مدرسه علميه حضرت وليعصر (عج) بناب

مدرسه علميه حضرت وليعصر (عج) بناب

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

زندگی محض دینی

20 آبان 1393 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

 

طلبه باید با دعا،با ذکروبا مناجات انس پیدا کند. طلبه باید زندگی خود را یک زندگی دینی محض بکند.طلبه باید دل خود را پاک وصاف کند،تا وقتی درمقابل انوار معرفت وتوفیقات الهی قرار گرفت ،تلألؤ پیدا کند؛برادران! بدون اینها نمی شود.ماکسانی را داشتیم که از لحاظ علمی،مراتب بالایی هم داشتند ومغزشان قوی بود؛اما دل و روحشان ضعیف وآسیب پذیر بود.وقتی این جا آن بنیه ی معنوی ودینی ساخته نشود ، آن جا که پای مقام وامکانات مادی به میان می آید،انسان می لرزد؛آن جا که پای فداکاری به میان می آید،انسان می لرزد ونمی تواند جلو برود؛آن وقت چطور می شود یک ملت و یک مجموعه را هدایت کرد؟

منبع:ازخودمان باید شروع کنیم،
اخلاق طلبگی از نگاه مقام معظم رهبری _مهدی مقامی

 نظر دهید »

خدایا اول می خواهم خودم آدم شوم

03 آذر 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

اخلاص: شماره یک

من که طلبه شدم نیتم این بود که خدایا اول می خواهم خودم آدم شوم  بعد هم اگر

توفیق شد عده ای رابا تو آشنا کنم ، شما هم اینطور نیت کنید  کسانی که طلبه

می شوند که قاضی شوند،  نماینده مجلس شوند  یا فلان مسئولیت را به دست گیرند یا

… طلبه نشوند بهتر است.

کسانی که در کارهایشان  خالص باشند  و برای جلب مرید کار نکنند خداوند محبتشان

را آنچنان در دلها  قرار می دهد  که مریدشان هم بیشتر می شود.

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی

صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست


بیانات ایه الله مجتهدی تهرانی

منبع: کتاب( اخلاص گنج سعادت) نوشته سیدعلی اصفهانی ص 31

ادامه دارد

 نظر دهید »

آداب باطنی قرآن

24 تیر 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

قرائت قرآن، افزون بر آداب ظاهري، آداب باطني نيز دارد وبرخي از آنها عبارت است از:

يك. فهميدن اصل كلام الهي؛

دو. بزرگ شمردن قرآن؛

سه. حضور قلب و نيت خالصانه داشتن .

چهار. تدبر و تفكر كردن در آيات قرآن و توجه داشتن به معاني آن؛

پنج. تأثير پذيرفتن از آيات قرآن؛

شش. خود را مخاطب آيات قرآن و امر و نهي هاي آن دانستن.

 

 

 

 نظر دهید »

خارهای ریز!!!

14 اردیبهشت 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

مراقب گناهان كوچك باشيم، خارهاي ريز بيش از خارهاي درشت  مزاحم رفتن و رسيدن هستند.

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                    «حضرت محمد (ص)»

 

 نظر دهید »

شیوه صحیح ورود به دین

08 اردیبهشت 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

 نظر دهید »

سلام سلام سلام ....

08 اردیبهشت 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

آداب و شرايط سلام كردن

1-    سلام پيش از كلام

 پيامبرصلي الله عليه وآله مي فرمايند: مَنْ بَدَأَ بِالْكَلامِ قَبْلَ السَّلامِ فَلاتُجيبُوهُ وَقالَ لاتَدْعُ اِلي طَعامِكَ اَحَداً حَتَّي يُسَلِّمَ؛ هر كس سخن [خود] را پيش از سلام كردن آغاز نمود، پاسخش را ندهيد و همچنين فرمود: كسي را برخوردن غذاي خود فرا مخوان مگر اينكه سلام كند. رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود:«أولى النّاس باللّه و برسوله من بدأ بالسّلام»

«سزاوارترين مردم به خدا و رسول او كسى است كه به سلام آغاز كند».

 

2-     افشاء سلام

امام باقرعليه السلام: اِنَّ اللَّهَ يُحِبَّ إطْعامَ الطَّعامِ وَ إِفْشاءَ السَّلامِ؛ به درستي كه پروردگار غذا دادن [به ديگران ] و انتشار دادن سلام را دوست مي دارد.” سلام را بايد آشكارا، بلند و با صداى رسا ادا كرد. احاديث فراوانى با عنوان «الجهر بالسلام » و «افشاء سلام » آمده كه سفارش اكيد دارد كه سلامها، رسا و بلندباشد، نه زير لب و آهسته و نامفهوم و ناقص. جواب سلام نيز بايد همين گونه باشد،يعنى بلند و واضح، تا طرف بشنود

. برخي از افراد يا سلام نمي كنند  و يا اينكه هنگام سلام كردن از روي تكبّر زير لب سلام مي كنند. بلند سلام كردن اين اخلاق زشت را كنترل مي كند. و فرمود:«من التّواضع أن تسلّم على من لقيت»«از تواضع است كه به هر كه مى‏رسى سلام كنى».

اگر در برخورد با ديگران يا ورود به جلسه و جمعى، يا رسيدن به خانه و محل كار،سلام بگوييد، ولى آهسته، شايد سلامتان را نشنوند. بااينكه شما سلام داده ايد، ولىبه دليل سر و صدا يا جمع نبودن حواس ياهر عامل ديگر، سلامتان را نشنوند، شما را بىادب و بى اعتنا خواهندشمرد و متكبر خواهند پنداشت. يا اگر سلام ديگرى را جواب دهيد; اما آهسته و زير لب، به گونه اى كه نفهمد ونشنود، شايد پيش خود فكر كند مساله اى، خصومتى و …پيش آمده، يا شما سرسنگين ومتكبر شده ايد كه حتى جواب سلامش را هم نمى دهيد يا با دشوارى و بى علاقگى جواب مىدهيد. راه جلوگيرى از اين سوءتفاهمها و بدگمانيها، رعايت همان دستور دينى درمعاشرتها است، يعنى آشكارا سلام كردن.

امام صادق(ع) مى فرمايد: هرگاه يكى از شما سلام مى دهد، سلامش را آشكارا بگويد. نگويد كه «سلام دادم،ولى جوابم ندادند»، شايد سلام داده ولى آنان نشنيده باشند! و هرگاه يكى ازشما جوابسلام مى دهد، جواب را آشكارا و بلند بگويد، تا آن مسلمان ديگرنگويد كه «سلام كردمولى جوابم را ندادند اصول كافى (عربى) كلينى، ج 2، ص 645.) . اگر سلام مستحب است، جوابش واجب است. البتهبيشترين ثواب نيز از آن كسى است كه شروع به سلام كند.

