مدرسه علميه حضرت وليعصر (عج) بناب

مدرسه علميه حضرت وليعصر (عج) بناب

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

تو هم مثل نسیبه شیرزنی می کنی در رکاب صاحب زمان؟

04 خرداد 1392 توسط مدرسه ولي‌عصر «عجل‌الله‌تعالي‌فرجه» بناب

شيرزنى به نام نسيبه  

در زمان پيامبر(ص ) زنى بود بنام(نسيبه)دختر كعب ، به او(ام عماره)نيز مىگفتند، او زنى كج نشين و عاجز نبود، بلكه به عكس با خواهرش همراه هفتاد نفر زن دربيعت عقبه با پيامبر(ص ) بيعت كردند، و در جنگها براى آب دادن به لشكر اسلام هموارهدر خط مقدم جبهه بود، با شوهرش زيد و دو فرزندش عبدالله و حبيب در جنگ احد از آغاز تاانجام شركت كرد.
در اواخر جنگ كه سپاه كفر، لشكر اسلام را غافلگير كردند، نسيبه مشك آب را به كنارانداخت ، و خود را سپر پيامبر(ص ) نمود، از هر سو در برابر دشمن ايستاد كه بدنشسيزده زخم برداشت ، و زخم عميقى به شانه اش رسيد كه تايكسال مداوا مى كرد. در اين جنگ عده اى از مسلمان نماها فرار كردند، پسر او عبدالله نيزخواست فرار كند، جلو او را گرفت و گفت : پسرم به كجا مى گريزى آيا از خدا ورسولش فرار مى كنى ؟او را برگردانيد و به جنگ ادامه داد.
پيامبر(ص ) ديد يكى از سپاهيانش سپر بر شانه گذاشته و فرار مى كند فرمود: حال كه فرار مى كنى ، سپر را بينداز، او سپر را انداخت ، نسيبه آن را برداشت ، كافرىرسيد و شمشيرى به سوى او فرود آورد، نسيبه با سپر شمشير را برگردانيد و با يكضربت تيغ ، اسبش را از پا درآورد پيامبر(ص ) به عبدالله فرمود: مادرت را كمك كن ،عبدالله شتافت و با كمك مادر، آن كافر را كشتند. سوارى بر عبدالله زخمى زد، نسيبهفورا با چالاكى زخم فرزند را بست و به آن سوار حمله كرد و زخمى بر پايش زد،پيامبر(ص ) با ديدن اين منظره بگونه اى خنديد كه دندانهاى آخر دهانش پيدا شد وفرمود: آفرين بر تو كه خوب انتقام گرفتى… و فرمود: مقام نسيبه از فلان وفلان بالاتر است)(70).
فرزند او عبدالله در اين جنگ به شهادت رسيد، با توجه به اينكه در اواخر جنگ احد ازمسلمانان جز پيامبر و على (ع ) و نسيبه و دو فرزندش حبيب و عبدالله با چند نفر ديگرجمعا دوازده نفر بيشتر باقى نماند، بقيه پا به فرار گذاشتند.(71)
پيامبر(ص ) مدتى بعد پسر ديگر نسيبه يعنى حبيب را به عنوان پيام رسان ، نزد مسيلمهكذاب (كه بدروغ ادعاى پيامبرى مى كرد) فرستاد، حبيب به سوى يمامه (بخشى از يمن ) نزد مسيلمه رفت و پيام پيامبر(ص ) را رساند، او از حبيب پرسيد به پيامبرى من اقراردارى ؟ گفت : گوشم كر است ، سه بار او تكرار كرد، و حبيب گفت گوشم نمى شنود،مسيلمه دستور داد تا حبيب را كشتند.
نسيبه وقتى خبر شهادت حبيب را شنيد، سوگند خورد كه انتقامش را مسيلمه بكشد.

 

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: تلنگر لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

مدرسه علميه حضرت وليعصر (عج) بناب

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • تجلیگاه عفت
  • اخبار مدرسه
  • خاطرات طلبگی و حجره نشینی
  • دلنوشته
  • در حریم یار
  • منحرفان تاریخ اسلام
  • با عشق بازان در سنگر عشق
  • معرفت انوار قدسیه
  • پاک سیرتان
  • خوان وحی
  • درسنگررهبری
  • همراه با امیر بیان
  • مقالات طلاب
  • دسته کلیدی برای طلاب
  • تلنگر
  • پیام ها
    • پیام تندرستی
  • درمحضر استاد
  • نيايش هاي سيدالساجدين
  • انتظار
  • محرم»
  • احکام

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

روز شمار عید غدیر

روزشمار غدیر

ذکر ایام هفته

ذکر روزهای هفته

تدبر در قرآن

آیه قرآن

اوقات شرعی

اوقات شرعی

عشق حقیقی

عشق حقیقی به خداوند
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس