گزيدهاي از حكمتهاي شهيد مطهري رضوان الله
گزيدهاي از حكمتهاي شهيد مطهري رضوان الله
1) مثل شهيد مَثل شمع است كه خدمتش از نوع سوخته شدن و فاني شدن و پرتو افكندن است، تا ديگران در اين پرتو كه به بهاي نيستي او تمام شده بنشينند و آسايش بيابند و كار خويش را انجام دهند. |
2) اگر ما ميخواهيم دينِ صحيح داشته باشيم، اگر ميخواهيم از فقر رهايي يابيم، اگر ميخواهيم از مرض نجات پيدا كنيم، اگر ميخواهيم عدالت در ميان ما حكمفرما باشد، اگر ميخواهيم آزادي و دموكراسي داشته باشيم … منحصراً راهش علم است و علم، آن هم علمي كه عموميّت داشته باشد و از راه دين به صورت يك جهاد مقدس درآيد. |
3) از نظر تعليم، متعلّم فقط فراگيرنده است و مغز او به منزله ي انباري است كه يك سلسله معلومات در آن ريخته ميشود… هدف معلّم بايد بالاتر باشد و آن اين است كه نيروي فكري متعلّم را پرورش و استقلال بدهد و قوّه ي ابتكار او را زنده كند. |
4) اسلام نه تنها به مردم اجازه ميدهد، بلكه فرمان ميدهد كه … درباره ي معاد فكر كنند، و نمونه ي تفكر به دست مردم ميدهد، درباره ي نبوت فكر كنند، و درباره ي ساير مسايل، چرا؟ روي اطميناني است كه اسلام به منطق خودش دارد. روي اين حساب است كه پايه ي اين دين روي منطق و فكر و تفكر است. |
5) بزرگترين برنامه ي انبيا آزادي معنوي است… و بزرگترين خسران عصر ما اين است كه همه اش ميگويند آزادي، اما جز از آزادي اجتماعي سخن نميگويند؛ از آزادي معنوي، ديگر حرفي نميزنند و به همين دليل به آزادي اجتماعي هم نميرسند. |
6) بدترين حالات بشر اين است كه نتواند به چيزي ايمان بياورد و در مقابل حقيقتي تسليم شود، افكار و احساساتي پريشان و نامنظم داشته باشد و تمام جهان را مانند افكار و احساسات خود آشفته و بي نظم و بي حساب فرض كند. |
7) فكر كنيد اگر مردم اين امر لذيذ و لطيف [كسب علم] را به عنوان يك “فريضه ي” ديني بشمارند و جمله ي: “طلب العلم فريضة علي كلّ مسلم” از صورت زينت تابلوهاي مدارس به صورت جدّي يك تكليف شرعي درآيد، چه نهضت و حركتي به وجود خواهد آمد! |
8) شكي نيست كه علم به تنهايي ضامن سعادت جامعه نيست. جامعه، دين و ايمان لازم دارد؛ همان طوري كه ايمان هم اگر مقرون به علم نباشد مفيد نيست، بلكه وبال است… اسلام نه عالم بيدين ميخواهد، نه جاهل ديندار. |
9) همبستگي دين و سياست به معني وابستگي دين به سياست نيست، بلكه به معني وابستگي سياست به دين است. |
10)هر علمي كه به حال اسلام و مسلمين نافع است و براي آنها لازم است، آن را بايد از علوم ديني شمرد و اگر كسي خلوص نيت داشته باشد و براي خدمت به اسلام و مسلمين آن علم را تحصيل كند، مشمول اجر و ثواب هايي كه در تحصيل علم گفته شده، خواهد شد. |
11)اگر ميخواهي در نزد ملل جهان ارزش پيدا كني كه هم بلوك شرق روي تو حساب كند و هم بلوك غرب، سرنوشت تو را در اختيار نگيرد و او براي تو تصميم نگيرد، امر به معروف و نهي از منكر داشته باش، همبستگي و همدردي داشته باش، اخوّت و برادري اسلامي را زنده كن، از بي خبري پرهيز كن، از ضعف پرهيز كن. |
12)در حديث است كه امام باقر(ع) درباره ي امر به معروف و نهي از منكر ميفرمايد: …. به وسيله ي اين اصل، ساير دستورها زنده ميشود، راهها امن ميگردد، كسبها حلال ميشود، مظالم به صاحبان اصلي برگردانده ميشود، زمين آباد ميگردد، از دشمنان انتقام گرفته ميشود، كارها روبه راه ميشود. |
13)اگر انسان بخواهد جسمش را پرورش دهد، به اين معنا كه براساس طبيعت تكميلش كند و سلامتش را حفظ نمايد به گونهاي كه از آسيبها و بيماريها دور بماند و عمرش را طولاني كند، بايد با آن نوع تن پروري كه نفس پروري و شهوت پروري است مبارزه كند. |
14)استعمار سياسي و اقتصادي آنگاه توفيق حاصل ميكند كه در استعمار فرهنگي توفيق به دست آورده باشد؛ بي اعتقاد كردن مردم به فرهنگ خودشان و تاريخ خودشان شرط اصلي اين موفقيت است. |
15)كتاب و نوشته بايد هم زحمت فكر كردن را از دوش خواننده بردارد و هم او را وادار به تفكر كند و قوه ي فكري او را برانگيزد. آن فكري كه بايد از دوش خواننده برداشته شود، فكر در معني جمله ها و عبارات است … و اما آن فكري كه بايد به عهده ي خواننده گذاشته شود فكر در نتيجه است. |
16)فريضه ي علم از هر جهت تابع ميزان احتياج جامعه است. يك روز بود كه كشاورزي و صنايع مورد احتياج و تجارت و سياست، هيچ كدام علم و تحصيل لازم نداشت… اما امروز وضع دنيا عوض شده و احتياجات جامعه عوض شده؛ هيچ يك از آن كارها به طرز مناسب با دنياي امروز و به شكلي كه بتواند با قافله ي زندگي هماهنگ بشود، بدون علم و تحصيل ميسر نيست. |