دوباره زخمت بازشده
01 آبان 1393 توسط مدرسه وليعصر «عجلاللهتعاليفرجه» بناب
دیدنت در همه راه معما شده است
توکجا؟ نیزه کجا؟ وای! چه با ما شده است
دیدنت سخت،ولی سخت تر ازآن این است
باز هم حرمله سرگرم تماشا شده است
باورم نیست که بالای سرم می خندی
دل من سوخته تراز دل لیلا شده است
حجم تیری که علمدار زمین گیرش شد
باورم نیست که در حنجره ات جا شده است
کاش آرام رود قافله تا خواب روی
بعد من نوبت لالایی زهرا(س) شده است
کاش که آرام رود تا که نیفتی ازنی
ولی افسوس سر رأس تو دعوا شده است
نیزه داری که تورا می برد،این را می گفت:
باز هم زخم گلوی پسرت وا شده است
«حسن لطفی»