الگو می خوای بفرما!
اگر فاطمه سلام الله عليه بخواهد الگوي ما باشد…
مقدمه:
1- بزرگترين مشكل در الگو پذيري از اهل بيت عليه السلام به ويژه فاطمه زهرا سلام الله عليه نگاه عتيقه اي ما به اين انسان هاي كامل است.( اگر نگاه استفاده اي باشد الگوها را به زندگي روزمره خود مي آوريم ولي اگر نگاه عتيقه اي شد علي رغم محبت و عشق به فاطمه سلام الله عليه از آن ها در زندگي روزمره بهره نمي گيريم.)
2- الگوپذيري امري فطري است مهم معرفي درست الگوها و به تعبيري شناخت دقيق، عميق و جزيي از الگوهاست كه اگر چنين نشود انسان محتاج الگوي به جاي استفاده از الگوهاي كامل و جامعي مثل معصومين(ع) سراغ الگوهاي ناقص و تك بعدي هم چون هنرپيشه ها مي رود.
3- عمده تلاش اهل بيت عليه السلام و قرآن اين است كه جهت گيري كلي زندگي انسانها، الهي شود و عمده تلاش دشمن اين است كه انسان ها به ويژه جوان ها در جهت اهل بيت عليه السلام نباشند و لو مسلمان باشند و به عبارتي مسلمان، نماز خوان، محب اهل بيت عليه السلام باشند ولي بي خاصيت.
آيه 62 سوره نساء و 80 سوره بقره به نظر انسان هاي هم جهت با پيامبر اكرم صلي الله و آله و سلم و غير هم جهت را معرفي مي كند كه اگر هم جهت باشيم هر چه كاستي باشد جبران مي كنند.( شفاعت) و اگر هم جهت نباشيم پيامبر اكرم صلي الله و آله و سلم هم اگر 70 مرتبه بر ايمان استغفار كند پذيرفته نمي شود.
جهت گيري هاي زندگي فاطمه سلام الله عليه كه همان زندگي اهل بيت عليه السلام است:
1- در ارتباط با خداوند، خود را طلب كار نمي دانند بلكه خود را بدهكار امام مي دانند. آن هم خدايي كه 1000 صفت و اسم( دعاي جوشن كبير) دارد. در نتيجه نه تنها واجبات را دقيقاً و كامل انجام مي دادند تا توان داشته باشند نوافل و مستحبات را انجام مي دادند و اظهار مي كردند كه هنوز هيچ نكرده ايم.
2- در ارتباط با دنيا، نگاه ابزاري، امانتي، موقتي، زودگذر، باطني، تجارت خانه آخرت، مزرعه آخرت، پل آخرت، بازار براي آخرت داشتند نه نگاه جايگاه جاودانه. در نتيجه تا توانستند از دنيا براي آخرت نكردند و اسير آخرت نشدند و گول ظاهر دنيا را نخوردند و به عبارتي آن قدر از دنيا بزرگتر شدند كه مثل مسافر هواپيما تمام جلوه هاي دنيا براي ايشان كوچك كوچك شد تا اين كه محو شد.
3- در ارتباط با مردم، نگاه خدمت گزاري براي خود قائل بودند و بهترين حالت را براي خدمت رساني به مردم مي دانستند. مردم چه خانواده، اقوام، دوستان و حتي بيگانگان را عيال خدا مي دانند و خدمت به ايشان را پاسخي به نعمت هاي خدا مي دانند.
4- در ارتباط با جامعه و اجتماع، منافع جمع، ملت، امت، جامعه را بر منافع شخصي، خانوادگي، صنفي مقدم مي دادند و بخشي از تعاليم ايشان نيز بر همين اساس است.( الجار ثم الدار، توجه به مسائل مسلمين و اهتمام به مسائل مردم به عنوان شرط مسلماني، توجه ويژه به جايگاه حكومت، دعوت به تشكيل امت نمونه، ولايت مداري.)
5- در ارتباط با تربيت فرزندان، فاطمه سلام الله عليه فرزندان را امانت هاي الهي، بهترين سرمايه گزاري معنوي مي داند، اولين رسالت خود مي داند و فرزندان را بر اساس حياء، وعده و وعيد، حساب و كتاب تربيت مي كند و او نيز مي داند كه تربيت فرزند حتي بعد از مرگ انسان نيز با وضعيت انسان در برزخ و قيامت مرتبط است. لذا به گونه اي تربيت مي كند كه هركس با ايشان برخورد كند« رحمت» براي والدين نثار كند نه« لعنت».
نكته: فرزندي در جواب والدين خود كه او را تهديد به« عاق والدين» مي كردند گفت: من هم شما را عوق مي كنم. از او سؤال شد چه مي كني؟ گفت: كار مي كنم كه هر كس ديد بگويد بر پدر و مادرش لعنت.
خلاصه اين كه زهرا سلام الله عليه تربيت فرزندان خود را به ديگران نمي سپارد و خود دنبال كار مردان برود.
6- در ارتباط با زندگي مشترك، ازدواج و خانواده، زهرا سلام الله عليه اين گونه مي نگرد كه زندگي مشترك يك شراكت براي رسيدن به قله آدميت است نه يك معامله و نه يك مقابله.
زندگي مشترك اگر بر اساس كفو بودن باشد به سازگاري ختم مي شود نه سازشكاري.
زندگي مشترك براي اين است كه زن و مرد، بال يكديگر باشند نه بار يكديگر.
زندگي مشترك جايگاه رشد استعدادها، رشد ظرفيت ها در برخورد با مشكلات مي باشد نه چيز ديگر.
زندگي مشترك بهترين ظرف تربيت فرزند كه مقدمه تربيت جامعه است مي باشد نه چيز ديگر.
7- در ارتباط با عبادات خداوند، زهرا سلام الله عليه به عبادت هاي واجب و مستحب به عنوان تغذيه روح نظر مي كند و هم چنان كه براي جسم به تغذيه فكر مي كند به تغذيه روح آن هم از منبع خلقت روح كه خداوند است فكر مي كند هم چنان كه به مريضي جسم، اهتمام دارد به مريضي و سلامت روح نيز اهتمام دارد. هم چنان كه براي تغذيه جسم به تنوع و تكرار و مقدمات توجه است نسبت به تغذيه روح نيز چنين است و به تعقيبات عبادت ها به عنوان مقدمات و مؤخرات توجه دارد و از همه مهم تر عبادت را ئسيله رشد روح مي داند.
8- در ارتباط با معصيت، زهرا سلام الله عليه به ديده خباثت روح نظر مي كند و هم چنان كه در مورد جسم، همه عقلاً و فطرتاً اهتمام به طهارت و زيبايي دارند و باطن عبادت را تغذيه روح، وسيله نعمت هاي بهشت، وسيله رشد و پرورش روح، وسيله نزول مقام انسان، مريضي روح و وسيله سقوط و… مي بينند.
9- در ارتباط با مرگ، زهرا سلام الله عليه زيباترين نگاه رادارد. او مرگ را وسيله كشف حقايق عالم، وسيله هم نشين كردن انسان ها با حقيقت خودش، پل رسيدن به نعمت هاي اخروي، وسيله ملاقات با خدا مي داند و هيچ گاه از مرگ نمي ترسد و يا علي عليه السلام انس خود را با مرگ از انس طفل با سينه مادر بيشتر مي داند.
10- درارتباط با قيامت، زهرا سلام الله عليه آن را جا يگاه ابدي وجاودانه، محل درو كردن محصول دنيا، محل كشف حقايق، جايگاه غرق شدن در رحمت واسعه الهي، محل مجازات معاندين وجايگاه برخورد با حقيقت اعمال وانسان ها مي داند ولذا هيچ گاه در زندگي موقت، امانتي و زودگذر دنيا، جايگاه آخرت را فراموش نمي كند لذا علي عليه السلام مي فرمايد: فرزند آخرت باشيد نه فرزند دنيا.
11- در ارتباط با طبيعت كه عبارت است از حيوانات، گياهان، سنگ ها( كوه ها)، درياها، دشت و صحرا، زهرا سلام الله عليه آن را آيينه عظمت و قدرتمندي خدا مي داند. طبيعت را آموزگار انسان ها مي داند.
برگ درختان سبز در نظر هوشيار هر ورقش دفتري است معرفت كردگار
طبيعت با هم امكاناتش را سرمايه انسان مي داند كه خداوند در اختيار او قرار داده( خلق لكم، جعل لكم، سخر لكم) او مي داند كه تصرف در طبيعت را خداوند در اختيار او قرار داده كه همه اين ها براي رشد و تعالي و تكامل انسان است. طبيعت براي تذكر انسان است نه براي غفلت كه مردم سراغ طبيعت مي روند و مستي مي كنند.
12- در ارتباط با دين، زهرا سلام الله عليه آن را بهترين نسخه الهي هدايت، بهترين جايگاه تأمين نيازها و كامل ترين منبع حل مشكلات فردي و اجتماعي مي داند يعني دين را وسيله كمال، رشد، مصونيت، هدايت مي كند نه وسيله محدوديت.
اگر نگاه به دين، نگاه به پديده محدوديت كننده باشد ار آن گريزان است ولي اگر نگاه به دين، نگاه به پديده مصونيت دهنده و رشد دهنده باشد به هيچ وجه از آن گريزان نخواهد بود. خلاصه اين كه تنها راه نجات و سعادت را پيروي دقيق، عميق،مستمر و همه جانبه از دين مي داند نه برخورد گزينشي با دين.
13- در ارتباط با ولايت، زهرا سلام الله عليه ولايت را سرپرستي و سلطنت خدا مي داند. او مي داند كه حاكم و ولي اصلي در اين عالم خداست و اگر خداوند، پيامبران، امامان، پدر و مادر، همسر را ولي قرار مي دهد ولايت ايشان را خدايي مي داند و اطاعت از پيامبر صلي الله و آله و سلم و امام علي عليه السلام و همسر و والدين را اطاعت از خدا مي داند.
14- در ارتباط با قرآن، زهرا سلام الله عليه آن را كلام خدا، معشوق اصلي عالم، نسخه آدميت، وسيله آدميت روح، وسيله ارتباط با خدا و خالق هستي مي داند و از نامه دوست استشمام بوي دوست مي كند و با قرآن را بودن ملاك با خدابودن مي داند و تنها از قرآن براي سفر و حفاظت فرزند و استخاره و استغفار نمي كرده است و ارتباط با قرآن را براي زلال شدن دل و روح خود مي داند نه تنها براي قسم خوردن.
15- در ارتباط با خود،زهرا سلام الله عليه بالاترين احسان را به خود كرده است و خود را به غير خدا نفروخته است. قيمت انسان بنابر روايات به اندازه همت انسان است و زهرا سلام الله عليه چون هميشه همتش رضاي خداوند است به اندازه خدا به خود قيمت داده است. ولي كسي كه همت خود را مصروف شكم و شهوت و دنيا قرار دهد به همين مقدار قيمت پيدا مي كند.
16- در ارتباط كار و تلاش، زهرا سلام الله عليه به كار و تلاش به عنوان يك عبادت، وسيله جلب محبت الهي، وسيله رشد خود، مانع از نفوذ شيطان، وسيله قرب به خدا، مايه افتخار است. لذا هر چند با وساطت پيامبر اكرم صلي الله و آله و سلم خدمت كاري براي زهرا سلام الله عليه مي آيد، زهرا سلام الله عليه كار را بين خود و خدمتكار تقسيم مي كند.
17- در ارتباط با خير رساني، زهرا سلام الله عليه اين عالم را ميدان مسابقه مي داند نه براي سرمايه گذاري مادي كه همه به اين فكر هستند. بلكه ميدان مسابقه براي سرمايه گذاري معنوي مي داند. لذا تا مي تواند با رساندن خيرات علمي، عاطفي، اجتماعي، مالي به ديگران بهترين در اين مسابقه مي شود و ديگران را به اين سبقت از يكديگر دعوت مي كند. مردم مملكت به سبقت در خيرات رساني هستند نه مردم آزادي.
18- در ارتباط با زمان ها و مكان ها، زهرا سلام الله عليه از زمان بهترين استفاده را برده است به ويژه از عمر با بركت خود.
زهرا سلام الله عليه از سر قيچي زمان هاي خود استفاده بهينه مي كند( ده دقيقه ها، سي دقيقه ها، ساعت ها و…). زهرا سلام الله عليه براي زمان كاربن مي گذارد يعني در حال دستاس كردن، ذكر هم مي گويد، مباحثه علمي هم مي كند.
19- در ارتباط با مصيبت، زهرا سلام الله عليه به آنها به عنوان وسيله تطهير انسان ها يا وسيله ترفيع درجه انسان ها مي نگرد و لذا نه تنها در برابر مصائب جزع و فزع نمي كند. بلكه در برابر مصائب يا صبر مي كند يا شكر و آن را نعمت مي داند. تا مشكلات نباشد هيچ فردي ساخته نمي شود لذا از مصائب فرار نكرد بلكه چون مصائب از طرف خداوند است به ديده سازندگي مي نگرد.
20- در ارتباط با دشمن، زهرا سلام الله عليه به دشمن شناسي فكر مي كند كه دشمن ظاهري فريبنده و به ظاهر دلسوز دارد و دنبال بهترين متاع ما يعني ديانت، عفت، حيا و انسانيت است مي باشد. لذا با دشمن شناسي به دشمن ستيزي فكر مي كند و لذا در كنار تولي به تبري فكر مي كند و در كنار حب در راه خدا به بغض در راه خدا فكر مي كند و توصيه مي فرمايد.
خاتمه: اگر فاطمه سلام الله عليه بخواهد الگوي ما باشد:
1- جهت زندگي ما، جهت الهي و قرآمي پيدا مي كند.
2- فرد و جامعه ما بوي عطر قرآن و عترت را پيدا مي كند.
3- مشكلات فرد و جامعه ما به بركت اين الگو برطرف مي شود.
4- فرد و جامعه ما در هر عرصه اي گام بگذارد. عرصه هاي علمي، اقتصادي، سياسي و … نماينگر ارزش هاي فاطمه سلام الله عليه خواهد بود.
5- فاطمه سلام الله عليه كمبودهاي ما را جبران خواهد كرد.
6- بهترين زمينه سازي حكومت جهاني امام زمان( عج) محقق خواهد شد.