چگونه انسان گونه زندگی کنم؟!
در روايات، ماجراي جالبي ضمن سفرهاي ذوالقرنين، که از جمله شخصيّتهاي مورد تأييد قرآن کريم است، آمده که در اينجا و به تناسب موضوع، نقل آن خالي از لطف نيست:
همچنان که ذو القرنين به راه خود ادامه ميداد به گروهي از خردمندان امّت موسي(ع) رسيد که به حق راهنمايي شده بودند و به آن عمل ميکردند و چون ايشان را ديد، به آنان گفت: اي قوم! از خبر خود براي من بگوييد که من تمام خاور و باختر، خشکي و دريا، زمين و کوه و دشت و روشني و تاريکي آن را گشته ام و به گروهي چون شما برنخوردهام. اينک به من خبر دهيد که چرا گور مردگان شما بر در خانههايتان قرار دارد؟ گفتند: چنين کردهايم که مرگ را فراموش نکنيم و ياد آن از دلهاي ما بيرون نرود.
پرسيد: چرا خانههاي شما در ندارد؟ گفتند: ميان ما کسي دزد و هيچ کس هم مورد سوء ظن نيست و همگان امين هستند.
پرسيد: چرا ميان شما اميران نيستند؟ گفتند: بدان سبب که به يکديگر ستم نميکنيم.
پرسيد: چرا حاکم نداريد و کسي بر شما پادشاه نيست؟ گفتند: مال اندوزي نميکنيم و ستيزهجويي نداريم.
پرسيد: چرا بر يکديگر برتري نميجوييد و تفاوتي نداريد؟ گفتند: چون بر يکديگر مهربانيم و با يکديگر مواسات ميکنيم.
پرسيد: چرا اختلاف با يکديگر نداريد و نزاع نميکنيد؟ گفتند: به مناسبت الفت دلهاي ما با يکديگر و اصلاح ميان خودمان.
پرسيد: چگونه است که به يکديگر دشنام نميدهيد و قتلي ميان شما اتفاق نميافتد؟ گفتند: ما بر خواستههاي نفساني خود پيروزشدهايم و نفسهاي خويش را لگام بردباري زدهايم. پرسيد: چرا همگان هم عقيدهايد و چگونه راه و روش شما مستقيم و راست است؟ گفتند: به اين سبب است که دروغ نميگوييم و نسبت به يکديگر مکر نميورزيم و هيچ يک از ديگري غيبت نميکنيم.
گفت: به من بگوييد چرا ميان شما هيچ مستمند و بينوا نيست؟ گفتند: از اين روي که ما اموال خود را برابر تقسيم ميکنيم.
پرسيد: چرا ميان شما هيچ تندخو و خشني نيست؟ گفتند: نتيجة فروتني و افتادگي است.
پرسيد: سبب آنکه عمر شما از همه درازتر است چيست؟
گفتند: بدين سبب است که حق را گردن مينهيم و به دادگري حکم ميکنيم.
پرسيد:
چرا گرفتار خشکسالي و قحطي نميشويد؟ گفتند: به سبب آنکه از آمرزش خواهي غفلت نميکنيم.
پرسيد: چرا بيتابي نميکنيد؟ گفتند: به آن سبب که ما خويشتن را براي بلا و گرفتاري آماده ساختهايم و خود خويشتن را تسليّت و آرامش ميدهيم.
پرسيد: چرا آفتها به شما نميرسد؟ گفتند: از اين روي که جز بر خدا، بر هيچ کس توکّل نميکنيم و از ستارگان و منازل بروج، طلب باران نميکنيم.
گفت: اي قوم! به من بگوييد: آيا پدران شما همين گونه رفتار ميکردند؟ گفتند: آري، آنان را چنين ديديم که به مستمندان خود رحم ميکردند و با بينوايان مواسات ميورزيدند و از هر کس که به آنان ستم کرده بود، درميگذشتند و به هر کس که نسبت به ايشان بدي کرده بود، نيکي ميکردند و براي بدکاران خود، آمرزش خواهي ميکردند و پيوند خويشاوندان را رعايت ميکردند و امانت را مسترد ميداشتند و همواره راست ميگفتند و هيچ گاه دروغ نميگفتند و بدين سبب بود که خداوند کارشان را اصلاح فرمود.
ذوالقرنين تا هنگام مرگ خويش، ميان ايشان مقيم شد و به هنگام مرگ، پانصد ساله بود.1
ماهنامه موعود شماره 114
پينوشت:
1. روضـة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج2، ص436.