منظور از دجال چيست؟ دجال در لغت يعني کذاب و دروغگو و در احاديث موجودي پيچيده است که با نيرنگ و فريب طرفداراني را جمع کرده و بر دنيا سلطه پيدا مي کند. از توصیفاتی که در احادیث و روایات در باب دجال وارد شده است، می توان نتیجه گرفت که دجال یک شخص واحد نیست، بلکه یک جریان و یک تفکر است. بیشتر توصیف ها در مورد دجال به صورت نمادین است و ویژگی هایی که برای دجال گفته شده است، عموماً مربوط به انسان نمی شود. این در حالی است که در مورد سفیانی ( یکی دیگر از دشمنان امام زمان(عج) )، کاملاً ویژگیهای یک انسان بیان شده است. به همین دلیل اکثر علما در مورد سفیانی اتفاق نظر دارند که سفیانی احتمالاً یک انسان است. نشانه های مهمی که در اکثر روایت پیرامون دجال ذکر شده اند و با تشکیلات فراماسونری مشابهت دارند، عبارتند از: ۱ – یک چشم بودن دجال و وجود چشم مذکور در وسط پیشانی. یکی از مهمترین ویژگی های دجال که در روایات متعددی به آن اشاره شده است، یک چشم بودن دجال می باشد: پیامبر (ص) درباره ی دجال فرمودند: « … ما من نبى إلا و قد أنذر قومه و لكن سأقول فيه قولاً لم يقله نبى لقومه تعلمون إنه أعور … » « … هيچ پيامبرى نيست جز اينكه از او برحذر داشته است. ولى من به شما چيزى مى گويم كه هيچ پيامبرى به قوم خود نگفته است: مى دانيد كه او أعور (یک چشم) است … » بدین ترتیب می توان گفت که یک چشم بودن دجال، نشانه ی مهمی است که می توان با توجه به آن، دجال را شناخت. اما نکته ی شگفت انگیز این که یکی از معروفترین و مهمترین نماد های فراماسونری، علامت یک چشمی « هرم و چشم جهان بین » است که این نماد، دقیقاً مشابه توصیفات معصومین (ع) درباره ی دجال است. 2– چشم او (دجال) که در وسط پیشانی اوست، مثل ستاره می درخشد. حضرت علی (ع) در پاسخ به سوال یکی از یارانشان درباره ی دجال، می فرمایند: « … چشم راست ندارد و چشم دیگر در پیشانی اوست و مانند ستاره ی صبح می درخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است … » همان گونه که ملاحظه فرمودید، در حدیث مذکور، یک ویژگی مهم برای « تک چشم » دجال ذکر شده است و آن « درخشنده » بودن چشم دجال می باشد. این ویژگی ذکر شده در روایات نیز به طرز اعجاب آوری با نماد معروف « هرم و چشم جهان بین » فراماسونری مطابقت دارد. زیرا: نام دیگر نماد « چشم جهان بین »، « مثلت نور افشان » است؛ به گونه ای که در تصاویر نماد مذکور، از اطراف « چشم جهان بین »، شعاع های نورانی رسم می گردد. 3 – پشت سر دجال چیزی است که مردم آن را نان می بینند. حضرت علی (ع) در پاسخ به سوال یکی از یارانشان درباره ی دجال، می فرمایند: « … و خلفه جبل أبيض يري الناس أنه طعام … » « … و در پشت او (دجال) کوه سفیدی است که مردم آن را طعام (غذا) می پندارند … » این توصیفات گرچه عجیب به نظر می رسند، اما اگر به صورت کنایی به مفاهیم آن توجه کنیم (همانند بسیاری از احادیث پیرامون دجال)، خواهیم دید که شباهت های زیادی با ویژگی های فراماسونری دارند. در تصویر فوق، اسکناس 1 دلاری آمریکا را ملاحظه می فرمایید که واحد پول آمریکا و عملاً واحد پول جهان است. بدین ترتیب اسکناس 1 دلاری آمریکا، نماد پول، ثروت و رفاه است؛ بدین ترتیب می توان گفت که اسکناس 1 دلاری آمریکا چیزی است که در نظر اکثر مردم، ثروت، رفاه و … را به همراه دارد و بسیاری از مردم برای به دست آوردن آن، تلاش های بسیاری می کنند. به عبارت دیگر، اسکناس مذکور چیزی است که مردم آن را نان می بینند. در پشت اسکناس 1 دلاری آمریکا، علامت « هرم و چشم جهان بین » وجود دارد. اگر