آن كه سلام مى دهد، پاسخش را بايد گرمتر و بيشتر داد، چرا كه سلام نوعى تحيت وهديه از سوى يك مؤمن است و هديه را بايدپاسخى بهتر ارائه داد، تا نشان قدرشناسىباشد. و اين تعليم قرآن كريم است كه تحيت ديگران را به گونه اى بهتر پاسخ دهيد: «… فحيوا باحسن منهانساء، آيه 86.  يا مثل همان را بازگردانيد

3-    سلام هنگام ورود

 خداوند در قرآن مي فرمايد: “فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتًا فَسَلِّمُواْ عَلَي  أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً. پس چون به خانه هايي وارد شديد به يكديگر سلام كنيد؛ درودي كه از نزد خدا مبارك و خوش است . امام باقر عليه السلام: هر گاه كسي از شما وارد خانه اي شود، اگر كسي در آن بود به آنها سلام مي كند و اگر كسي در آن نبود پس بايد بگويد سلام بر ما از جانب پروردگار ما. خداوند مي فرمايد درودي كه از نزد خدا مبارك و خوش است.

4-    سلام كوچكتر به بزرگتر

پيامبر صلي الله عليه وآله ميفرمايند: كوچكتر بايد به بزرگتر سلام كند و رهگذر بر كسي كه نشسته و گروه كم بر گروه زياد.

سيره رفتارى پيامبر خدا آن بود كه به هر كه مى رسيد - حتى كودكان- ابتدا به اوسلام می كرد، بخصوص در مورد سلام كردن به كودكان مى فرمود: پنج صفت است كه تا زندهام، آنها را رها نخواهم كرد، يكى هم سلام دادن به كودكان است، تا پس از من «سنت » گردد.بحارالانوار (بيروت)، ج 73، ص 10.

اين خصلت خجسته، از اخلاق حسنه و روحيه پاك و تواضع اوسرچشمه مى گرفت. اينهادرست; ولى ادب اقتضا مى كند كه كوچكترها به بزرگترها سلام كنند.

در حديث آمده استكه پيامبراكرم(ص) فرمود:

1-كوچك به بزرگ سلام كند،2-يك نفر به دو نفر،3- جمعيت كم به جمعيت فراوان،4- سواره بر پياده،5- رهگذر، بر كسى كه ايستاده است،6-  ايستاده بر كسى كه نشسته است (ميزان الحكمه، ج 4، ص 538.

 

آثار و فوايد سلام

1.      آمرزش و مغفرت الهي:

قال رسول اللَّه صلي الله عليه وآله: “اِنَّ مِنْ مُوجِباتِ الْمَغْفِرَةِ بَذْلُ السَّلامِ؛به درستي كه از عوامل آمرزش گناهان سلام كردن است.”

 2. خير و بركت خانه: قال رسول اللَّه صلي الله عليه وآله: “اَفْشِ السَّلامَ يَكْثُرْ خَيْرُ بَيْتِكَ؛ سلام را انتشار ده خير و بركت خانه ات زياد مي شود.”

 3. انس با فرشتگان: قال رسول اللَّه صلي الله عليه وآله: “اِذا دَخَلَ اَحَدُكُمْ بَيْتَهُ فَلْيُسَلِّمْ فَاِنَّهُ يُنَزِّلُهُ الْبَرَكَةَ وَ تُؤنِسُهُ الْمَلائِكَةُ؛ هر گاه يكي از شما وارد خانه اش شود پس بايد سلام كند، پس به درستي كه سلام بركت را به خانه اش نازل مي كند و فرشتگان را با او مأنوس مي گرداند.

 

آداب جواب سلام دادن

 سلمان فارسي مي گويد مردي نزد رسول خدا صلي الله عليه وآله آمد و گفت: السلام عليك يا رسول اللَّه! پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله پاسخ داد: “وَعَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ” پس از چند لحظه مرد ديگري آمد و گفت: “اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ” پيامبر اكرم پاسخ گفت: “وَ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ” مدتي گذشت و مرد ديگري هم از راه رسيد و به پيامبرصلي الله عليه وآله گفت: “اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ” اما پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله فقط در پاسخ او فرمود: “وَ عَلَيْكَ” مردي كه از ابتدا در حضور رسول خداصلي الله عليه وآله نشسته بود و نحوه سلام كردن افراد و پاسخ دادن رسول خداصلي الله عليه وآله را زير نظر داشت گفت: اي رسول خداصلي الله عليه وآله! پدر و مادرم فداي تو شوند! اولي و دومي كه به شما سلام كردند شما پاسخ آنها را بهتر از سلامشان داديد اما پاسخ مرد سومي را كه سلامش از همه كاملتر بود بسيار كوتاه رد نموديد. دليل آن چه بود؟ پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله تبسمي كرد و فرمود: براي اينكه او ديگر چيزي براي ما باقي نگذاشت كه پاسخش را بهتر بگويم. زيرا خداوند متعال مي فرمايد: “وَاِذا حُيِّيْتُمْ بِتَحِيَّةِ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها"؛ و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتي ] بهتر از آن درود بگوييد. من نيز در پاسخش تنها گفتم عليك.

احكام سلام كردن

1.      سلام كردن به ديگران مستحب، ولي جواب آن واجب است .

2.      سلام كردن به كسي كه در حال خواندن نماز مي باشد مكروه است .

3.      اگر كسي به نمازگزار سلام كند، بايد پاسخ او را بدهد .

4.      كسي كه نماز مي خواند جايز نيست به ديگران سلام كند .

5.      سلام را بايد فورا جواب داد و اگر كسي عمدا جواب سلام را تاخير بيندازد گناه كرده است .

6.      اگر دو نفر همزمان به يكديگر سلام كنند بر هر يك واجب است كه جواب سلام ديگري را بدهد .

7.      مستحب است در غير حال نماز جواب سلام را بهتر از آن بدهند .

پاسخ دهيد: آيا مي دانيد كه چرا در حال نماز نبايد به ديگران سلام كرد ولي سلام ديگران را بايد جواب داد؟

 

 

 

 نظر دهید »

جايگاه سلام درجامعه

26 فروردین 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

جايگاه سلام درجامعه

1-    سلام يكي از نامهاي خداوند است: به درستي كه سلام نامي از نامهاي پروردگار بزرگ است، پس آن را بين خود گسترش دهيد.

