کاش من طلبه به اندازه یه کارگر احساس مسئولیت داشتم!
وظایف طلاب:
در اين رابطه دو مطلب قابل توجه است :
اول ـ طلبه خودش را به جاي يك كارگر معمولي بگذارد . كارگر با اينكه عامي است ، نه درس اخلاق ديده و نه از فقه ، عرفان و كلام خبر دارد و نه از آيات الهي و احاديث معصومين (ع) چندان اطلاعي دارد ؛ با اين همه آن قدر احساس مسؤليت مي كند كه حداقل 8 يا 9 ساعت كار مفيد انجام مي دهد. كارگر براي به دست آوردن ناني حلال اين گونه با جان و دل تلاش مي كند ؛ چه مي شود كه طلبه خودش را مثل آن كارگر ببيند ؟!! البته نه براي نان حلال ؛ بلكه براي ابديت و سعادت كار كند ، و رهرو راه امامان معصوم (ع) باشد. طلبه اگر اين انديشه را در سر داشته باشد ، چگونه به كم كاري قانع خواهد شد و روزگارش را با بطالت سپري خواهد كرد ؟ !
دوم ـ طلبه به جاي اينكه به آينده اش فكر بكند ، به وظيفهٔ فعلياش توجه كند. متاسفانه گاهي به آينده فكر مي كند ، سستي و رخوت در وجودش حاكم مي شود و نه تنها در خود ، بلكه در دوستان و نزديكانش نيز تاثير منفي مي گذارد ! چنين شخصي به جاي اينكه به رحمت الهي اميدوار باشد ، چشمش به دست ديگران است و وقتي از جهت معاش تامين نمي گردد ، كاسهٔ صبرش لبريز شده ، به زمين و زمان بدبين مي شود ! وي بايد به جاي فكر كردن به آينده ، به خودش چنين بگويد : يك دولت همواره به فكر كارمند خويش است ، ماه به ماه در پي آن است كه حقوق كارمندش را تامين كند ، حتي براي دوران بازنشستگي او نيز قانون وضع مي كند و براي وفات او برنامه دارد كه خانواده اش خيلي اذيت نشوند . آيا گردانندهٔ دستگاه خلقت و خالق هستي ، نسبت به مخلوقاتش چنين حمايتي نخواهد داشت ؟ مخصوصا نسبت به خودي ها ، كساني كه بزرگترين سرمايه شان ( عمر ) را در راه او صرف مي كنند ؟! آيا خداوند به مقدار يك دولت قدرت ندارد ؟ نعوذ بالله از اينكه خدا را به دولت تشبيه مي كنيم ، ارادهٔ او عين عمل او است . اگر طلبه به خدا اعتماد و توكل داشته باشد ، خيلي از افكار و وسوسهها به سراغ او نخواهد آمد و تنها هم و غمش وظيفهٔ امروزياش خواهد بود .