مطابق بحث هایی که در بالا انجام دادیم، علامت ماسونی و یک چشمی « هرم و چشم جهان بین » را به عنوان نماد دجال بپذیریم، خواهیم دید که این پیشگویی روایات در مورد دجال، با فراماسونری مطابقت زیادی دارد. 4-دجال یک مرد است. در تعدادی از احادیث، ذکر شده است که دجال « مرد » می باشد. نمونه هایی از این احادیث عبارتند از: پیامبر (ص) در توصیف دجال فرمودند: « الدجال رجل عريض، عينه اليمنى مطموسة … » « دجال مرد چاقى است، چشم راستش معيوب است … » با توجه به حدیث فوق و بسیاری از احادیث دیگر، درمی یابیم که دجال « مرد » است. اما آیا این مسأله می تواند ارتباطی بین فراماسونری و دجال قایل شود؟ واقعیت این است که بیش از 90 درصد از افراد شرکت کننده در گروه های مخفی و ماسونی، مرد هستند. در واقع اجتماعات مخفی و ماسونی عمدتاً اجتماعاتی مردانه هستند. این مطلب تا بدان جا رایج است که در اکثر گروه هایی که نام Freemasonry و Masonry را یدک می کشند، هیچ زنی حق عضویت ندارد و جمعیت مردان در این گروه ها 100 درصد می باشد. البته لژ های بسیار کمی در جهان، زنان را نیز به عضویت می پذیرند. نکته ای که حائز اهمیت است، این است که علیرغم جمعیت مردانه ی فراماسونری، این تشکیلات از زنان و گروه های زنانه نیز به عنوان ابزاری قوی استفاده می نماید. برای مثال، صنعت سینمای هالیوود (که توسط یهودیان صهیونیست ساخته و حمایت شده است)، از زیبایی زنان در جهت ترویج فساد و فحشا استفاده می نماید. 5– لقب دیگر دجال، « المسیح الدجال » است. لقب دیگر دجال، « المسیح الدجال » است. این لقب، یک لقب شناخته شده برای دجال بوده و حتی در کتب حدیث نیز به آن اشاره شده است؛ به طوری که حتی عبارت مذکور، در نام تعدادی از کتب حدیث نیز به چشم می خورد که از آن جمله می توان به کتاب های « قصة المسیح الدجال و نزول عیسی علیه الصلاة » به قلم « محمد ناصرالدین الالبانی » و کتاب « المسیح الدجال » تألیف « سعید ایوب » اشاره کرد. همانگونه که در بخش های قبلی مقاله ملاحظه فرمودید، مطابق روایات، دجال از نظر اعتقادی کافر است؛ حال با توجه به این مطلب، دلیل اطلاق لفظ « المسیح الدجال » به « دجال » چیست؟ به احتمال قریب به یقین، علت اطلاق لقب مذکور به دجال، این است که او اعمال فریبنده ی خود را در قالب مذهبی انجام می دهد و حتی ادعا می کند که خود وی، مسیح است! اطلاق لفظ « المسیح الدجال » به « دجال »، یکی دیگر از شواهدی است که نشان می دهد فراماسونری با دجال روایات اسلامی مطابقت دارد. زیرا با وجود این که فراماسونری با تمام قوا تلاش می کند تا معبد سلیمان را بسازد و با ساخت این معبد نمادین، تعالیم الحادی را زنده نماید و حکومت جهانی ضد دینی را در بیت المقدس سازمان دهد، اما این هدف شیطانی خود را در قالب شعار فریبنده ی « بازگشت مسیح » جای داده است و عمال خود (یعنی اوانجلیکال ها و صهیونیست های مسیحی) را بر اساس این شعار، هدایت می کند. ارتباط تعالیم اوانجلیکالی و تعالیم یهودی صهیونیستی با فراماسونری، کاملاً مسجل است. اما همین گروه ها با شعار « بازگشت مسیح » به فعالیت می پردازند؛ تا جایی که حتی پروژه ی تخریب مسجدالاقصی و ساخت معبد سلیمان را نیز به « بازگشت مسیح » ارتباط می دهند. گروه های مذکور، وقایع امروز فلسطین اشغالی را نیز با « بازگشت مسیح » توجیه می کنند و حتی این وقایع را مقدمه ی جنگ کذایی آرماگدون می دانند. این جنگ کذایی که توسط اوانجلیکال ها (صهیونیسم مسیحی) و صهیونیسم یهودی تبلیغ می شود، جنگی است که به ادعای این گروه ها، میان مسیح (ع) و ضد مسیح (دجال) در می گیرد. بنابر این دیدگاه، صهیونیست ها یاور مسیح (ع) هستند و مسلمانان نیز بر علیه مسیح (ع) می جنگند! این در حالی است که عملاً خود آنان (صهیونیست ها) در لشکر دجال قرار گرفته اند. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که فراماسونری با ادعای « بازگشت مسیح » به فریبکاری پرداخته و انسان های معتقد به دوفرقه ی تحت نفوذ فراماسونری، یعنی صهیونیسم مسیحی (اوانجلیسم) و صهیونیسم یهودی را با خود همراه کرده است تا از نیروی آن ها برای رسیدن به اهداف شیطانی اش بهره جوید. این مسأله با روایاتی که لفظ « المسیح الدجال » را برای « دجال » به کار می برند، مطابقت دارد؛ چرا که دجال روایات اسلامی نیز همچون فراماسونری، از مسأله ی « بازگشت مسیح » سوءاستفاده نموده و خود را مسیح واقعی می داند. 6-زیر پای دجال، الاغی است خاکستری رنگ ، هر گام الاغ او یک میل راه باشد … از هر موی الاغ دجال نغمه ای به گوش می رسد و آن باعث جذب افراد منافق و کفار می شود. حضرت علی (ع) در پاسخ به سوال یکی از یارانشان درباره ی دجال، می فرمایند: « … در زیر پای او (دجال)، الاغی است خاکستری یا نقره ای رنگ ، هر گام الاغ او یک میل راه باشد … » همچنین در روایات دیگر، الاغ دجال چنین توصیف شده است: « … از هر موی الاغ دجال نغمه ای به گوش می رسد و آن باعث جذب افراد منافق و کفار می شود … » از بررسی احادیث فوق در می یابیم که مطالب ذکر شده پیرامون « الاغ دجال »، عمدتاً استعاری و کنایی است. مطمئناً هیچ الاغی یافت نمی شود که دارای ویژگی های فوق باشد و در واقع الاغ در این احادیث، اشاره به موضوع دیگری دارد. شاید بتوان گفت که منظور از « الاغ دجال » در روایات فوق، وسایل ارتباط جمعی است که در سراسر جهان به فعالیت در جهت اهداف آمریکا و اسرائیل می پردازند و با پخش انواع موسیقی ها و شوهای مبتذل، افراد منافق و کفار را به دور خود جمع می کنند. این رسانه ها همانند الاغی که در خدمت ارباب خود است، همواره در جهت خدمت به اربابان خود (آمریکا، اسراییل و بقیه ی کشور های ماسونی) گام بر می دارند. 7-دجال، در « فلسطین » و در کنار دروازه ی « لد » نزدیک « بیت المقدس » کشته می شود. بنابر روایتی مشهور، دجال در « فلسطین » و در کنار دروازه ی « لد » نزدیک « بیت المقدس » کشته می شود. این مسأله نیز از جمله مسایلی است که فراماسونری را بر « دجال » منطبق می سازد. قبل از بیان نحوه ی این تطابق، بهتر است قبل از هر چیز به ارایه ی برخی توضیحات بپردازیم:همان گونه که در بخش های قبلی این مقاله ذکر کردیم، بزرگترین آرمان فراماسون ها و صهیونیست ها، ساخت معبد دروغین سلیمان در شهر مقدس بیت المقدس است. این آرمان تا بدانجا برای آنان اهمیت دارد که برای دستیابی به آن حاضر شده اند سختی های زیادی را به جان بخرند. برای مثال برای تحقق این امر، کشور ماسونی اسراییل را بنیان نهادند و برای حفظ آن، هر گونه جنایتی را در حق مظلومان فلسطینی اعمال کردند. آنان فلسطین اشغالی را به عنوان محل نبرد خود با اسلام برگزیده اند و به زعم خود قصد دارند تا با تخریب مسجد الاقصی و ساخت معبد سلیمان، برای همیشه اسلام و سایر ادیان آسمانی را نابود نمایند. با توجه به مطالب فوق، در می یابیم که تشکیلات شیطانی فراماسونری و متحد همیشگی آن یعنی صهیونیسم جهانی، حساب ویژه ای بر روی سرزمین فلسطین اشغالی و به خصوص شهر مبارک « بیت المقدس » باز کرده است و تلاش دارد تا به آخرین اهداف خود در این مناطق جامه ی عمل بپوشاند.
04 اسفند 1390 توسط مدرسه وليعصر «عجلاللهتعاليفرجه» بناب