تناقض!!
در حديث داريم که حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ميفرمايد: «هر کس بگويد مرا ديده، دروغ گفته است»؛ در حالي که در بسياري موارد، از شخصيتهاي بزرگ نقل شده است که امام زمان را ديدهاند. تناقض را حل کنيد؟
براي آن که بتوان به درستي در اينباره گفت و گو کرد و به قضاوت نشست، ابتدا لازم است متن کلام حضرت را به دقت مرور کرد، تا روشن شود مراد امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف چيست. حديثي که بحث مشاهده و دروغگو بودن مدعي مشاهده را مطرح ميکند، آخرين توقيع و نامهاي است که امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف به چهارمين و آخرين نايب خاص خود، چند روز پيش از مرگ او نوشته است. متن نامه چنين است:
بسم الله الرحمن الرحيم؛ اي علي بن محمد سمري! خداوند، اجر برادرانت را در عزاي تو عظيم گرداند. به درستي که تو تا شش روز ديگر از دنيا ميروي. پس به کارهاي خود رسيدگي کن و به احدي وصيت مکن که پس از وفات، جانشين تو شود. به تحقيق، دومين غيبت (غيبت کامل) واقع شده است. پس ظهوري نيست. مگر بعد از اذن خداي عزّوجّل و آن، بعد از مدّتي طولاني و قساوت دلها و پرشدن زمين از ظلم خواهد بود. به زودي نزد شيعيان من ميآيد، کسي که ادعاي مشاهده ميکند. بدانيد کسي که ادعاي مشاهده کند، پيش از خروج سفياني و ندا، او دروغگو و افترا زننده است. و لاحول و لاقوة إلا بالله العلي العظيم.2
اين حديث، در بردارنده نکاتي است، از جمله:
1. مدعيان مشاهده، در اين دوره، وجود خواهند داشت.
2. مدعي مشاهده، پيش از خروج سفياني و ندا (دو علامت حتمي ظهور) هم دروغگو است و هم افترازننده.
افترا يا تهمت، آن است که فردي به شخص ديگر، عملي يا قولي را نسبت دهد، در حالي که او چنين نکرده باشد؛ بنابراين، بين دروغگوبودن و تهمتزدن، تفاوت است. هر دروغگويي، تهمتزننده نيست. اگر کسي فقط مدعي ديدن باشد؛ ولي به حضرت، نسبتي ندهد، ممکن است دروغگو باشد؛ ولي تهمتزننده نيست. امام، در اين نامه هر دو صفت ناپسند را به مدعي مشاهده، وارد کرده است؛ يعني، مدعي مشاهده، نسبتي نيز به حضرت ميدهد.
اين نکات در نامه، بزرگان را بر آن داشت، تا با تأمل و تدبّر دقيقتر، به محتواي نامه بنگرند و سپس اظهار نظر کنند.
عدهاي با توجه به اينکه نامه، در آخرين روزهاي عمر نايب چهارم صادر شده و در آن، به پايان نيابت خاصه تصريح شده است، چنين گفتهاند که مراد از مدعي مشاهده، ادعاي نيابت خاصه و ارتباط با حضرت است؛ زيرا نيابت خاص يعني حضور نزد حضرت، همراه شناخت آن بزرگوار و رساندن سؤالات مردم و ابلاغ پاسخها و پيامها. اين فرد، هم ادعاي ديدار دارد و هم آنچه ميگويد را از جانب حضرت بيان ميکند و حرفها را پيام حضرت اعلام ميکند.1
حضرت امام خميني رحمه الله عليه ميگويد: مراد از تکذيب مدعي مشاهده اين است که فردي، مدعي ملاقات باشد؛ ولي شاهد و دليلي نداشته باشد.3 شهيد صدر ميگويد: مراد، ادعاي انحرافي است که شخصي با ادعاي مشاهده و ارتباط، بخواهد عقايد و نظر خود را با نام پيامهاي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف به مردم القا کند.4 برخي نيز گفتهاند: مراد از تکذيب مدعي مشاهده، تکذيب مدعي ظهور است.5 بنابراين ميتوان دريافت که در روايت، صِرف ديدار، منتفي نشده است و عالمان نيز نفي اصل ديدار را استفاده نکردهاند. به علاوه، روايت، مدعي مشاهده را کذّاب ميداند؛ حال اگر کسي امام را ببيند و به ديگران نگويد، تحت اين روايت قرار نميگيرد؛ لذا اصل ديدار، امر ممکني خواهد بود.
نکته آخر اينکه علماي ما که موفق به ديدار حضرت شده بودند، آن را براي مردم بازگو نميکردند؛ بلکه اطرافيان و خواص آنان، از روي شواهد و قرايني يا در زمانهاي بعد، متوجه وقوع ديدار آن عالم با امام ميشدند؛ لذا عالمان تحت «عنوان مدعي مشاهده» قرار نميگيرند و اين روايت، با داستان ملاقات برخي بزرگان تنافي ندارد.
تذکر: اينکه در اين دوران مدعيان دروغين فراواناند، بنابراين بايد متوجه بود و فريب آنان را نخورد.
پي نوشت
. کمال الدين، ج2، ب45، ح 45.
. بحار الانوار، ج52، ص151.
. انوار الهداية، ج1، ص256.
. تاريخ الغيبة الصغري، ج1، ص639-654.
. مهدي منتظر، ص93.