04 خرداد 1392 توسط مدرسه وليعصر «عجلاللهتعاليفرجه» بناب
شيرزنى به نام نسيبه
در زمان پيامبر(ص ) زنى بود بنام(نسيبه)دختر كعب ، به او(ام عماره)نيز مىگفتند، او زنى كج نشين و عاجز نبود، بلكه به عكس با خواهرش همراه هفتاد نفر زن دربيعت عقبه با پيامبر(ص ) بيعت كردند، و در جنگها براى آب دادن به لشكر اسلام هموارهدر خط مقدم جبهه بود، با شوهرش زيد و دو فرزندش عبدالله و حبيب در جنگ احد از آغاز تاانجام شركت كرد. در اواخر جنگ كه سپاه كفر، لشكر اسلام را غافلگير كردند، نسيبه مشك آب را به كنارانداخت ، و خود را سپر پيامبر(ص ) نمود، از هر سو در برابر دشمن ايستاد كه بدنشسيزده زخم برداشت ، و زخم عميقى به شانه اش رسيد كه تايكسال مداوا مى كرد. در اين جنگ عده اى از مسلمان نماها فرار كردند، پسر او عبدالله نيزخواست فرار كند، جلو او را گرفت و گفت : پسرم به كجا مى گريزى آيا از خدا ورسولش فرار مى كنى ؟او را برگردانيد و به جنگ ادامه داد. پيامبر(ص ) ديد يكى از سپاهيانش سپر بر شانه گذاشته و فرار مى كند فرمود: حال كه فرار مى كنى ، سپر را بينداز، او سپر را انداخت ، نسيبه آن را برداشت ، كافرىرسيد و شمشيرى به سوى او فرود آورد، نسيبه با سپر شمشير را برگردانيد و با يكضربت تيغ ، اسبش را از پا درآورد پيامبر(ص ) به عبدالله فرمود: مادرت را كمك كن ،عبدالله شتافت و با كمك مادر، آن كافر را كشتند. سوارى بر عبدالله زخمى زد، نسيبهفورا با چالاكى زخم فرزند را بست و به آن سوار حمله كرد و زخمى بر پايش زد،پيامبر(ص ) با ديدن اين منظره بگونه اى خنديد كه دندانهاى آخر دهانش پيدا شد وفرمود: آفرين بر تو كه خوب انتقام گرفتى… و فرمود: مقام نسيبه از فلان وفلان بالاتر است)(70). فرزند او عبدالله در اين جنگ به شهادت رسيد، با توجه به اينكه در اواخر جنگ احد ازمسلمانان جز پيامبر و على (ع ) و نسيبه و دو فرزندش حبيب و عبدالله با چند نفر ديگرجمعا دوازده نفر بيشتر باقى نماند، بقيه پا به فرار گذاشتند.(71) پيامبر(ص ) مدتى بعد پسر ديگر نسيبه يعنى حبيب را به عنوان پيام رسان ، نزد مسيلمهكذاب (كه بدروغ ادعاى پيامبرى مى كرد) فرستاد، حبيب به سوى يمامه (بخشى از يمن ) نزد مسيلمه رفت و پيام پيامبر(ص ) را رساند، او از حبيب پرسيد به پيامبرى من اقراردارى ؟ گفت : گوشم كر است ، سه بار او تكرار كرد، و حبيب گفت گوشم نمى شنود،مسيلمه دستور داد تا حبيب را كشتند. نسيبه وقتى خبر شهادت حبيب را شنيد، سوگند خورد كه انتقامش را مسيلمه بكشد.
|