2-    عامل زيادي محبت و پيوند بين دلهاست و تسخير قلوب است.

3-    سلام ارزانترين احسان است. هديه و تحفه است.

4-    احترام به شخصيت افراد است.

5-    سلام آرام بخش دلهاست.

6-    سلام دعوت به خير همراه بالطف است.

7-    تفال به خير است. سلام از بين برنده بخل و تكبر است.

8-    سلام كليد هر سخن است، سفير خير است. آغاز هر نوشته است.

9-    در 46 مورد در قرآن به كار رفته است.

300حديث از پيامبر و اهل بيت درباره سلام آمده است.

سلام، اطمينان دادن به طرف مقابل است كه: هم سلامتى وتندرستى تو را خواستارم، هماز جانب من آسوده باش و مطمئن، كه گزندى به تو نخواهد رسيد. من خيرخواه تو هستم، نهبدخواه وكينه ورز و دشمن. نيز نوعى درود و تحيت اسلامى است كه دو مسلمان به هم مىگويند. اين معناى شعار اسلامى سلام است.

راستى … سلام دادن به ديگرى نه تنها چيزى از قدر و جايگاه انسان نمى كاهد وهيچ گونه ضرر و زيان مادى، پولى، آبرويى و … ندارد، بلكه محبت آور و صفابخش است وخداپسند و سيره رسول خدا(ص) و روش و منش اولياء الهى است. به علاوه، نشانه اىازتواضع و فروتنى و نداشتن كبر است. انسانهاى متواضع، نه تنها زيان نمى بينند، بلكهعزت و محبوبيت هم پيدا مى كنند. امام صادق(ع)فرمود:« من التواضع ان تسلم على من لقيت » از نشانه هاى فروتنى اين است كه به هر كس برخوردى، سلام دهى.) خصال صدوق، ص 11

پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله مي فرمايد: “خَيْرُكُمْ مَنْ أَطْعَمَ الطَّعَامَ وَ أَفْشَي السَّلَامَ وَ صَلَّي وَ النَّاسُ نِيَامٌ؛(بهترين شما كسي است كه به ديگران طعام مي دهد، بلند سلام مي كند و در حالي كه مردم خفته اند نماز مي خواند.”

در روايت ديگري از پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله نقل شده است كه حضرت فرمودند: “أَبْخَلُ النَّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَامِ؛( بخيل ترين مردم كسي است كه در سلام كردن بخل ورزد.”

از اميرالمؤمنين علي عليه السلام نقل شده است كه:

 “لِلسَّلَامُ سَبْعُونَ حَسَنَةً تِسْعَةٌ وَ سِتُّونَ لِلْمُبْتَدِي وَ وَاحِدَةٌ لِلرَّادِّ؛(براي سلام كردن هفتاد حسنه است كه شصت و نه حسنه آن براي كسي است كه ابتداء به سلام مي كند و يك حسنه براي كسي كه پاسخ مي گويد.”

 

 

 نظر دهید »

سرباز شيطان‏!

20 فروردین 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

سرباز شيطان‏

شيطان، نخست، در حد وسوسه عده‏اى را به گناه دعوت مى‏كند. اما اگر انسان دعوت او را پذيرفت و به گناه آلوده شد، به تدريج مسموم مى‏شود و تحت ولايت او قرار مى‏گيرد و شيطان در جهاد اكبر بر او پيروز مى‏شود و در نتيجه او را جزو ستاد و سپاه خودقرار مى‏دهد؛ چنانكه در قرآن آمده است: «وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ.» (اسراء: 64)

بر اساس همين بيان قرآنى، امام صادق (عليه‏السلام) درباره گناهكاران مى‏فرمايد:

اذا اخذالقوم فى معصيةاللَّه فان كانوا ركبانا، كانوا خيل ابليس وان كانوا رجالة كانوا من رجالته. «1»

هنگامى كه قومى شروع به معصيت خداوند كردند آنان اگر سوارند، از واحدهاى سواره نظام شيطان و اگر پياده‏اند، از واحدهاى پياده نظام او هستند.

هزار و يك نكته، ص: 29

 نظر دهید »

بیاین در آستانه سال جدید لیوان مشکلاتمان را زمین بگذاریم !

20 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

استادي قبل از شروع درس، ليواني پر از آب را به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببينند. بعد از شاگردان پرسيد: به نظر شما وزن اين ليوان چقدر است؟

شاگردان جواب دادند تقريبا400 گرم.

استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمي دانم دقيقا چقدراست .

اما سوال من اين است: اگر من اين ليوان آب را چند دقيقه همين طور نگه دارم، چه اتفاقي خواهد افتاد؟

شاگردان گفتند: هيچ اتفاقي نمي افتد.

استاد پرسيد خوب، اگر يک ساعت همين طور نگه دارم، چه اتفاقي مي افتد؟

يکي از شاگردان گفت : دست تان کم کم درد مي گيرد.

استاد گفت: حق با توست. حالا اگر يک روز تمام آن را نگه دارم چه؟

شاگرد ديگري جسورانه گفت: دست تان بي حس مي شود و به عضلاتتان فشار مي آيد و فلج مي شوند و کارتان به بيمارستان خواهد کشيد. از اين حرف همه شاگردان خنديدند.

استاد گفت: خيلي خوب است. ولي آيا در اين مدت وزن ليوان تغييرکرده است؟

شاگردان جواب دادند: نه. پس چه چيز باعث درد و فشار روي عضلات مي شود؟ من چه بايد بکنم؟

شاگردان گيج شدند! يکي از آن ها گفت: ليوان را زمين بگذاريد.

استاد گفت : دقيقا! مشکلات زندگي هم مثل همين است. اگر آن ها را چند دقيقه در ذهن تان نگه داريد اشکالي ندارد. اما اگر مدت طولاني تري به آن ها فکر کنيد، اعصابتان خرد خواهد شد. اگر بيشتر از حد نگه شان داريد، فلج تان مي کنند و ديگر قادر به انجام کاري نخواهيد بود.

 

فکرکردن به مشکلات زندگي مهم است. اما مهم تر آن است که در پايان هر روز و پيش از خواب، آن ها را زمين بگذاريد! به اين ترتيب تحت فشار قرار نمي گيريد و هر روز صبح سرحال و قوي بيدار مي شويد و قادر خواهيد بود از عهده هر مسئله و چالشي که برايتان پيش مي آيد، برآييد …

در آستانه سال جديد قرار داريم. چه خوب است که با خود قرار بگذاريم تا در اين سال ليوان هاي مشکلاتمان را  زمين بگذاريم. زندگي همين است …

 

 

 

 

 

 

 

 2 نظر

روانشناسی دست خط

06 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

 

کسانى که خطى نامرتب دارند:احتمالاً در زندگى بسیار فعالهستند و به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى ازکارهایشان حساب شده و سنجیده نیست.  به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افرادخانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصیتى براى آن ها خیلى مهم است و اهمیتزیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند.  

   کسانى دست خط مرتب و خوانایى داشته باشند:مى توان اینطور برداشت کرد که آن ها خودشان را بسیار کنترل مى کنند و دوست ندارند به راحتىشخصیت خود را لو بدهند. حتى گاهى اوقات برایشان مشکل است که احساساتشان را بروزدهند و آن را سرکوب مى کنند.  

 کسى که خیلى پررنگ مى نویسد و قلم را زیاد فشار مى دهد:احتمالاً علاقه زیادى به مخالفت کردن با دیگران دارد؛ چرا که احساس قدرت واعتماد بهنفس زیادى مى کند و دوست دارد روى دیگران اعمال نفوذ کند و به همین خاطر شخصیتافراد را درست درک نمى کند. 

 کسانى که خیلى کمرنگ مى نویسند:احتمال این که فردى حساسو دلسوز باشند بسیار زیاداست و موقعیت دیگران را حتى بیشتر از خودشان درک مى کنند واین امکان نیز وجود دارد که قادر به اثبات حرف خودشان نباشند و خیلى راحت ضربه مىخورند و وقتى دیگران از آن ها انتقاد مى کنند خیلى سریع از موضع خودشان عقب نشینىمى کنند. 

 کسانی که خیلى کند و آهسته مى نویسند:به سرعت قادر بهنشان دادن عکس العمل نیست؛ این افراد احتمالاً به زمان بیشترى براى ابراز عقیده خودنیاز دارند. افرادى که آهسته مى نویسند از نظر خلق و خو اغلب اشخاصى ملاحظه کار ومحتاط هستند و در نتیجه به زمان بیشترى براى فکر کردن و فهیدن نیاز دارند و درابراز احساساتشان هم کند هستند و اغلب دوست دارند هیچ تصمیمى نگیرند تا این که یکتصمیم غلط بگیرند. 

کسانی که دست خط تند و شتابزده اى دارند:احتمالاً افرادىکم حوصله هستند و از اتلاف وقت خسته مى شوند و از نظر خلق و خو بسیار لحظه اىهستند. سریع درک مى کنند و در نشان دادن رفتار و احساساتشان چندان پایدار نیستند واغلب به دلیل شتابزدگى در تصمیم گیرى دچار لغزش و خطا شده و از این که در آرامش بهحرف هاى دوستانشان گوش کنند خسته مى شوند. 

کسانی که دست خط ساده اى دارند و خیلى ابتدایى مى نویسند:در روابط با دیگران ترجیحاً واقع گرا و با تدبیر هستید و نمى توانید قبول کنید کهگاهى باید با دیگران کنار بیایید و به آن ها توجه کنید و همچنین اطرافیان به ندرتاز آن چه درون شما مى گذرد آگاهى پیدا مى کنند. 

کسانی که دست خطى زیبا و پررنگ و لعابى دارند:این امکانوجود دارد که گاهى به شدت رسمى برخورد کرده و خیلى مفصل و با علاقه درباره مسایلدلخواهتان حرف بزنند و این احتمال نیز وجود دارد که درخواسته ها و تمایلاتتانپرتوقع و رویایى باشند. 

 اگر شما خود را داراى دست خط ریزى مى بینید و بسیار کوچک مىنویسید:احتمالاً شما توانایى هاى خود را دست کم مى گیرید و خودتانرا از آن چه واقعاً هستید کمتر ارزیابى مى کنید و ممکن است گاهى تنگ نظر و خرده گیرباشید. 

 اما اگر درشت مى نویسید:این احتمال وجود دارد که خودتانرا زیادى بزرگ و مهم جلوه داده و گاهى بسیار با اعتماد به نفس و از موضع قدرت رفتارمى کنید. 

 اگر کسى دست خط شکسته اى دارد و حروف را زوایه دار و شکسته مىنویسد:فردى بسیار با اراده مى باشد و در کارهایش حد وسط را قبولندارد و به همین علت اهل سازش و مصالحه نیست و اغلب به همین خاطر که وسط را دوستندارد از دیگران خسته مى شود و تصمیمى نمى گیرد چون دوست ندارد راه اشتباه راانتخاب کند. 

 اگر فردى دست خط ملایم و کشیده اى دارد:آدمى چند بعدىاست و مى تواند مشکلاتش را از زوایاى مختلف بررسى و درک کند. برایش تنوع مهم است وگاهى احساس مى کند استعدادهاى زیادى دارد و نمى تواند هیچ کدامشان را به درستىشکوفا کند. ممکن است فردى زود رنج باشد و به ندرت علیه برداشت ها و انتقادات دیگراناز خود دفاع کند. 

 اگر کلمات را در هم و فشرده مى نویسید:احتمالاً شما فردراحتى نیستید و در جمع خودتان را کنارى مى کشید و مى خواهید کنترل خود را از دستندهید. از برقرارى رابطه با دیگران خوشتان نمى آید و گاهى دوست ندارید خود را فردىخوش فکر نشان بدهید. اغلب بعد از دیگران ابراز عقیده مى کنید و عقیده خود را مىگویید واین به این علت است که قدرى محتاط هستید. 

 

کسى که کلمات را با فاصله و باز باز مى نویسد: خیلى راحت با دیگران رابطه برقرار کرده و خیلى ساده و بى تکلف و مستقیماً به دیگران نزدیک مى شود. گاهى به راحتى از کوره درمى رود و با این کار ممکن است به حریم شخصى دیگران تجاوز کند و این به این علت است که او ارزشى به خوددارى کردن و کنترل خود نمى دهد، اما انسانى کوشا و باطراوت است که سریع تصمیم گرفته و با کارهاى خود به دیگران خدمت مى کند.  

  برگرفته شده است: http://pesaremordad.blogsky.com/1387/09/16/post-252/

 

 

 

 2 نظر

چرا وقت دعا دستامون روبه آسمونه؟

06 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

 

غالباً اين سؤال براى توده مردم مطرح است كه در عين اينكه خداوند، مكان و محلى ندارد چرا هنگام دعا كردن چشم به آسمان مى دوزيم؟ و دست به سوى آسمان بلند مى كنيم؟ مگر العياذ باللّه خداوند در آسمانها است؟

اين سؤال را در عصر ائمه هدى(عليهم السلام) نيز مطرح كرده اند، از جمله مى خوانيم كه «هشام بن حكم» مى گويد: زنديقى خدمت امام صادق (عليه السلام)آمد و از آيه الرّحمنُ عَلَى الْعَرشِ اسْتَوى سؤال كرد.

امام (عليه السلام) ضمن توضيحى فرمود: خداوند متعال، نياز به هيچ مكانى و هيچ مخلوقى ندارد، بلكه تمام خلق محتاج او هستند.

سؤال كننده عرض كرد: پس تفاوتى ندارد كه (به هنگام دعا) دست به سوى آسمان بلند كنيد يا به سوى زمين پائين آوريد؟!

امام (ع) فرمود: اين موضوع، در علم و احاطه و قدرت خدا يكسان است (وهيچ تفاوتى نمى كند) ولى خداوند متعال دوستان و بندگانش را دستور داده كه دستهاى خود را به سوى آسمان، به طرف عرش بردارند، چرا كه معدن رزق آنجا است، ما آنچه را قرآن و اخبار رسول خدا(صلى الله عليه وآله)اثبات كرده است، تثبيت مى كنيم، آنجا كه فرمود: دستهاى خود را به سوى خداوند متعال برداريد، و اين سخنى است كه تمام امّت بر آن اتفاق نظر دارند(1)


1 ـ «بحار جلد 3 صفحه 330 ـ توحيد صدوق صفحه 248 حديث 1 باب 36 «باب الرد على الثنوية والزنادقة».

در حديث ديگرى از امام اميرالمؤمنين على (عليه السلام) در كتاب خصال آمده است: اِذا فَرِغَ اَحَدُكُمْ مِنَ الصَّلوةِ فَلْيَرْفَعْ يَدَيْهِ اِلَى السَّماءِ، وَ لِيَنْصَبَّ فى الدُّعاء: «هنگامى كه يكى از شما نماز را پايان مى دهد دست به سوى آسمان بردارد و مشغول دعا شود».

مردى عرض كرد: اى اميرمؤمنان! مگر خداوند همه جا نيست؟

فرمود: آرى همه جا هست.

عرض كرد: پس چرا بندگان دست به آسمان برمى دارند؟

فرمود: آيا (در قرآن) نخوانده اى: وَفى السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوْعَدُوْنَ «در آسمان رزق شما است و آنچه به شما وعده داده مى شود» پس از كجا انسان روزى را بطلبد جز از محلّش، محل رزق و وعده الهى آسمان است(1)

مطابق اين روايات چون غالب ارزاق انسانها از آسمان است (باران، زنده كننده زمين هاى مرده از آسمان مى بارد، نور آفتاب كه منبع حيات و زندگى است از سوى آسمان مى تابد، هوا سومين عامل مهم حيات در آسمان است) آسمان به عنوان معدنى از بركات و ارزاق الهى معرفى شده، و به هنگام دعا به آن توجه مى شود، و از خالق و مالك آن همه رزق و روزى تقاضاى حل مشكل مى شود.

از بعضى از روايات، فلسفه ديگرى براى اين كار استفاده مى شود، و آن اظهار خضوع و تذلل در پيشگاه خدا است چرا كه انسان به هنگام اظهار خضوع، يا تسليم، در مقابل شخص يا چيزى، دستهاى خود را بلند مى كند.(2)

 


1 ـ «بحار» جلد 90 صفحه 308 حديث 7 ـ حديث فوق را تفسير نورالثقلين در جلد 5 صفحه 124 و 125 نيز آورده است.

2 ـ تفسير پيام قرآن 4/270

 

 

 نظر دهید »

الهی تا کی عبد الهوی باشم ؟!

05 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

الهى ! از من آهى و از تو نگاهى . الهى ! عمرى آه در بساط نداشتم و اينك جز آه در بساط ندارم . الهى ! غبطه ملايكه اى را مى خورم كه جز سجود نمى دانند، كاش حسن ازازل تا ابد در يك سجده بود. الهى ! تا كى عبدالهوى باشم ، به عزت تو عبدالهو شدم . الهى ! سست از آن كه مست تو نيست كيست ؟الهى ! همه اين و آن را تماشا كنند و حسن خود را، كه عجيب تر از خود نيافت . الهى ! دل بى حضور چشم بى نور است ، اين دنيا را نمى بيند و آن ، عقبى را. الهى ! همه حيوانات را در كوه و جنگل مى بينند و حسن در شهر و ده . الهى ! هر كه شادى خواهد بخواهد، حسن را اندوه پيوسته ودل شكسته ده . الهى ! آن كه خوب را حباله اصطياد مبشرات نكرده است ، كفران نعمت گرانبهائى كرده است . الهى ! مراجعات از مهاجرت به سويت تعرب بعد از هجرت است و تويى كه نگهداردل هايى . الهى ! آن كه در نماز جواب سلام نمى شنود، هنوز نمازگزار نشده ، ما را با نمازگزارانبدار. الهى ! خوشا آن كه بر عهدش استوار است و همواره محو ديدار است . الهى ! آن كس تاج عزت بر سر دارد كه حلقه ارادتت را در گوش دارد و طوق عبوديت رادر گردن.

 نظر دهید »

باید برخاست ،باید عمل کرد ،باید .....

02 اسفند 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

 

امام صادق-عليه‌السّلام- مي‌فرمايد:«من سرّه أن يکون من اصحاب القائم فلينتظرو ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر»( بحارالانوار،‌ج52، ص140).

«هر کس مي‌خواهد از ياوران حضرت قائم باشد بايد انتظار کشد و در عين انتظار به تقوي و خوش خلقي رفتار نمايد».

در زمرة‌ ياران حضرت مهدي-عليه‌السّلام-‌درآمدن،‌ با شعار تحقّق‌پذير نيست. انتظار مي‌خواهد و عمل به ورع. پرهيزکاري مي‌طلبد،‌ آنهم در ميدان تلاش و مجاهدت.

در غيبت مولا شايسته نيست نشستن و چشم به در دوختن،‌بايد برخاست،‌ بايد عمل کرد،‌ بايد مسئوليت پذيرفت،‌ بايد کوشيد، اما براساس ورع و تقوا، نه براساس هواي نفس،‌ و نه به خاطر مال و منال، و نه به خاطر پست و مقام، و نه به خاطر شهوت و محبوبيّت.

انساني در شمار اصحاب امام زمان-عليه‌السّلام-‌ درمي‌آيد که به جهاد اصغر و اکبر عمل نمايد.

در راه دفاع از ارزش‌هاي ولايت از مالش،‌ از امکاناتش،‌ از توانايي‌هايش مايه بگذارد،‌ و بالاتر از آن در راه مبارزه با شيطان و خواسته‌هاي نفساني،‌ از لذّت‌هايش، از خوشي‌هايش،‌ از آرزوهايش بگذرد و در مقابل وسوسه‌هاي مستمرّ شيطان و جاذبه‌هاي هميشگي گناه و فريبندگي‌هاي نيرومند دنيا،‌ مقاومتي سخت و طولاني داشته باشد.

با بي‌مبالاتي و عدم پرهيز از گناه،‌ حتي خود را شيعه نمي‌توان ناميد(«… لن ينالوا و لايتنا الّا بالورع». امام صادق-عليه‌السّلام- اصول کافي،‌ج2،‌ ص176)،‌ تا چه برسد خود را «شيعة‌ منتظِر» دانستن،‌ يا بالاتر از آن خود را «ياور منتظَر» به شمار آوردن!

با خود فراموشي و عدم تربيت نفس و رعايت نکردن حُسنِ خلق،‌ نه تنها سرباز و ياور امام زمان-عليه‌السّلام-‌ نمي‌توان بود،‌بلکه خود را منتسب به او و شيعة‌ او نيز نمي‌توان شمرد(«کونوا لنا زيناً و لاتکونوا لنا شيناً». امام صادق-عليه‌السّلام- ميزان الحکمة.).

 

 نظر دهید »

صد رحمت به افعی و عقرب.....

17 بهمن 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

باز هم با همان چهره دلنشین و نورانی و آرامبخش  موعظه مان می کرد و ماسر تا پا گوش ،پای درس اخلاقش نشسته بودیم . این بار از شرور ترین افراد می گفت(سخن چین)…هزار رحمت به افعی و عقرب ، چون اونا یک بار انسان را می گزند و  انسان  به رحمت خدا می رود ولی یک انسان شرور سخن چین که حرف مردم را پخش می کند و رابطه افراد را به هم می زند از افعی وعقرب خطر ناک تر است؛ چرا که چنین شخصی یک جامعه را به هم می زند و متلاشی می کند .حرفشون رو مستندکردند به حدیث طلایی ازرسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله ) که فرمودند:الا انبئکم بشرارکم قالوا بلی یا رسول الله ، قال المشائون بالنمیمه."آیا شما را خبر دهم به شرور ترین شما ؟گفتند بله یا رسول الله ،فرمود :کسانی که کارشان نمامی است .

 

 

 نظر دهید »

ادب حضرت نوح (ع) در برابر خدا

26 دی 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

 


يكي از آدابي كه حضرت نوح(ع) در محاوره با قوم خود رعايت مي‌فرمودند، ادب در ثناي الهي بود. اين يكي از مصاديق تبليغ عملي است. از نظر مرحوم علامه طباطبايي، اين نوع ادب در قرآن بسيار زياد است و دست كمي از تبليغ قولي ندارد، بلكه مؤثرتر از آن است. خداي متعال از حضرت نوح(ع) در محاوره اي كه ميان او و قومش واقع شده، چنين حكايت مي‌كند:

مردم به حضرت نوح (ع)گفتند: : اي نوح، با ما زياد مجادله كردي، اگر راست مي‌گويي بلايي را كه ما را بدان مي‌ترساني بر سرمان بياور. آن حضرت فرمود: مطمئن باشيد كه اگر خدا بخواهد بلا را بر سرتان خواهد آوردوشما نمي‌توانيد خدا را عاجز كنيد. اگر خدا بخواهد شما گمراه باشيد، نصيحت من به شما سودي نمي‌دهد، گرچه فراوان نصيحتتان كنم. اوست پروردگار شما و به سوي او باز خواهيد گشت (هود:34) حضرت نوح(ع) در اين محاوره و گفت وگو، بلا و عذابي را كه مردم فكر مي‌كردند به دست حضرت نوح است و او را به آوردن آن مي‌خواندند تا به خيال خود عاجزش كنند، از خود نفي كرد، به پروردگار خويش نسبت مي‌دهد و با واگذاري مسئله به مشيت الهي، با گفتن كلمه «ان شاء» و پس از آن، با بزرگ دانستن خدا و گفتن «و ما انتم بمعجزين»، ادب را به نهايت رسانيد. حضرت از خداوند با واژه «الله» سخن گفت. واژه «ربي» را در اين جا به كار نبرد؛ زيرا مدلول لفظ «الله» كسي است كه هر جمال و جلالي به سوي او منتهي مي‌شود. حضرت مي‌خواست محوريت خداوند را در همه امور به آنان ابلاغ كند. همچنين تنها به نفي قدرت بر آوردن عذاب از خود و اثبات آن براي خدا اكتفا نكرد، بلكه اين را هم اضافه كرد كه اگر خدا نخواهد كه شما از نصيحت من سودي ببريد، هرگز منتفع نخواهيد شد. وي با اين جمله، نفي قدرت را از خود و اثباتش را براي خدا تكميل كرد. علاوه بر آن، اين نفي را با جمله «هو ربكم و اليه ترجعون» تعليل نمود حضرت، با نشان دادن فقر مطلق در بندگان و مخلوقات، براي مخاطبان خود ثابت كرد كه او در تمام برنامه هايش، الگوي وابستگي به حضرت حق است. با رفتار خود معناي اين جمله را توضيح داد كه «انتم الفقراء الي الله» شما مخلوقات، همه وابسته به خدا هستيد.( سيدمحمدحسين طباطبائي، الميزان، ج 6، ص 420)

 نظر دهید »

'گره پس از گره !!!

18 دی 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب



مرحوم آیت‌الله تهرانی می‌گفت: خیال می‌کنیم از خدا بهتر می‌فهمیم؛ این است که گره پس از گره در کار ما می‌افتد و بعد هم می‌نشینیم ناله می‌کنیم. ناله نکن! از همان اوّل برو گناه را ترک کن.

 

 

 نظر دهید »

شاید به خاطر نماز او............

12 دی 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

«ملعونٌ ملعونٌ من أخَّر الغداه الي ان تنقضي النجوم؛ از رحمت خدا دور باد، از رحمت خدا دور باد، کسي که نماز صبح را تا موقعي که ستارگان ناپديد بشوند، به تاخير بيندازد» (الغيبه طوسي، ص 271، ح 236)

 

اين حديث قسمتي از توقيعي است که در جواب سؤال محمد بن يعقوب از ناحيه مقدسه رسيده­است. امام مهدي(عج) در اين توقيع تأکيد فراواني بر نماز اول وقت مي­فرمايند­.

 

در روايات ما وقت فضيلت نماز، همان اول وقت است که از آن به «رضوان الله» تعبيرشده است. شايد فايده نماز اول وقت اين باشد که چون امام مهدي(ع‍ج) هم در اول وقت نماز مي خواند، به برکت نماز آن حضرت، خداوند نماز ما را هم قبول کند.

 1 نظر

یادش گرامی!

28 آذر 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

 

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 Styles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true”
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>

mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;}

 

سالروزشهادت شهید دکتر مفتح

 

وروز وحدت حوزه و دانشگاه

 

كودكي و تحصيلات مقدماتي

 

شهيد آيت الله دكتر محمد مفتح در سال ۱۳۰۷ ه.ش در خانواده اي روحاني در همدان به دنيا آمد. پدر ايشان مرحوم حجت الاسلام حاج شيخ محمود مفتح از وعاظ بزرگ همدان بود.
استعداد فراوان و عشق زياد شهيد به تحصيل باعث شد كه بزودي مراحل مختلف تحصيل را بگذراند، به
 نحوي كه ديگر حوزه همدان براي او قابل استفاده نبود و لذا در سال ۱۳۲۲ در حالي كه تنها ۱۵ سال داشت براي ادامه تحصيل به حوزه علميه قم مهاجرت كرد.
تحصيلات تكميلي
پس از ورود به قم در حجره
 اي در مدرسه دارالشفاء اقامت كرد و شبانه روز به تحصيل علم پرداخت. از محضر اساتيد بزرگي همچون حضرت آيت الله العظمي امام خميني، مرحوم آيت الله علامه طباطبائي، مرحوم آيت الله داماد، مرحوم آيت الله حجت و … استفاده كرد و بزودي دوره كامل خارج علوم مختلف حوزه را گذارند و جامع منقول و معقول گرديد تا اينكه به درجه اجتهاد نائل آمد و به عنوان مدرسي در حوزه به تدريس پرداخت، به نحوي كه حوزه هاي درسي ايشان در زمينه هاي مختلف به خصوص فلسفه از رونق خاصي برخوردار بود و از پراستفاده ترين حوزه هاي درسي براي فضلاي قم محسوب مي شد.
شهيد مفتح در كنار تحصيل
  در حوزه به تحصيل علوم جديده پرداخت و مدارج مختلف تحصيلات جديده را نيز گذراند وي  پس از مدت نسبتاً كوتاهي موفق به اخذ درجه دكتري (P.H.D) در رشته فلسفه گرديد.
فعاليتهاي ايشان در مسائل اجتماعي و سياسي و آشنايي كه از نزديك با حوزه و دانشگاه و كليه مسائل آن پيدا كرده بود سبب شد كه استاد شهيد از سالهاي بسيارقبل، به اهميت وحدت فيضيه و دانشگاه پي برد.
مقاله ايشان تحت عنوان ?وحدت مسجد و دانشگاه? كه در سالهاي حدود ۱۳۴۰ در نشريه مكتب اسلام قم چاپ شد خود به
 خوبي نشانگر نوع تفكر و تلاش عملي استاد مفتح در زمينه ايجاد اين وحدت از آن سالهاست.
با شروع قيام حضرت امام خميني(ره) شهيد مفتح كه يكي از شاگردان نزديك ايشان بود، از روز اول قيام پشت سر امام مبارزات خود را اوج بيشتر داد.
منبرهايي كه ايشان در شهرهاي آبادان، خرمشهر، اهواز و… مي
 رفتند بارها منجر به دستگيري و تبعيد ايشان گرديد ولي شهيد مفتح مجدداً در مناسبت بعدي براي منبر به آن شهرها مي رفتند تا بالاخره در آخرين بار ايشان دستگير،  تبعيد وبه استان خوزستان ممنوع الورود شد.

 

در دانشكده الهيات
غناي علمي استاد، تبحر و تسلط ايشان به علوم جديده و قديم، بيان شيوا و قلم قدرتمند ايشان، دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران را بر آن داشت تا به طور رسمي از ايشان دعوت به
 عمل آورد تا به تدريس در آن محل بپردازد. شهيد مفتح به شوق همكاري با استاد شهيد آيت الله مطهري تدريس در دانشكده الهيات را پذيرفت و از سال ۱۳۴۹ در تهران اقامت گزيد.

 


مسجد جاويد؛ سنگر مبارزه با ظلم و الحاد
شهيد آيت
 الله دكتر مفتح با قبول امامت مسجد جاويد در سال ۱۳۵۲ هسته اي ديگر را در جهت تجمع نيروهاي مسلمان مبارز و سنگري براي ارائه اسلام راستين و جبهه اي براي مبارزه با رژيم پهلوي ايجاد كرد. وي ابتدا اقدام به تشكيل كتابخانه اي در مسجد كرد و سپس با تشكيل كلاسهاي مختلف از جمله اصول عقايد، فلسفه، اقتصاد، تفسير قرآن، نهج البلاغه، عربي، تاريخ اديان، جامعه شناسي و… براي دانشجويان و نيز كلاسهاي ديگري در سطح دانش آموزان اقدامي مؤثر براي بالابردن سطح آگاهي هاي مذهبي به صورتي منظم و سيستماتيك و همچنين ايجاد زمينه براي آشنايي در جهت پيشبرد انقلاب اسلامي نمود تا اين كه در سوم آذر ماه ۱۳۵۳ با دستگيري شهيد آيت الله مفتح و آيت الله العظمي سيد علي خامنه اي مسجد جاويد تعطيل شد . شهيد مفتح حدود ۲ ماه در زندان رژيم زير شديدترين شكنجه ها به سر برد .

 

مسجد قبا ؛ قلب تپنده انقلاب
حدود ۲ سال پس از آزادي از زندان شهيد آيت
 الله دكتر مفتح امامت مسجدي در نزديكي حسينيه ارشاد را پذيرفت و آن مسجد را ?قبا? ناميد و بدين صورت مسجد قباي ديگري در راستاي مسجد قبا در صدر اسلام بنياد نهاده شد تا سنتهاي اصيل رسول خدا و خاندان پاكش را احيا كند.
وي اين مسجد را به عنوان بزرگترين سنگر در جريان مبارزات انقلاب اسلامي درآورد. جمعيتهاي چندين صدهزار نفري كه در سالهاي ۵۶ و ۵۷ در سخنراني
 هاي ماه مبارك رمضان در مسجد گرد مي آمدند، تا آن زمان بي سابقه بود و رعب و وحشت زيادي در دل رژيم منفور پهلوي ايجاد مي كرد.

 


فعاليت در لبنان؛ اقدامي عملي در تعميق و گسترش انقلاب اسلامي
در جريان جنگهاي داخلي لبنان كه رژيم صهيونيستي اشغالگر با همكاري رژيمهاي مرتجع منطقه براي سركوبي شيعيان و فلسطينيهاي مسلمان به پا خاسته مقيم لبنان برپا كرده بود، شهيد آيت
 الله دكتر مفتح اقدام به جمع آوري اعانه به مقدار زياد كرد و آنها را به لبنان فرستاد. او معتقد بود اساسي ترين كار براي پيشرفت هرچه بيشتر شيعيان لبنان، بالاتر بودن سطح آموزش و فرهنگ آنان است، عليهذا براي جنگ زدگان لبنان دو برنامه كوتاه مدت و درازمدت داشت. در برنامه كوتاه مدت سعي بر آن داشت تا مخارج تحصيلي كودكان شهداي لبنان را تأمين كند و در اين راه موفق شد عده زيادي از بازماندگان شيعيان جنگ زده را با تأمين مخارج تحصيل و پوشاك و غذا راهي مدارس بكند. هدف وي از اجراي برنامه درازمدت اين بود كه يك مركز و مجتمع آموزشي شيعي در لبنان ايجاد كند و با اين اقدام دست به اساسي ترين كار در جهت از بين بردن عقب افتادگي شيعيان لبنان زد.

 

نماز عيد فطر؛ نقطه عطفي در حركت انقلاب
شهيد مفتح در رمضان سال ۱۳۵۶ اقدام به تشكيل جلسات سخنراني در مسجد قبا نمود و از كساني كه رژيم، آنها را از انجام سخنراني منع كرده بود دعوت كرد و با اين عمل قدم مؤثري را در جهت رسوا كردن رژيم برداشت.
پس از روزهاي سازندگي ماه رمضان ۵۶ شهيد آيت
 الله دكتر مفتح اعلام كرد كه نماز عيد فطر را در زمينهاي قيطريه خواهد خواند.
ساعت ۸ صبح پنجشنبه ۱۶ شهريور دكتر مفتح به زمينهاي قيطريه آمد و مشاهده كرد كه سر تا سر زمين توسط نيروهاي مسلح ارتش شاهنشاهي اشغال شده است.
در اوائل راه ،ارتش شروع به شليك تير هوايي و گاز اشك
 آور به سوي جمعيت مؤمن و مبارز كرد اما مردم با روشن كردن آتش و سوزانيدن مقوا در اطراف شهيد مفتح مانع از آسيب رساني گاز به ايشان شدند.
نظاميان شاه به كمي پائين
 تر (خيابان دكتر شريعتي، سر راه شهيد كلاهدوز) حمله كردند و دكتر مفتح را با سرنيزه و قنداق تفنگ به سختي مجروح و مضروب كردند به طوري كه امكان حركت از وي سلب شد.
شهيد مفتح كه صبح جمعه ۱۷ شهريور براي مداوا و پانسمان زخمهاي ناشي از تظاهرات ديروز به بيمارستان رفته بود، موقع بازگشت به منزل به
 وسيله ساواك دستگير شد.
بدين ترتيب در اولين ساعات حكومت نظامي وي با تن و بدني مجروح دستگير و روانه زندان كميته ضد خرابكاري شاه گرديد.
بعد از ۲ ماه كه رژيم سابق در اثر اوجگيري انقلاب ناچار به گشودن در زندانها شد شهيد آيت
 الله دكتر مفتح از زندان آزاد شد.

 

پس از انقلاب
كوشش
 هاي شبانه روزي استاد مفتح، پس از انقلاب با شدتي بيشتر دنبال شد، لياقت و جديت و كارداني ايشان ناشي از ايمان و اعتقاد عميقشان به انقلاب اسلامي بود.
وي علاوه بر عضويت در شوراي انقلاب با درخواست دانشجويان دانشكده الهيات و بعد از مشورت با استاد مطهري سرپرست دانشكده الهيات شدند و علاوه بر اين سرپرستي كميته منطقه ۴ تهران نيز برعهده وي بود.
دكتر مفتح در ادامه ساليان دراز كوشش و تلاش براي وحدت فيضيه و دانشگاه كه اسلام بر جامعه حاكم و كشور تحت رهبريهاي حضرت امام به پيش مي
 رفت به كوشش خود در اين زمينه افزود. در سالگرد شهادت آيت الله حاج سيدمصطفي خميني اقدام به تشكيل سمينار وحدت حوزه و دانشگاه در دانشكده الهيات نمود كه اين اولين سميناري بود كه تحت اين عنوان برگزار مي شد.

 

شهادت

 

دكتر مفتح در ساعت ۹ صبح روز سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در حياط خلوت دانشكده الهيات دانشگاه تهران با شليك چند گلوله از سوي ضاربين بشدت زخمي شد و معالجات در بيمارستان اثري نبخشيد. ايشان حدود ساعت ۲ بعد از ظهر همان روز به شهادت رسيد. يادش گرامي باد.

 

 

 

 

 نظر دهید »

اگر عامل نباشید

18 آذر 1391 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

فرزندانم شما آمده اید برای خود سازی ،نه فقط برای درس خواندن ! اگر عامل نباشید درسهای خوانده شده برایتان بت است .

 1 نظر
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مدرسه علميه حضرت وليعصر (عج) بناب

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • تجلیگاه عفت
  • اخبار مدرسه
  • خاطرات طلبگی و حجره نشینی
  • دلنوشته
  • در حریم یار
  • منحرفان تاریخ اسلام
  • با عشق بازان در سنگر عشق
  • معرفت انوار قدسیه
  • پاک سیرتان
  • خوان وحی
  • درسنگررهبری
  • همراه با امیر بیان
  • مقالات طلاب
  • دسته کلیدی برای طلاب
  • تلنگر
  • پیام ها
    • پیام تندرستی
  • درمحضر استاد
  • نيايش هاي سيدالساجدين
  • انتظار
  • محرم»
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

روز شمار عید غدیر

روزشمار غدیر

ذکر ایام هفته

ذکر روزهای هفته

تدبر در قرآن

آیه قرآن

اوقات شرعی

اوقات شرعی

عشق حقیقی

عشق حقیقی به خداوند
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس