهبی، فرهنگیو اجتماعی

-
تراز تحصیلی و شغلی(بستگی به سلایق زن و شوهر دارد ولی بایدمورد توجه قرار بگیرد) البته در این مورد دختران بهتر است از نظر همسرشان در رابطهبا فعالیت های اجتماعی و شغلی خود در زندگی مشترک آگاه شوند و در آن زمینه به توافققطعی برسند.

-
تناسب اندام و همچنین اهمیت به چاقی یا لاغری یکدیگر

-
تمایل داشتن به علاقه مندی های یکدیگر و پذیرفتن آنها

-
شخصیت و فرهنگخانوادگی و نحوه تفکر و نگرش والدین همسر

-
انطباق برنامه های آینده و توافقدر اجرای اهداف طرفین و تحمل عواقب آن. مثلا شاید دختری بعد از ازدواج قصد ادامهتحصیل دارد و همسر او در دوران نامزدی با این موضوع موافقت می کند اما با شروعزندگی مشترک، شروط و محدودیت هایی را برای تحقق این موضوع قایل می شود. مانند اینکه از تحصیل او در شهرهای دیگر یا دانشکده های خاص جلوگیری می کند و یا از پرداختهزینه آن خودداری می کند.

-
توافق در موعد فرزند داری

-
توقعات وخواسته های شخصی از یکدیگر

-
نوع تمایلات و توقعات جنسی

-
محدودیت هاو آزادیهایی که برای یکدیگر قایل می شوند.

-
چگونگی کنترل بحران و وضعیت هایدشوار توسط طرف مقابل(که نیاز به بررسی و دقت، بدون اطلاع همسر دارد.)

-
میزان عصبانیت و چگونگی کنترل آن و اینکه عصبانیت وی منجر به چه اتفاقاتی خواهدشد.

-
عدالت و انصاف در رفتار و اعمال

-
اهمیت به حرام وحلال

-
رعایت قوانین و حقوق دیگران

-
میزان رعایت نکات اجتماعی وفرهنگی

-
میزان انعطاف پذیری از خود گذشتگی

-
میزان ظرفیت انتقادپذیری و تغییر پذیری

-
میزان توجه و حرف شنوی از پیشنهاد و خواسته های طرفمقابل

-
پرستیژ و شخصیت رفتاری گفتاری

-
میزان منطق و درکقضایا

-
اهمیت به نظافت و پاکیزگی شخصی و عمومی

-
میزان اهمیت بهوضعیت و پوشش ظاهری و نوع راه رفتن، نشستن و غذا خوردن

-
میزان صبر و تحملو بردباری

-
نوع تصور و چگونگی رفتار در رابطه با خانواده همسر

-
میزان توجه به سلامت و رفاه همسر و خانواده

-
میزان تفاهم در مسایل اجتماعی،اقتصادی، فرهنگی و سیاسی

-
اهمیت به نحوه زندگی پدر و مادر وی. به این علتکه فرزندان در زندگی زناشویی اغلب پدر و مادر و نزدیکان خود را الگو قرار می دهندتوجه به زندگی نزدیکان وی خالی از لطف نیست .

-
تعداد جمعیت خانواده همسر وتفات آن با جمعیت خانواده خود
-
عقاید، تعصبات و آداب رسوم قومی
-
نژاد وقومیت خانواده همسر و وضعیت اجتماعی که در آن رشد و تربیت یافته است
-
اختلافهای تربیتی و تادیبی که ناشی از نگرش متفاوت والدین است

چگونگی برخور بامشکلات، میزان سازگاری و تصور در مورد طلاق و یا ادامه زندگی و دیدگاه آن ها درمورد طرف مقابل نکاتی است که ذهنیت فرد را تحت تاثیر خود قرار می دهد و لازم است کهاز آن ها شناخت کافی به دست آورد.

-
میزان و چگونگی ارتباط با جنس مخالف کهاین هم می تواند تحت تاثیر رفتار خانوادگی قرار بگیرد.

-
میزان شرم و حیا واحترام به دیگران

-
میزان حسادت ، خساست و تفکر اقتصادی و مدیریت بحران وآینده نگری هم از نکات مهم و قابل توجهی هستند که باید مورد بررسی قراربگیرند

_______________________
منبع : سایت salijoon - قرار گیریدر سایتتنظیم خانواده

 

 

 نظر دهید »

غم هجر

07 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

غم هجر     

 

دلم ز هجر تو اي يار خوب‌رو خون است

نپرسي از من مسکين که حال تو چون است

شبم ز هجر تو روز است و روز همچون شام

ز دوريت غم و دردم هماره افزون است

بيا به کلبة بيمار خويش از سر مهر

که از فراق تو حالش بسي دگرگون است

به من ببين که ز هجران روي دلجويت

ز چشمم اشک روان همچو شطّ جيحون است

ايا امين خدا اي که زير رايت تو

مسيح و آدم و نوح و کليم و هارون است

طفيل هستي تو جن و انس و حور و ملک

سپهر و مهر و مه و کوه و دشت و هامون است

خوشا به دور تو و عصر و عهد و دولت تو

که حکم، حکم خداوند و عدل و قانون است

مباش لطفي صافي ز عاقبت نوميد

به جان دوست که احوال، نيک و ميمون است

 

آيت‌الله صافي گلپايگاني

 

ماهنامه موعود شماره 100

 

 

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 35
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مدرسه علميه حضرت وليعصر (عج) بناب

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • تجلیگاه عفت
  • اخبار مدرسه
  • خاطرات طلبگی و حجره نشینی
  • دلنوشته
  • در حریم یار
  • منحرفان تاریخ اسلام
  • با عشق بازان در سنگر عشق
  • معرفت انوار قدسیه
  • پاک سیرتان
  • خوان وحی
  • درسنگررهبری
  • همراه با امیر بیان
  • مقالات طلاب
  • دسته کلیدی برای طلاب
  • تلنگر
  • پیام ها
    • پیام تندرستی
  • درمحضر استاد
  • نيايش هاي سيدالساجدين
  • انتظار
  • محرم»
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

روز شمار عید غدیر

روزشمار غدیر

ذکر ایام هفته

ذکر روزهای هفته

تدبر در قرآن

آیه قرآن

اوقات شرعی

اوقات شرعی

عشق حقیقی

عشق حقیقی به خداوند
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس