امام هادی (ع)درچندسطر
امام على بن محمد (نقى و گاهى به لقب هادى ذكر مى شود) فرزند امام نهم در سال 212 در مدينه متولد شده و در سال 254 (طبق روايات شيعه ) معتز، خليفه عباسى با سَم شهيدش كرده است (292) . امام دهم در ايام حيات خود با هفت نفر از خلفاى عباسى ، ماءمون و معتصم و واثق و متوكل و منتصر و مستعينى و معتز معاصر بوده است . در عهد معتصم ، سال 220 بود كه پدر بزرگوارش در بغداد با سم درگذشت ، وى در مدينه بود و به امر خدا و معرفى امامان گذشته به امامت رسيد و به نشر تعاليم دينى مى پرداخت تا زمان متوكل رسيد. متوكل در سال 243 در اثر سعايتهايى كه كرده بودند يكى از امراى دولت خود را ماءموريت داد كه آن حضرت را از مدينه به سامرا - كه آن روز عاصمه خلافت بودجلب كند و نامه اى مهرآميز با كمال تعظيم به آن حضرت نوشته تقاضاى حركت و ملاقات نمود (293) و البته پس از ورود آن حضرت به سامرا در ظاهر اقداماتى به عمل نيامد ولى در عين حال آنچه مى توانست در فراهم آوردن وسائل اذيت و هتك آن حضرت كوتاهى نمى كرد و بارها به منظور قتل يا هتك ، امام را احضار كرده و به امر وى خانه اش را تفتيش مى نمودند. متوكل در دشمنى با خاندان رسالت در ميان خلفاى عباسى نظير نداشت و بويژه با على عليه السّلام دشمن سرسخت بود و آشكارا ناسزا مى گفت و مرد مقلدى را موظف داشت كه در بزمهاى عيش ، تقليد آن حضرت را در مى آورد و خليفه مى خنديد!! و در سال 237 هجرى بود كه امر كرد قبه ضريح امام حسين را در كربلا و همچنين خانه هاى بسيارى كه در اطرافش ساخته بودند، خراب و با زمين يكسان نمودند! و دستور داد كه آب به حرم امام بستند و دستور داد زمين قبر مطهر را شخم و زراعت كنند تا بكلى اسم و رسم مزار فراموش شود (294) . در زمان متوكل ، وضع زندگى سادات علوى - كه در حجاز بودند - به مرحله رقت بارى رسيده بود چنانكه زنهاى ايشان ساتر نداشتند و عده اى از ايشان يك چادر كهنه داشتند كه در اوقات نماز آن را به نوبه پوشيده نماز مى خواندند (295) و نظير اين فشارها را به سادات علوى كه در مصر بودند نيز وارد مى ساخت . امام دهم به شكنجه و آزار متوكل صبر مى فرمود تا وى درگذشت و پس از وى منتصر و مستعين و معتز روى كار آمدند و به دسيسه معتز، آن حضرت مسموم و شهيد شد.